شنبه ۲ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۹:۴۶
وضعیت روبه‌پیشرفت حوزه نشر در هرمزگان/ زندگی در «آن تابستان» را با چیزی عوض نمی‌کنم

هرمزگان- مدیر انتشارات «پَر سُرخ» گفت: وضعیت امروز نشر در استان هرمزگان طوری است که افق روشنی را برای فرهنگ و کتاب استان ترسیم کرده است.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - یوسف ملایی: «ایرج اعتمادی» به عنوان یک نویسنده و روزنامه‌نگار، منتقد می‌گوید: دنیای خوبی نبود؛ ولی دوستش داشتم. خیلی خار داشت؛ ولی عاشقش بودم. ۲۵ سال می‌گذرد. تازه می‌فهمم با نوشتن کتاب و روزنامه هم نمی‌شود دنیا را عوض کرد. سال ۱۳۷۸ که اولین کتاب داستانم را چاپ کردم در این آرزو بودم. با کتاب دیگرم در سال ۱۳۸۰، مشق نویسندگی کردم. سال ۱۳۸۲ فکر می‌کردم با نوشتن رمان «صدای سکوتم» بر می‌گردم خانه و زندگی می‌کنم. درد شاپرک‌های سوخته را داشتم. تازه در رمان دیگرم «زنجیرهای دلتنگ» فهمیدم که شاپرک، خانه‌ای در هیچ‌جای این زمین ندارد. خیلی سخت بود. خودم از این نسل بودم. دردشان را می‌فهمیدم با گوشت و پوست تنم لمس کرده بودم و حالا تمام آرزویم این‌است که جلد سوم «صدای سکوتم» را بنویسم و یک روز دوباره برگردم به خانه، بچه‌هایم را ببوسم و بگویم مرا ببخشید از راهی که رفته‌ام...

از آثار مکتوب وی می‌توان به مجموعه داستان «بن بست عاطفه‌ها»، رمان «صدای سکوت»، رمان «زنجیرهای دلتنگ»، ۱۵ جلد کتاب کودک با موضوع قصه‌های عامیانه، رمان «پسر ناخدا ابراهیم» کتاب برگزیده قشم در سال ۱۳۹۲ و برنده جایزه کتاب سال استانی از سوی خانه کتاب و ادبیات ایران در سومین جشنواره انتخاب کتاب سال خلیج فارس سال ۱۴۰۰، کتاب «طنز ۱۴۰۰» (کتاب شایسته تقدیر در دومین دوره جشنواره کتاب سال خلیج فارس ۱۳۹۷، بندرعباس)، کتاب «جزیره بدون روتوش»، «جعبه سیاه زیست بوم خلیج فارس»، رمان «آن تابستان» که برای سومین دوره متوالی، جایزه ادبی جشنواره کتاب سال خلیج فارس را برای جزیره جهانی قشم به ارمغان آورد؛ «نیمه پنهان روزمرگی‌ها» (خاطرات و مخاطرات یک روزنامه‌نگار در قشم)، «طنزهای یک خبرنگار»، «قشم قدیم… مردان قدیم» و کتاب انگلیسی پسر ناخدا ( The Tragedy of Human Smuggling) اشاره کرد.

آقای اعتمادی نقش ادبیات بومی در رشد جریان ادبیات کشور چگونه است؟

خیلی از شهرها و استان‌های کشور و مناطق جغرافیایی آن‌ها را با ادبیات داستانی می‌شناسیم، مثل خوزستان، بوشهر و… که این مورد را متاسفانه در هرمزگان کمتر داشته‌ایم، اما به لطف نویسندگان و ناشران هرمزگانی در این چند سال اخیر به ویژه، کارهای ارزنده‌ای در حوزه ادبیات داستانی انجام شده، هرمزگان وارد ادبیات داستانی کشور شده و این یک امتیاز بزرگ برای استان و ادبیات هرمزگان محسوب می‌شود و سرانجام به توسعه ادبیات در کشور کمک قابل توجهی خواهد کرد.

