سرویس مدیریت کتاب خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، حمید فریور، فعال و کارشناس صنعت چاپ: نوشتن درباره صنعت چاپ ایران، دل و دماغ میخواهد، حتی اگر در حال و هوای سال نو و بهار باشد. خواندن هم درباره صنعت چاپ ایران حال و حوصله میخواهد؛ از بس که این صنعت پُر است از حرفهای تکراری، خواستههای تکراری، رفتارهای تکراری، تصمیمهای تکراری، اشتباههای تکراری و یادداشتهای تکراری.
- سال جدید، سال سختی است و برای صنعت چاپ ایران، سختتر؛ به دهها دلیل، که خیلی از آنها به اقتصاد مربوط است و ناترازیها که گرفتاری همه صنایع است و سختیهایی که مخصوص صنعت چاپ ایران است. ازجمله اینکه سال آینده در تهران مهمترین انتخابات صنفی این صنعت برگزار میشود. سال آینده، سال مار است و نیشش! اولتراها و تیفوسیهای چاپ از هماکنون دمیدن در «ووووزلا» را شروع کردهاند. پردهدریها از «درازآویز زینتی» رد شده و دیگر «لباس» جوابگو نیست و به خود «انسان» میتازند و با تأسی به اشعار مولانا یکدیگر را شیر و شغال مینامند. نوبت اسیدشوییِ! «همدلی» است و زاپدار کردن آبرو و حرمت.. و این همه هولیگانیسم! برای سه صندلی که اگر چاپخانهداران دیر بجنبند و متحد نباشند از کف رفته است و اتحادیهای خواهند داشت به نام چاپ و به کام رستهها. آیا پس از چند دهه که صنعت چاپ ایران مدیرکل دولتی از خانواده چاپ یافته است، رئیس بزرگترین اتحادیه چاپخانهداران ایران از جمع رستهها خواهد آمد؟
۲. اداره کل چاپ و نشر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در قبال رستههای پذیرفتهشده در اتحادیه چاپخانهداران تهران تکلیف قانونی ندارد اما این اداره کل و مدیرکل جدیدش به همراهی و همسویی بزرگترین اتحادیه چاپخانهداران ایران نیاز دارد تا رخدادهای دوره قبل تکرار نشود و همهچیز در «اگه تو نباشی صمت هست» معطل نماند. بهویژه آنکه مدیرکل جدید وعده ایجاد «خط اعتباری ویژه صنعت چاپ» را داده است و این مهم محقق نمیشود مگر با یکصدایی و همپایی با صنف چاپ در راهروهای مجلس و حیاط خلوت دولت.
خط اعتباری ویژه صنعت چاپ، وعدهای جذاب است؛ صرفنظر از اینکه در وضعیت فعلی اقتصادی کشور تا چقدر قابل حصول و وصول باشد. اما تجربه اعطای اینگونه تسهیلات و اعتبارات بیانگر عدم تأثیر آنها در «توسعه» صنعت چاپ ایران است. پولپاشیهایی که در بهترین شکل به «رشد» واحدهای چاپی خوششانس منجر شده است. وقتی سر کیسه شل میشود، همه توقع دارند که سهمی ببرند، و این برای صنعت چاپ ایران که از بدیهیترین و مبرمترین نیازها خالی مانده، خطرناک است. خط اعتباری ویژه صنعت چاپ قبل از هر چیز باید برای تکمیل طرح جامع سرشماری صنعت چاپ ایران صرف بشود. به رتبهبندی واحدهای چاپی بینجامد، بانک اطلاعاتی دقیقی را برای صنعت چاپ به ارمغان بیاورد و هزینههای آمایش و پژوهش در ساختار اداره صنعت چاپ ایران را فراهم کند؛ صنعتی که به شدت نیازمند بازنگری در قوانینش و بهروزرسانی آنهاست.
۳. اینکه از صندوق انتخابات اتحادیه چاپخانهداران تهران، نام چه ژنرالهایی بیرون میآید و خط اعتباری ویژه صنعت چاپ راه میافتد یا نمیافتد، اهمیت دارد؛ اما نه آنقدر که حتی ثانیهای سیلندرهای ماشینهای چاپ از چرخش باز بماند. چرخش پیوسته، آسوده و پُر بازده این سیلندرها در گرو تصمیمهایی است که اهالی صنعت چاپ برای کسبوکار خود میگیرند؛ فارغ از نامی که آقای رئیس دارد و اعتباری که آقای مدیرکل میدهد.
سال ۱۴۰۴، سال اراده برای بقاست! و یکی از سختترین تصمیمهایی که باید قبل از خاموش شدن چراغ چاپخانۀ خود اتخاذ کنیم، تصمیم به «بزرگ شدن» است. بزرگ شدن در حدی که «قد» مان شانهبهشانۀ «قامت بلند» صنعت چاپ شود. بزرگ شدن گاهی بیرون آمدن از قالب تنگ «صنف» است. گاهی «برندینگ» است و گاهی ایجاد «مدیریت» و «کارآمدی» است و گاهی هم رشد و توسعه کسبوکارمان با خرید چند ماشین.
اما یک راه تضمین شده برای «بزرگ شدن» مشارکت چاپخانههای کوچک با یکدیگر و تأسیس چاپخانههای بزرگ در قالب قراردادهای جوینتونچر است. دلیل؟ تجربه صنعت چاپ کشور ترکیه.
من اگر روزی خبرهای ادغام و مشارکت چاپخانههای کوچک و ایجاد مجتمعهای بزرگ چاپی را در ایران شنیدم، اینکه دو سه «آقای مالک» بر سر یک ادغام و مشارکت به «تفاهم» و «توافق» برسند، آنوقت سرودهای! «همدلی» خانواده چاپ را باور میکنم، آنوقت سودمند بودن خطوط اعتباری و اعطای تسهیلات را میپذیرم، و آنگاه پایبندی به سوگندنامههای نرخگذاری، دستاورد نشستهای «قسامه»! را ایمان میآورم. به امید آن روز.
نظر شما