سه‌شنبه ۱۹ فروردین ۱۴۰۴ - ۰۹:۵۸
این رمان نگاه انسانی‌تری به مسئله جنگ دارد

حمید بابایی، منتقد ادبی گفت: در مقابل بسیاری از رمان‌هایی که در مورد جنگ نوشته شده‌اند و به نفرت از دشمن پرداخته‌اند. در این اثر، ما شاهد روایت‌هایی هستیم که نگاه انسانی‌تری به مسئله جنگ دارند.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا نخستین نشست از سلسله جلسات نقد ادبی «دوشنبه‌ها به وقت کتاب» در سال ۱۴۰۴، با حضور راضیه بهرامی‌راد، نویسنده کتاب «هفت هزار و سیصد و یک روز بعد» و حمید بابایی، منتقد ادبی دوشنبه (۱۸ فروردین ماه) در سالن مهرداد اوستا حوزه هنری برگزار شد.

راضیه بهرامی راد، درباره روند نوشتن اثر خود گفت: تابستان سال ۱۴۰۱، فراخوانی منتشر شد که از نویسندگان خواسته شد طرح‌هایی درباره خرمشهر ارائه دهند. ما هم طرح خود را ارسال کردیم و در مرحله اول، طرح ما در تهران پذیرفته شد. اما در مرحله دوم که با استاد مزینانی معرفی شدیم، طرح ما رد شد. دلیل آن این بود که گفته شد این طرح از لحاظ بوم‌شناسی خرمشهر فاصله زیادی دارد و شخصیت‌های آن عمق لازم را ندارند. آنها همچنین اشاره کردند که شاید چون من به خرمشهر سفر نکرده‌ام و با مردم این شهر آشنایی ندارم، این فاصله در طرح دیده شده است.

وی افزود: این بازخورد باعث شد تا به طور جدی‌تر به مطالعه و تحقیق در مورد خرمشهر بپردازم. کتاب‌ها و فیلم‌های مختلفی را در این زمینه بررسی کردم تا قبل از سفر به آنجا، اطلاعات بیشتری به دست آورم. این تحقیقات کمک زیادی به من کرد تا بهتر با ویژگی‌های این شهر آشنا شوم و احساس نزدیکی بیشتری به آن پیدا کنم. در این مسیر متوجه شدم که بسیاری از نمادهایی که در داستان‌ها و کتاب‌ها به آنها اشاره شده، مثل دریا، نخل و خرما، بسیار تکراری شده‌اند. بنابراین، تصمیم گرفتم به سراغ نمادهایی کمتر دیده شده بروم؛ به عنوان مثال، شخصیت پری دریایی و لنج که یک زن خرمشهری روی آن زندگی و کار می‌کند.

این نویسنده ادامه داد: استاد مزینانی با شنیدن این ایده‌ها، به من گفت که اگر بتوانم این شخصیت پری دریایی را در زمان جنگ و در بوم خرمشهر باورپذیر کنم، این ایده می‌تواند کتاب را متمایز کند. این دغدغه باعث شد قدری به بوم خرمشهر نزدیک شوم که خودم هم انگار می‌توانم پری دریایی را ببینم و احساس کنم که من یک زن خرمشهری هستم، یک سلما. این سفر و تجربیات من در آنجا کمک زیادی به من کرد، حتی اگر به طور مستقیم با مردم خرمشهر صحبت نکردم. بیشتر با قدم زدن در شهر و ضبط صداهای محیطی و مکالمات مردم، با آنها ارتباط برقرار کردم.

بهرامی‌راد گفت: در انتخاب نام کتاب، عمدی بود که نامی سخت و چالش‌برانگیز انتخاب کنم، زیرا این کتاب به نوعی، انتظارهای سنگینی را به دوش دارد و من خواستم که این سختی از همان ابتدا در نام کتاب دیده شود. برای من، مفهوم انتظار یک مادر در این کتاب به خوبی نمایان است.

او درباره شخصیت سلما نیز اظهار کرد: سلما، شخصیت اصلی کتاب، ارتباط ویژه‌ای با بخش‌های بومی و باورهای مردم خرمشهر دارد که اغلب مغفول مانده است. به ویژه در ارتباط با موجودات دریایی و پری دریایی که در فرهنگ مردم جنوب ایران جایگاه خاصی دارند. این موجودات بعضاً مهربانند، اما گاهی نیز می‌توانند تهدیدآمیز باشند. در داستان، ماهی‌هایی که اطراف لنج شناورند، هدیه‌ای از طرف پری دریایی به سلما هستند که به نوعی از آنها محافظت می‌کند و نمی‌گذارد کسی آنها را صید کند، چرا که به باور سلما، این ماهی‌ها گوشت تن بچه او هستند و هیچ‌کس حق ندارد آنها را بگیرد.