نقش ناشران بومی در پیشرفت و رشد صنعت نشر کشور را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

وضعیت امروز نشر در استان هرمزگان طوری است که افق روشنی را برای فرهنگ و کتاب استان ترسیم کرده و به جرأت می‌توان گفت که هرمزگان در ۱۰ سال آینده بر سکوی بلند فرهنگ و ادبیات بومی این خطه خواهد ایستاد. زیرا هرمزگان در مقایسه با خیلی از نقاط دیگر کشور دارای ظرفیت‌های فرهنگی و هنری زیادی است که به نسبت کمتر دیده، شنیده و منتشر شده است؛ حال که ناشران بومی و نویسندگان بومی با جدیت و حرفه‌ای قدم در این راه نهاده و به تبعیت از پیشینیان خود، در حوزه‌های گوناگونی فعالیت می‌کنند، قطعاً هرمزگان به جایگاهی که در حوزه نشر و کتاب به درستی شایسته آن است، خواهد رسید.

به عنوان مثال به قشم نگاه کنید ما تا چند سال قبل منابع محدودی در ارتباط با قشم شناسی و تاریخ و فرهنگ و هنر قشم داشتیم در حالی که در یکی دو سال اخیر، تنها بیش از ده‌ها عنوان کتاب در این حوزه توسط نویسندگان قشمی و هرمزگانی منتشر شده و این از آنجا که قشم مهد تمدن و فرهنگ خلیج فارس بوده و هست، حائز اهمیت است.

جریان ادبی استان و فضای حاکم بر آن را چگونه می‌بینید؟

ببینید، یک کتاب چقدر می‌تواند در بالا بردن سرانه مطالعه در یک شهر یا استان موثر باشد؟ شما فرض کنید یک کتاب نویسنده بومی که در تیراژ هزار نسخه منتشر می‌شود، آن هم کتابی با موضوع مورد علاقه مردم آن شهر یا استان، شواهد به ما نشان می‌دهند در وهله اول هزار نفر واقعاً این کتاب را می‌خوانند، دست به دست می‌شود طوری که هر کدام حداقل به چهار نفر دیگر می‌رسانند و می‌خوانند، خوب، مهم است چه کتابی باشد! کتابی هم ممکن است خواننده‌های آن بیشتر از صد نفر هم نباشند، اما کتابی هزار نسخه چاپ شده و ما دیده‌ایم و شنیده‌ایم که حداقل چهار هزار نفر خوانده‌اند، این کتاب چقدر در بالا بردن سرانه مطالعه، پر کردن اوقات فراغت که امروزه خود تبدیل به یکی از آسیب‌های اجتماعی شده، و بالا بردن آگاهی و دانش و… می‌تواند موثر باشد!؟ حالا فرض کنید در سه سال ۵۰ هزار نسخه کتابی این چنینی در یک شهر یا استان منتشر شده باشد، اصلاً ۲۰ هزار جلد؛ به هر حال از تاثیر کتاب و نشر و فرهنگ نمی‌توان غافل شد و این مسئولیت متوجه تک تک مردم یک جامعه است. اگرچه بار آن تنها بر دوش نویسنده و ناشرش سنگینی می‌کند، از این‌روست که در ابتدا دولت، و اگر دولت نتوانست، سازمان‌های مردم نهاد و شرکت‌ها موظفند برای داشتن جامعه‌ای بهتر و آگاه‌تر و مسئولیت‌پذیرتر، به این قضیه ورود کنند.

ما در چند سال اخیر کتاب‌های خوبی در حوزه ادبیات بومی در استان شاهد هستیم که چاپ و منتشر شده است. اعم از فرهنگ عامه، ادبیات داستانی، شعر، موسیقی و پژوهش‌های تاریخی، جامعه شناسی و مردم شناسی خوبی که از سوی اساتید این حوزه وارد بازار نشر شده و این برای بالندگی ادبیات استان به شدت ضرورت داشت که با همت و درایت اتفاق افتاد و می‌افتد.

