گروه تاریخ و سیاست خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - حمیدرضا محمدی: «مصطفیقلی بیات» (۱۲۶۷-۱۳۱۶) از آن دست رجال تاریخ ایران معاصر است که زندگی و کارنامهاش کمتر مورد واکاوی قرار گرفته و حتی شاید برخی ناماش را نشنیده باشند اما تأثیرگذاریاش در سپهر اقتصاد و سیاست ایران مشمول چشمپوشی نیست.
او ملقب به صمصامالملک را بانی کشاورزی نوین در ایران میدانند. مدیر تکنوکراتی که مدرسۀ فلاحت مظفری را به مدرسۀ عالی فلاحت ارتقا داد و در ۲۴ آذر ۱۳۰۹ با حضور رضاشاه و تیمورتاش افتتاحاش کرد و پس از گشایش دانشگاه تهران کوشید تا آن را به اونیورسیتۀ مادر پیوند دهد که این مهم در سال ۱۳۱۹ جامۀ عمل پوشید. نهادی که اکنون دانشکدگان کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران نام دارد، محصول تلاشهای کسانی چون احمدحسین عدل و اوست. او که بهقول حمید صادق نوبری تبریزی، وکیل پایۀ یک دادگستری و از فارغالتحصیلان دانشکدۀ کشاورزی کرج؛ «به مصائب دهقانها و جهالت و تیرهبختی روستاییان واقف بود، ازاینرو دانشکدۀ کشاورزی را تأسیس کرد تا با تربیت کشاورزان لایق درد آنها را علاج نماید.» و مایل و شایق بود تا «محاسن کشاورزی بین روستاییان سیهروز تبلیغ» شود.
بیات در سالهای حضورش در کرج، متفرعاتی مانند «بنگاه اصلاح بذر، بنگاه دامپروری، بنگاه پرورش طیور و زنبور عسل و کرم ابریشم، بنگاه صنایع کشاورزی، بنگاه ماشینآلات، آزمایشگاه گیاهشناسی، آزمایشگاه آزمایشگاه، آزمایشگاه هواشناسی و تأسیسات مزارع امتحانی» را در دانشکده پدید آورد و سبب تحولی فراموشناشدنی در زارعت و فلاحت ایران شد.
نقشهها وطرحها برای توسعۀ کشاورزی ایران
جالب آنکه به گفته احمدحسین عدل، از نزدیکترین مفارقان بیات و وزیر کشاورزی کابینههای احمد قوام، علی سهیلی، ابراهیم حکیمی و فضلالله زاهدی به تفاریق طی سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۳؛ «با وجود اینکه خود از مطلعین درجۀ اول کشاورزی بهشمار میرفت هیچگاه بیمشورت متخصصین امر و بدون مطالعه کامل به کاری اقدام نمیکرد» و «برای کار مقید به وقت و ساعت نبود و با وجود مزاج ضعیف و کسالت استمراری چهبسا تا نصف شب در پشت میز مینشست و برای توسعۀ کشاورزی کشور نقشهها کشیده، طرحها میریخت. اینجانب سالیان دراز به اتفاق آن فقید فرسنگها در مناطق مختلف این کشور پهناور مسافرت نمودم. چه شبها در بیابانهای خشک یا در گردنههای پر از برف در میان طوفان به سر بردیم تا اینکه بالمآل نقشههای کشاورزی ایران تهیه و شروع به اجرا گردید» و «حتی توسعۀ زراعت چای و تأسیس کارخانههای چایسازی و تشکیل شرکتهای مرکزی مخصوصاً شرکت پنبه و همچنین شرکتهای آبیاری و ماشینهای کشاورزی که هریک بهنوبۀ خود با یک برنامه صحیحی ایجاد شدند، نتیجۀ خدمات آن رادمردِ بزرگِ میهنپرست میباشد.»
پابرجا و راسخ
بیات به شهادت سعید نفیسی «منتهای درستگویی و درسترفتاری و درستحسابی و نیکخواهی و نیکاندیشی و نیکبینی»، و چنان «در عقیدۀ خویش بسیار پابرجا و راسخ» بود که همین هم سبب شد «عمدۀ پیشرفتهای مهمی در خدمت به ایران نصیب او» شود.
او چنان عرق وطن داشت که علینقی وزیری به نقل از عبدالحسین تیمورتاش، مذاح او را چنین روایت کرده است: «آقایان ملتفت این نکته باشیدکه اگر از بیات مثلاً احوالپرسی کنید یا راجعبه لطافت هوا صحبت نمایید او در پاسخ باز از نقشۀ کارخانه قند یا کشت پنبه و نخریسی جواب خواهد گفت.»
میهندوست و آزادیخواه
مردی که «وزارتخانههای کشاورزی و راه و پیشه و هنر و همچنین دانشکدۀ کشاورزی و دامپزشکی و دامپروری و سرمسازی حصارک [مؤسسۀ تحقیقات واکسن و سرمسازی رازیِ کنونی] و انستیتو پاستور، هریک بهنوبۀ خود سهمی کموبیش مرهون جدیت خستگیناپذیر او میباشند»، در یکی از خاطرات وزیری میتوان ردّ پای میهندوستیاش را یافت: «در ناخوشی و قحطی شدیدی که حاصل جنگ ۱۹۱۴ [جهانی اول] بود با هم به اراک رفتیم. گندم خرواری ۲۰ برابر معمول یعنی ۲۰۰ تومان خرید و فروش میشد. برای کمک به رعایا و بیچارگان در زمینی بایر باغی در چند جریب ایجاد کرد و دیوار کشید و عمارت ساخت و چون میل نداشت مردم به مفتخوارگی عادت کنند، تا مدت رسیدن محصول هرکس محتاج بود به کار وا میداشت و روزی یک چارک گندم و پولی بهعنوان مزد به هریک میپرداخت» و «با وجود انتساب به خانوادهای بزرگ و توانگر، طبعاً آزادیخواه بود و بهندرت فطرت و خوی اکثر «آقازادهها» در او مشاهده میشد؛ یعنی آدمی بود زحمتکش، مؤدب، دارای انصاف و ترحم، صاحب هوشی تیز و خردی دوراندیش، خوددار و مسلط بر نفس.»
مجسمۀ نیمتنۀ دانشکده کشاورزی
بههمین دلایل و اسباب هم بود که به قول «علیاکبر سیاسی»، رئیس وقت دانشگاه تهران؛ «یکی از جمله اموری که دانشگاه تهران پس از تحصیل استقلال یعنی از سال ۱۳۲۱» مطمح نظر قرار داد، «تشویق و قدردانی از بزرگانی است که در راه علم و هنر و فرهنگ کشور مصدر خدمات برجسته بودهاند؛ خواه در قید حیات باشند یا نباشند» و در بادی امر، «در سال ۱۳۲۳ خدمات فرهنگی و بهداشتی استاد گرامی محترم آقای دکتر امیراعلم را مورد ستایش قرار داد» و «در خرداد ۱۳۲۵ و اردیبهشت ۱۳۲۶ به افتخار استادان ارجمند [ابراهیم] پورداود و عبدالعظیم قریب جشنهای باشکوه برپا ساخت» و در مهر ۱۳۲۶ نوبت به مصطفیقلی بیات رسیده بود تا یکدهه پس از درگذشتاش، مجسمۀ نیمتنهاش که ابوالحسن صدیقی از سنگ خارا ساخته بود، چهرهگشایی شود؛ «فکر تهیۀ این مجسمه و نصب آن در دانشکدۀ کشاورزی که موجودیت خود را مرهون مساعی دائمی و خستگیناپذیر مرحوم بیات است از همان فردای فوت او در خاطر معتقدان آن مرحوم خطور کرد و مکرر بر زبانها جاری شد، ولی تقدیر این بود که افتخار اجرای این نیت خیر نصیب دانشگاه تهران شود.» شخصیتی که «عشق سرشار نسبت به ایران و به ترقی و تعالی مردم این سرزمین» داشت و «همه نیروی مادی و معنوی او در این راه صرف شد و هم در این راه بود که سرانجام جان خود را نثار کرد.»
بهمناسبت برپایی این مجلس، کتابچهای نیز با نوشتارهایی از علیاکبر سیاسی، سعید نفیسی، علینقی وزیری، احمدحسین عدل و حمید صادق نوبری تبریزی منتشر شد که همان جزوه پس از ۷۶ سال، با عنوان «مصطفیقلی بیات؛ بانی کشاورزی نودر ایران» در ۸۰ صفحه، با شمارگان ۲۰۰ نسخه و به بهای ۸۰ هزار تومان از سوی نشر اتاق آبی انتشار یافته است.
نظر شما