اميرمحمد اعتمادي اين روزها در حال بازنويسي رماني با نام «قانون جنگل» است. به گفته نويسنده، اين داستان كه با نگرشي هستيشناسي به طبيعت نظر دارد، درباره يك شكارچي است كه از قانون جنگل تخطي ميكند و قوانين آن را زير پا ميگذارد.\
وي افزود: منظورم از اين نامگذاري هرج و مرج نيست؛ بلكه براساس اين قانون براي انسان مشكل است كه تن به قوانين طبيعي بدهد. چرا كه در اين تعريف، قوي ضعيف را نميخورد و اگر هم ضعيف خورده ميشود، به دليل آن است كه ساز و كار هستي بر اين مبنا قرار گرفته و براي احتياج و ادامه حيات موجودات اين اتفاق ميافتد.
نويسنده «مارها تشنهاند» با بيان اينكه اين داستان براساس يك ضربالمثل و رسم فولكلور مازندراني نوشته شده، گفت: طبق يك رسم در مازندران، سيويكمين شكار شكارچي، بعد از 100 شكار او، روبرويش زانو ميزند كه مرا نكش و در صورتي كه شكارچي از اين قانون بگذرد، به معناي آن است كه از قانون جنگل تخطي كرده. آن وقت است كه جنگل با او مقابله ميكند.
اعتمادي در پاسخ به اين سوال كه در اين داستان تا چه حد مانند رمان «مارها تشنهاند» به بيان آداب و رسوم بومي و استفاده از گويشها قايل بودهايد؟ توضيح داد: من از زبان گويشي آنجا كه مربوط به تاريخ و جغراياي خاص است، استفاده ميكنم، حتي لغاتي را آوردهام كه برخي معادلي هم در زبان فارسي ندارند. به طور كلي معتقدم كه واژگان بومي بايد وارد زبان فارسي شوند.
وي همچنين درباره اهميت كاربرد گويشها و لغات بومي در زبان توضيح داد: بهتر است تيمهايي از گويشهاي مختلف ايراني تشكيل شوند و گويشها را دستهبندي و در زبان به كار برند.
اين برگزيده جايزه كتاب فصل با تاكيد بر اينكه زبان فارسي ظرفيتهاي وسيعي در ايران و حتي خارج از كشورمان دارد، گفت: زبان فارسي ،فقط به زبان مردم تهران اختصاص ندارد. زبان شهرستانهاي سراسر ايران اشكال متفاوتي از اين زبان هستند. به دليل آنكه زبان فارسي در ايران غنيتر است، كاربرد زبانهاي بومي نيز ميتواند پشتوانهاي مهم براي اين زبان به شمار بيايند.
به گفته نويسنده اين كتاب به احتمال زياد به نشر ققنوس يا نيلوفر سپرده خواهد شد.
«اميرمحمد اعتمادي» متولد ۱۳۳۹ نوشهر و پزشك است. از اعتمادي تا كنون رمانهاي «ژرفاي چاه»، «افسانهي توتل» و «همسفر مرغ عشق» و نيز «مارها تشنهاند» از سوي نشر «آگه» منتشر شده است. رمان «مارها تشنهاند» اين نويسنده برگزيده جايزه كتاب فصل، جايزه ادبي اصفهان و نامزد دريافت كتاب سال بود. اين كتاب سال 87 از سوي نشر آگه روانه بازار كتاب شد.
نظر شما