وضعیت روبه‌پیشرفت حوزه نشر در هرمزگان/ زندگی در «آن تابستان» را با چیزی عوض نمی‌کنم

آیا نقش سازمان منطقه آزاد قشم در حوزه کتاب، فرهنگ و هنر رضایت بخش است؟

نقش سازمان منطقه آزاد قشم در حوزه کتاب، فرهنگ و هنر علی‌رغم نظام اداری پیچیده‌ای که دارد بواسطه حضور مدیریت ارشد سازمان که خود نویسنده و آشنا به فرهنگ و هنر است، می‌توان مثبت ارزیابی کرد. از این رو در یکی دو سال اخیر تحولات خوبی در این حوزه رخ نموده است، هرچند انتظارهای حوزه فرهنگ در جزیره‌ای که بخشی از هویت فرهنگی خلیج فارس را با خود دارد و مهد تمدن فرهنگی خلیج فارس در منطقه است، کماکان برآورده نشده است.

آنچه در این میان مغفول مانده، مسئولیت اجتماعی مردم، سازمان‌های مردم نهاد و شرکت‌های تجاری مستقر در قشم است که به این مقوله ورود نکرده‌اند و لازم است گوشه‌ای از این بار فرهنگی جزیره را به دوش بکشند و در حمایت‌های خود از نویسندگان قشمی و کتاب‌های منتشر شده با موضوع قشم احساس مسئولیت کنند. هر جامعه‌ای برای رسیدن به توسعه، باید همه ارکان آن به ویژه «فرهنگ» را مدنظر داشته باشد و در زمان‌هایی که دولت‌ها نمی‌توانند و یا به هر دلیلی اعم از تبعیض‌ها و سوء مدیریت‌ها قادر به پوشش فعالیت‌های فرهنگی نیستند، وظیفه سازمان‌های مردم نهاد و شرکت‌ها و مردم است که بدون هیچ چشمداشتی از حوزه فرهنگ حمایت کنند. چرا که دست‌اندرکاران فرهنگی به تنهایی قادر به حمل این بار مسئولیت نیستند.

در مجموع منطقه آزاد در قشم به ویژه در یکی دو سال اخیر حمایت‌های خوبی از نویسندگان، شاعران و هنرمندان جزیره داشته است اگرچه بعضاً با دلخونی‌هایی همراه بوده است، دلخونی‌هایش را من ناشر می‌کشم و اجازه نمی‌دهم روحیه شاعر یا نویسنده با دیدن این دلخونی‌ها بهم بریزد هرچند گاهی می‌بینند و می‌فهمند.

سهم دولت‌ها در توسعه ادبیات از منظر شما و ضرورت ورود دولت‌ها به این حوزه چیست؟

سهم دولت کجاست؟ دولت هم باید آورده‌ای داشته باشد در این همه فعالیت‌های فرهنگی که ما به عنوان بخش خصوصی در جزیره قشم انجام می‌دهیم، نقش دولت چه بوده است؟

چرا من ناشر در شهری که هیچ تعریفی برای کارهای فرهنگی ندارد، شهری که اجاره مغازه‌هایش هر سال دو برابر سال قبل می‌شود، در شهری که طلافروش و ناشر که یکی تولید طلا و یکی تولید کتاب دارد، هر دو اجاره‌شان (چه خانه چه مغازه) یکسان است. معتقدم به هر اندازه که دولت‌ها در حمایت از فرهنگ و هنر و ادبیات سرمایه‌گذاری نمی‌کنند، باید برای جرم و جنایت هزینه کنند. زیرا مطالعه، نشر کتاب و فرهنگ و رسانه نقش مستقیمی در کاهش آسیب‌های اجتماعی و جرم و جنایت در یک جامعه دارد.

میزان رضایت شما به عنوان ناشر از حمایت ادارات فرهنگی در هرمزگان چگونه است؟

حمایتی از سوی دولت نداشتیم. در دوره مدیرکلی چند ساله پیشین اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی هرمزگان، این حمایت‌ها در حد صفر بود. این حمایت، از من که می فرمایید به عنوان یک ناشر، یک نویسنده و یک خبرنگار و روزنامه نگار، هیچ بوده و نمی‌دانم، شاید درستش هم همین بوده باشد؛ ولی شاید این حق را هم داشته باشم که بپرسم بودجه‌ای که دولت برای حوزه نشر، فرهنگ و رسانه اختصاص داده چقدر سهم من به عنوان یک فعال حوزه نشر، کتاب، رسانه و فرهنگ بوده أست؟! با این درخواست شفاف، حداقل دولت می‌تواند ارزیابی درستی از بودجه‌هایی که به برخی مناطق اختصاص می‌دهد داشته باشد.