نویسنده «هفت هزار و سیصد و یک روز بعد» با بیان این نکات تاکید کرد: تلاش کردم تا برای خلق اثری متفاوت و عمیق‌تر درباره خرمشهر و فرهنگ آن سخن بگویم که در این داستان، جنبه‌های کمتر دیده شده و نادیده‌گرفته شده از این شهر را به نمایش بگذارم.

پررنگی نفرت در رمان‌های جنگ از دشمن

حمید بابایی، منتقد ادبی با اشاره به ویژگی‌های برجسته رمان «هفت هزار و سیصد و یک روز بعد» گفت: اگر بخواهید نمونه‌ای از نوشتن عالی در زمینه دیالوگ و خلق شخصیت‌ها پیدا کنید، یک گام جلوتر از این اثر، کارهایی مانند آثار احمد محمود است. محمود استاد این حوزه است، اما در اینجا به نظر می‌رسد که با توجه به تحولات زبانی و تأثیر رسانه‌ها، این نوع نوشتن، منطقی‌تر و مخاطب‌پسندتر است.

وی افزود: رمان «هفت هزار و سیصد و یک روز بعد» یک رمان مادرانه است که در آن فرم، ساختار و بیان به خوبی مفهوم مادرانگی را فریاد می‌زند. در این اثر، مادر به عنوان نماد میهن و لنج به عنوان دارایی و وسیله نجات، در پایان تبدیل به آغوشی مادرانه می‌شود که همه را در خود می‌پذیرد. این رمان به طور خاص از زاویه نگاه یک زن و مادر روایت می‌شود. در حالی که داستان در مورد مسائل و مشکلات جنگ است، اما این روایت کاملاً از منظر مادرانه و زنانه بیان می‌شود. این ویژگی در کنار گره‌خوردن مسائل انسانی و احساسی در این اثر، آن را از سایر آثار مشابه متمایز می‌کند.

این منتقد بیان کرد: اتمسفر جنوب در این رمان به درستی درک و بازسازی شده است. نوشتن در مورد جنوب صرفاً به این نیست که نخل، خرما و آفتاب سوخته را ذکر کنید. این تنها بخشی از فضاسازی است، بلکه نویسنده به خوبی فرهنگ، رفتارها و روابط انسانی جنوب را به تصویر کشیده است. احترام به زنان، به ویژه مادربزرگ‌ها و بزرگ‌ترها، یکی از ویژگی‌های برجسته‌ای است که تنها در جنوب ایران دیده می‌شود و این بخش در رمان به خوبی منعکس شده است.

بابایی درباره جنبه‌های ماورایی و جادویی رمان گفت: مسائل ماورایی و جادویی در جنوب ایران جزو فرهنگ اصلی و لاینفک این منطقه بوده است. در این رمان، حضور این مفاهیم به خوبی به تصویر کشیده شده است، به ویژه با شخصیت پری دریایی که در دل داستان نقش مهمی ایفا می‌کند. این جنبه‌ها کاملاً از دل متن رمان بیرون آمده‌اند و این موضوع را با قوت در اثر مشاهده می‌کنیم.

او همچنین با اشاره به ارتباط دوگانه میان خرمشهر و بصره در رمان گفت: در اینجا، مفهوم مادر و فرزند فراتر از رابطه خونی است. کسی که از تو حمایت می‌کند و تو را در آغوش می‌کشد، می‌تواند مادر تو باشد. این نکته در اثر به خوبی مطرح شده است، به‌ویژه در مقابل بسیاری از رمان‌هایی که در مورد جنگ نوشته شده‌اند و به نفرت از دشمن پرداخته‌اند. در این اثر، ما شاهد روایت‌هایی هستیم که نگاه انسانی‌تری به مسئله جنگ دارند. که این نکته را بیان می کند که اگر آن سرباز عراقی به جنگ نمی‌آمد، اعدام می‌شد.

این منتقد در پایان از ویژگی‌های مثبت رمان تقدیر کرد و افزود: این رمان به خوبی از پس ارائه تصویر جنوب و فرهنگ آن برآمده است و همچنین مفاهیم انسانی و مادرانه را به‌طور برجسته‌ای در خود جای داده است. با این حال، فصل اول کمی طولانی و پیچیده است و ممکن است خواندن آن برای مخاطب کمی سخت باشد. پیشنهاد من این است که این فصل فشرده‌تر و ریتم داستان سریع‌تر شود. همچنین وجود سه اسم برای شخصیت داستان ملزوم نیست و باعث آزار مخاطب هنگام خواندن می‌شود. همچنین عنوان رمان مناسب نیست.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین