سرویس هنر خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - مریم محمدی: کتاب در فرهنگ ما همواره جایگاهی والا داشته؛ از نسخههای خطی باشکوهی که به دقت تذهیب و خوشنویسی میشدند، تا کتابهای چاپی که با وجود سادگیشان، حاوی اندیشه و معنا بودند. اما امروز، در عصر انفجار اطلاعات و سلطه رسانههای دیجیتال، کتاب میتواند معنای تازهای بیابد؛ کتابی که خود، نه فقط حامل محتوا، بلکه اثری هنری و عینی است؛ شیئی زیبا، منحصربهفرد و چندوجهی که هم دیده میشود، هم لمس، و هم تجربه.
در این یادداشت، تلاش دارم نگاهی بیندازم به مفهوم «کتاب بهمثابه اثر هنری»؛ پدیدهای که شاید در ایران هنوز نوپا باشد، اما ظرفیت آن را دارد که در آینده یکی از جریانهای مؤثر در هنرهای تجسمی و حتی نشر مستقل باشد.
گاهی کتابها آثاری هستند که باید دیده شوند نه فقط خوانده شوند. درک سنتی ما از کتاب، آن را صرفاً واسطهای برای انتقال اطلاعات یا داستان میداند. اما هنرمندان معاصر در نقاط مختلف جهان، سالهاست که تلاش کردهاند کتاب را از این تعریف ساده فراتر ببرند. آنها کتاب را مانند یک بوم نقاشی یا مجسمه تلقی میکنند؛ صفحهها را چون لایههایی از معنا، با طراحی، رنگ، فرم، متریال و ساختار، به تجربهای هنری بدل میکنند.
در این گونه آثار، گاه خودِ نوشتار حذف میشود یا به عنصر بصری تبدیل میگردد. گاهی متریال کتاب از جنس کاغذ معمولی نیست: ممکن است از پارچههای سنتی، چرم، چوب، یا حتی کاغذهای دستساز بافتدار ساخته شده باشد. نوع صحافی نیز از حالت ماشینی خارج میشود و بهصورت دستی و گاه آگاهانه ناقص یا ناپایدار طراحی میشود. به این ترتیب، کتاب بیش از آنکه فقط "متن" باشد، به یک شیء هنری بدل میشود.
در ایران، هرچند این جریان هنوز در مراحل اولیه است، اما نمونههایی قابل توجه دیده میشود. در میان هنرمندان معاصر، ایمان افسریان را میتوان نام برد که نگاه انتقادی او به هنر معاصر در قالب کتابهایی با طراحی خاص و صفحهآرایی متفاوت منتشر شده است. او از جمله کسانی است که به رابطه میان فرم و محتوای کتاب توجه جدی داشته است.
مجید زارع نیز از جمله طراحان جلد کتابی است که در ایران طراحی جلدهای کتابش بیشتر جنبه اثر تجسمی پیدا کردهاند.
گلنار ثروتیان، تصویرگر کودک، نیز با آثاری که فراتر از تصویرسازی صرف هستند، توانسته تجربهای چندلایه از خواندن و دیدن را در اختیار کودک قرار دهد. آثار او با بازی با فضا، رنگ و زاویه دید، کتاب کودک را از یک محصول آموزشی صرف به یک شیء زیباییشناختی تبدیل کرده است.
همچنین باید به فعالیت برخی کارگاههای مستقل کتابسازی اشاره کرد؛ جایی که هنرمندان جوان با بهرهگیری از تکنیکهای سنتی مانند خوشنویسی دستی، چاپ سیلک، صحافی سنتی و ساخت کاغذ، کتابهایی میسازند که هر نسخه آن منحصربهفرد است. این کتابها معمولاً در نمایشگاههای هنر معاصر به نمایش گذاشته میشوند و خریداران آنها مجموعهداران، طراحان و گالریدارانی هستند که به اصالت شیء هنری باور دارند.
در حوزه نشر نیز هرچند بسیاری از ناشران به ناچار به روند تولید انبوه و صنعتی تن دادهاند، برخی ناشران مستقل در سالهای اخیر به طراحی کتاب نه به عنوان ابزار، بلکه به عنوان هنر توجه کردهاند. ناشرانی چون نشر نظر و نشر مشکی، با تمرکز بر گرافیک و طراحی جلد، تلاش کردهاند از نگاه کلیشهای و بازاری فاصله بگیرند. جلدهای متفاوت کتابهای شعر معاصر یا کتابهایی با صفحات رنگی و طراحی آزاد، از جمله تلاشهایی هستند که در این مسیر انجام شدهاند.
نکتهای که نباید از آن غافل شد، احیای برخی هنرهای سنتی در قالب کتابسازی معاصر است. خوشنویسی، تذهیب، جلدسازی چرمی و حتی طراحی قلمانداز، همه میتوانند در خلق کتابهایی هنری ایفای نقش کنند. گویی ما در حال بازگشت به سنت نسخههای خطی هستیم، اما اینبار با نگاهی معاصر. کتابهایی با اشعاری از حافظ، خیام یا مولوی که با تذهیب و خط و صحافی دستی عرضه میشوند، نمونههایی از این پیوند گذشته و اکنوناند.
در میان انواع هنرهای معاصر، کتاب شاید یکی از معدود رسانههاییست که امکان «نگهداشتن» اثر را به مخاطب میدهد. برخلاف ویدئو، اجرا یا چیدمان، کتاب هنری شیئی است که میتوان آن را در قفسه گذاشت، بارها ورق زد و با آن زیست. این ویژگی، آن را به رسانهای نزدیک به «مدیتیشن بصری» بدل میکند.
کتاب، اگر از قالب سنتی خود عبور کند، میتواند به یکی از غنیترین و انسانیترین رسانههای هنری بدل شود. در جهان معاصر، که در آن محتوا بهسرعت مصرف میشود و عمق تجربه به سطح آمده، کتاب هنری فرصتی برای مکث، تأمل و تجربهای چندحسی فراهم میکند. در ایران، زمینههای این تحول وجود دارد—هم در سنتهای گذشته و هم در تلاشهای هنرمندان و ناشران مستقل امروز.
حالا که در آستانه دورهای تازه از بازنگری در مفهوم نشر و تجربه هنری هستیم، شاید وقت آن رسیده که به کتاب نه فقط بهعنوان محتوا، بلکه بهعنوان فرم نگاه کنیم؛ کتابی که خودش اثر است، نه فقط حامل اثر.
نظر شما