آیا اداره‌کل کتابخانه‌های عمومی هم همین وضعیت را دارد؟

در تمام این سال‌ها اداره کل کتابخانه‌های عمومی هرمزگان حتی یک جلد کتاب از نویسندگان قشموند نخرید، فقط در نمایشگاه کتاب بهمن ١٤٠٢ بندرعباس، در حدود ۱۰ میلیون تومان در مجموع از کتاب‌های نویسندگان قشمی خریداری شد. این سهم حمایت دولت از طرف استان به نویسندگان قشمی بود در حالی که خود من به عنوان ناشر کتاب، برای کتاب یک نویسنده قشمی، ٢٤٠ میلیون تومان حمایت مالی جذب کردم.

چرا و چگونه وارد بازار نشر شدید؟

من از بازار وارد حوزه نشر نشده‌ام، نزدیک به دو دهه است که در عرصه نویسندگی و روزنامه نگاری حرفه‌ای مشغول به کار هستم، کتاب‌هایی در حوزه ادبیات داستانی دارم. بعلاوه طنزهای ژورنالیستی و کتاب‌های زیست محیطی و …، آمار کتاب‌های تالیفی‌ام که بالا رفت احساس کردم در کنار کارهای ژورنالیستی، یک انتشاراتی هم داشته باشیم بد نیست، شاید بتواند به اقتصاد کارهای فرهنگی ما کمک کند و هم به دوستان منفعتی برسانیم. حالا بعد از گذشت سه سال از تاسیس انتشارات، می‌بینیم خود انتشارات هم باری بر اقتصادِ نداشته‌ی کارهای فرهنگی‌مان شده است. به هر حال انتشارات خوب است و جای کار زیاد دارد. زیرا به محض تاسیس انتشارات با توجه به فعالیت‌هایی که از گذشته در حوزه ادبیات و هنر و رسانه داشتم دوستان زیادی برای چاپ کتابشان درخواست دادند بطوری که آمار امروز ما از هفتاد جلد کتاب عبور کرده است. با احتساب حداقلی میانگین تیراژ واقعی می‌توان گفت نزدیک به پنجاه هزار نسخه در این سه سال کتاب چاپ کرده‌ایم که اغلب از آثار نویسندگان هرمزگانی به‌ویژه قشمی است.

اما چقدر از این تعداد کتاب منتشر شده از نویسندگان من خریداری شده؟ در استان به جرأت می‌توانم بگویم هیچ! گاهی فکر می‌کنم کاری که در حوزه کتاب، نشر، رسانه و فرهنگ انجام می‌دهیم دولت هم به تنهایی از پس آن بر نمی‌آید.

در حوزه نشر اگر اثری را ببینم که از ارزش و اعتبار بالایی برخوردار است حالا چه از نظر ادبی یا تاریخی یا مردم شناسی و… خودم به دنبال حامی مالی می‌روم و نمی‌گذارم چنین کتابی روی زمین بماند. حتی اگر هزینه‌های اولیه را خودم به عنوان ناشر متحمل شوم این کار را می‌کنم و پس از انتشار به جامعه تفهیم می‌کنم که این کتاب چه ارزش‌هایی دارد.

چه پیشنهادی برای بهبود اوضاع دارید؟

من در یک جغرافیای اقتصادی و تجاری کشور در جایی که نگاه عموم مردم و مسئولان کشور به آن یک نگاه اقتصادی و تجاری است، در مرکز آن و در دل یک مرکز تجاری در قشم کار فرهنگی می‌کنم، نمی‌گویم دولت با بودجه‌های سهمیگین و کلان فرهنگی‌اش، نه، «من ایرج اعتمادی» را عرض می‌کنم که در دل یک مرکز تجاری همپای یک طلافروش، بوتیک‌های مدرن، مغازه‌های تجاری مدرن با عرضه اجناس لوکس، اجاره مغازه‌ای سالانه می‌دهم که کتاب عرضه کنم! عجیب نیست؟ شاید دیوانگی باشد و قطعاً هست. من می‌توانم در همین مغازه اجناس لوکس بفروشم، طلا بفروشم، کفش بفروشم، انواع لباس زنانه و مردانه و زیوآلات، مواد غذایی و خوراکی و … که در سبد خرید خانوار جایی داشته باشد، ولی من چیزی را تولید می‌کنم که نه کالای لوکسی محسوب می‌شود و نه این روزها در سبد خرید مردم جا دارد. باید این وضعیت‌ها اصلاح و مدیریت شود.

