حسين پژمان بختياري؛ اديب و شاعر، در سال 1279 خورشيدي در محله حسنآباد تهران زاده شد. علاوه بر ديوان شعر، آثاری نظير «محاكمه شاعر»، «كوير انديشه» و «اندرز يك مادر» از وي به جاي مانده است. تصحيح و چاپ ترانههاي خيام، پنج گنج نظامي و تصحيح او از ديوان حافظ شهرت بسيار دارد.\
مادر پژمان؛ عالمتاج قائم مقامي، از نوادگان ميرزا ابوالقاسم فراهاني، وزير بزرگ و نامدار قاجاري بود. عالمتاج شاعر بود و در شاعري «ژاله» تخلص ميكرد. تا ساليان بسيار، كسي از مقام شاعري او آگاهي نداشت تا آن كه پژمان شعر او را در مجله «يغما» معرفي كرد و بعدها (در سال 1345– بيست سال پس از درگذشت شاعر) ديوان مادرش را نيز به چاپ رساند.
دوران كودكي پژمان، به سبب جدايي پدر و مادرش، به سختي و همراه با رنج بسيار گذشت. خود پژمان در اين باره مينويسد: «ازدواج نامناسب مادرم كه هجده سال در ناز و نعمت پرورده شده و دانشي بيش از زمان اندوخته بود با پدرم كه نزديك پنجاه سال از عمرش در جنگ و سختي گذشته بود، ديري نپاييد. به اين معني كه مرا رها كرد و به خانه پدري رفت. بدون آن كه جدايي از شوهر را قطعي كند.»
ناگزير پژمان در نزد برادران ناتنياش به سر برد. در 9 سالگي پدرش را از دست داد. پدر وصيت كرده بود كه پژمان را براي ادامه تحصيلات به اروپا بفرستند. اما برادران ناتني نه تنها چنين نكردند بلكه اموال پدرياش را نيز بردند.
پژمان بختياري تحصيلاتش را در مدرسه «سن لويي» گذراند و زبان و ادبيات فرانسه را به خوبي آموخت. در اين زمان همدرس نيما يوشيج بود. چندي بعد چون فن تلگراف بي سيم را فراگرفته بود، به استخدام وزارت پست و تلگراف درآمد و در اين شغل بود تا آن كه در دي ماه 1337 بازنشسته شد.
پژمان دو سال نزد بديعالزمان فروزانفر در تهران و نيز اديب نيشابوري در مشهد دانش آموخت و سپس به انجمن ادبي وحيد دستگردي پيوست و در پايه گزاري مجله «ارمغان»، به مديريت دستگردي، همكاري كرد. پيش از آن نيز در سال 1303 خورشيدي سردبيري روزنامه «فكر آزاد» احمد بهمنيار را برعهده گرفته بود. بعدها نيز با نصرالله فلسفي مجله «پست ايران» را بنيان نهاد. افزون بر اين، او دوستي عميق با استاداني همانند جلالالدين همايي، حبيب يغمايي، رهي معيري، شهريار و اخوان ثالث داشت.
از او علاوه بر ديوان شعر، آثاري همانند «محاكمه شاع»، «تاريخ پست و تلگراف و تلفن»، «كوير انديشه» و «اندرز يك مادر» به جاي مانده است. تصحيح و چاپ ترانههاي خيام و پنج گنج نظامي از ديگر كارهاي اوست. به ويژه تصحيح او از ديوان حافظ شهرت بسياري دارد و از ويرايشهاي معتبر اين ديوان به شمار ميرود. پژمان آثاري از نويسندگان خارجي مانند ژان ژاك روسو ، بالزاك و شاتوبريان را نيز به فارسي ترجمه كرده است.
درباره روحيات و منش او حبيب يغمايي چنين نوشته است: «پژمان از بهترين مردان عصر ما بود و از همه هم طرازان در خوي و صفات انساني برتر. در مصاحبت با وي هيچ احساس خستگي و رنجيدگي نميشد. با پژمان چند بار همسفر بودم و هم منزل. نديمي و رفيقي و همزباني صميمتر و نجيبتر از او نيافتم. يك روز در خيابان شيراز قدم ميزديم. از راديو غزلي خوانده ميشد كه بسيار شيرين بود، به پژمان گفتم: صبر كنيم تا اين غزل تمام شود. موافقت كرد. در ضمن پرسيدم: اين غزل از كيست؟ گفت: نميدانم. در بيت آخر تخلص پژمان بود، از اين لطف مكالمه لذت بردم و از تواضع او شگفت زده شدم.»
پژمان در شاعري به شيوه پيشينيان متمايل بود و به سرودن مثنوي دلبستگي فراوان داشت، اما قصيده، غزل و قطعات استادانهاي نيز از او برجاي مانده است. مضامين اشعار او اغلب اجتماعي و عاطفي است. شعر پژمان آكنده از تاثر و اندوه است. غزل زير نمونهاي از شعر اوست:
در كنج دلم عشق كسي خانه ندارد / كس جاي در اين خانهي ويرانه ندارد
دل را به كف هر كه دهم باز پس آرد / كس تاب نگهداري ديوانه ندارد
در بزم جهان جز دل حسرت كش ما نيست / آن شمع كه ميسوزد و پروانه ندارد
دل خانهي عشقست خدا را به كه گويم / كآرايشي از عشق كس اين خانه ندارد
در انجمن عقل فروشان ننهم پاي / ديوانه سر صحبت فرزانه ندارد
شايسته يادآوري است که 20 مرداد سال 88 يادواره پژمان بختياري در روستاي دشتک زادگاه نياكانش برگزار شد. پژمان در ساليان پايان عمر بر برنامههاي شعر و موسيقي تلويزيون نظارت ميكرد تا آن كه سرانجام در 2 آذر 1353 روي در نقاب خاك كشيد.
نظر شما