خاطره‌ای از حضور در دنیای نشر و ادبیات دارید؟

گاهی برخی مردم، مسافران و عابرانی که از جلوی انتشارات و دفتر روزنامه ما عبور می‌کنند، می‌بینم با تعجب ما را تماشا می‌کنند و انگار با خود می‌اندیشند که این آقا در میان ازدحام اینهمه اجناس لوکس و مشتریان و مسافرانی که خرید می‌کنند، به چه امیدی نشسته است!؟

گاهی روی تابلو یا شیشه که می‌بینند انتشارات و یا دفتر روزنامه نوشته، باز هم می‌آیند سوال می‌کنند که شما اینجا دقیقاً چه کار می‌کنید؟ برای چه اینجا نشسته‌اید؟
دو سال پیش یکی از مسافران نوروزی که در همان نزدیکی مستقر شده بود آمد و پرسید: من دو روزه شما را می‌بینم که می‌آیید و می‌روید ولی ندیدم کسی از شما چیزی بخرد. شما دقیقاً چه می‌فروشید تا من یک چیزی از شما بخرم.

نمی‌دانستم چه پاسخی بدهم. گفتم: کتاب می‌فروشم؛ روزنامه هم دارم، با تعجب گفت: واقعاً کتاب می‌فروشید؟ کسی از قشم کتاب هم می‌خرد؟
به هر حال، این مسافر عزیز نوروزی قشم وقتی جنب و جوش بازار و خرید و ازدحام مشتریان را می‌دید و با خلوتی دفتر ما مقایسه می‌کرد و می‌دید ما هیچ کاری نمی‌کنیم و فقط نشسته‌ایم و گاهی چای می‌نوشیم و دوستانی شاید بیایند و بروند، ظاهراً برایش سوال پیش آمده بود و شاید هم دلش اصطلاحاً برای ما سوخته بود.

از آثار نویسندگان هرمزگانی برای مطالعه چه کتاب‌هایی را پیشنهاد می‌کنید؟

کتاب «هم رکاب با جزیره» و «پِشترون» جلد سوم قشم شناسی، میراث فرهنگی و گردشگری؛ به قلم عبدالرضا دشتی‌زاده؛ «سفر با جهاز هوزاری» (خاطرات ماندگار دریاورزان جزیره) اثر رشاد عقیلی، برادرانه‌های شاعرانه (اخوانیات سابق) به قلم راشد انصاری، مجموعه «دایَه» با موضوع زندگی زنان موفق، توانمند و کارآفرین جزیره پهناور قشم به قلم جستجوگر «انیسه شریفی پورقشمی»، کتاب «را؛ آوای زنان جنوب شرق هرمزگان سرزمین بهشت جنوب (رودان)» محصول گردآوری عباس سالاری، کتاب «شناخت نامه ساز ایرانی عود در خلیج فارس و سواحل هرمزگان» اثر پژوهشی موسیقایی حجت حاجی‌زاده از پژوهشگران هرمزگانی، مجموعه هرمزگان شناسی «سندباد در سیریک» به قلم عباس رفیعی، کتاب «همسایه من سایه» به قلم موسی صادقی و … کتاب‌های خوبی هستند.

آثاری که برای چاپ آن‌ها ذوق دارید؟

دو آثار در دست چاپ دارم تحت عنوان کشم نامه (بازخوانی روایت تاریخی جنگنامه کشم به نثر) از علی آموخته نژاد از نویسندگان، شاعران و معلمان هرمزگانی و کتاب جغرافیای تاریخی آبادی‌های جزیره قشم اثر نویسندگان کاظم امیدی و طیبه رحیمی که برای چاپشان ذوق فراوانی دارم.

به عنوان یک قشموند و فعال حوزه ادبیات، نشر و رسانه از اوضاع اقتصادی خودتان رضایت دارید؟

به این پُرسش‌تان را نمی‌دانم چگونه پاسخ بدهم. در روزهایی که باید در آسایش می‌بودم، اینقدر خانه بدوشی کشیده‌ام که دیگر به این اوضاع عادت کرده‌ام و اینک اصلاً به آن نمی‌توان فکر هم کرد. هر چند بچه‌ها گاهی می‌پرسند و احساس می‌کنم حق دارند.

چرا اینگونه می‌اندیشید؟

باور کرده‌ام که با این کارهای فرهنگی صادقانه نمی‌شود به هر چیزی دست یافت و هر چیزی هم شاید برای این دو روز زندگی کوتاه لازم نیست، مگر آدم چقدر توی این دنیا می‌خواهد زندگی کند؟ چه ارزشی دارد که آدم برای بدست آوردن بعضی چیزها از آرمان‌ها و اهدافش دست بکشد؟ من می‌توانستم و موقعیتش را هم داشتم و الانم هم دارم که از این کارهایم دست بکشم و بروم، ولی به چه قیمتی؟ من تمام عمرم و جوانی‌ام را پای این کار گذاشته‌ام، کار من بخشی از وجود من و هویت من شده، دیگر نمی‌توانم وارد کار دیگری بشوم که به فکر این چیزها باشم.

رضایت نسبی شما از انجام کار فرهنگی قابل تقدیر است.

خوب، ذات کار فرهنگی در کشور ما این است. من این را قبول کرده‌ام و پذیرفته‌ام. شاید باورش برای خیلی‌ها سخت باشد ولی کسی که زندگی‌اش با داستان نویسی و روزنامه‌نگاری گذشته، درک می‌کند که من چه داده‌ام و چه گرفته‌ام؟

من رمان «آن تابستانم» را با هیچ چیزی عوض نمی‌کنم، آنچه در کتاب پسر ناخدایم و دردی که روایت کرده‌ام، به دنیا نمی‌دهم و بسیاری از آثار ژورنالیستی محیط زیستی‌ام را، این‌ها برای من خیلی بیشتر از چیزهایی است که ممکن است اگر از این کار دست می شُستم، بدست می‌آوردم.

همین آثار ژورنالیستی محیط زیستی‌ام که بخش‌هایی از آن بعدها کتاب شد، حامیان محیط زیست قشم، دو هزار نسخه را در یک نوبت چاپ خریداری کردند و در سراسر جزیره و کشور به رایگان توزیع کردند.

نمی‌گویم کار بزرگی کرده‌ام، ولی آنچه دلم خواسته با این آثارم کرده‌ام. ادعا کردن کار درستی نیست، پاسخ کسی که ادعا می‌کند در «عالم عرفان» همان آتشی است که در نیستان افتاد من این شعر را همیشه در محافل ادبی دوستانه می‌خوانم، مخصوصاً آن‌جا که شاعر (محذوب تبریزی) در گفت‌وگوی میان نی و آتش می‌گوید:
نی به آتش گفت کاین آشوب چیست
مر تو را زین سوختن مطلوب چیست
گفت آتش بی‌سبب نفروختم
دعوی بی معنی‌ات را سوختم
و در آخر می‌گوید:
مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بی‌دردی علاجش آتش است

ناگفته دیگری باقیمانده است؟

نکته آخر من این است که متولیان فرهنگی استان اعم از اداره‌کل ارشاد و امور کتابخانه‌های عمومی با خرید کتاب و توزیع آن‌ها در کتابخانه‌های عمومی کشور، قدمی در شناساندن و معرفی کتاب‌های نویسندگان و ناشران هرمزگانی به کشور بردارند؛ پیشنهاد می‌کنم وقتی کتابی در جشنواره‌های ملی و استانی حائز رتبه برگزیده و تقدیر می‌شود، خانه کتاب و ادبیات ایران تعدادی از این کتاب‌های برگزیده را از ناشران و نویسندگانش خریداری کند و مسئولان ارشاد استان و امور کتابخانه‌ها هم تلاش کنند کتاب‌های برگزیده و تحسین شده را به مخاطبان کشوری و جهانی آن برسانند تا نام هرمزگان و نویسندگانش در صنعت نشر کشور بدرخشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین