دكتر ناصر تكميلهمايون گفت: بر پايه منابع باستاني و تعريفات جغرافيدانان دوران اسلامي، ايران يكي از قديميترين كانونهاي شهرنشيني جهان بوده است. زيگوراتي كه دكتر ملك شهميرزادي در سيلك يافته، نشان ميدهد كه اين زيگورات سيصد سال پيش از زيگورات چغازنبيل پديد آمده است.
در نشست «تاريخ شهر و شهرنشيني در ايران» دكتر شهرام يوسفيفر، دكتر ناصر تكميل همايون، دكتر حسين سلطانزاده و حبيبالله اسماعيلي سردبير كتاب ماه تاريخ و جغرافيا حضور داشتند و به بحث و گفتوگو درباره شهر و شهرنشيني در ايران پرداختند.
سلسله نشستهاي تخصصي كتاب ماه تاريخ و جغرافيا به كوشش ماهنامه تاريخ و جغرافيا و موسسه خانه كتاب برگزار ميشود و هر بار موضوعي محوري را پيگيري ميكند و پس از نقد و بررسي با اساتيد تاريخ، كارشناسان و پژوهشگران در كتاب ماه تاريخ و جغرافيا در بخش گفتوگو منتشر ميشود
عوامل پديد آورنده شهر
دكتر ناصر تكميلهمايون گفت: شهر به معناي امروزين آن، يعني آبادي بزرگ با خانهها و عمارتها و ميدانها و كوي و برزن، با برقراري حفاظ طبيعي بر گرداگرد آن. در گذشته از تعداد 54 شهر در ايران نام برده شده است و بناي هر كدام منتسب به يكي از پادشاهان بوده است. با ورود آرياييها و ادغام فرهنگي و اجتماعي كه در جامعه ايراني پيدا شد، شاهد پديد آمدن شهرهاي بزرگ در دورانهاي بعد، همانند دوران هخامنشيان، هستيم. در دوران هخامنشي شهرها نضج ميگيرند و جلوههاي نويني از شهرنشيني پيدا ميشود.
وي افزود: با يورش اسكندر به ايران و برقراري سلسله سلوكيان، نوعي ديگر از نظام شهري در ايران پديد ميآيد اما در عصر ساساني است كه شهرها شكوفايي تازهاي پيدا ميكنند. با سقوط ساسانيان، در حركت شهرنشيني ايراني دگرگونيهايي پديد آمد و در شهرنشيني و زراعت و دامپروري وضع نابهنجاري شكل گرفت. از قرن چهارم بهبعد است كه پيشرفتهايي در شهرنشيني ايران مشاهده ميشود. در اين زمان، شهر ساساني بهجاي مانده بود اما كاركردهاي جديدي، مثل مسجد و خانقاه، بدان افزوده شده بود.
تكميلهمايون خاطرنشان كرد: ارزشها و باورهاي ديني و قومي ملل نيز ويژگيهايي براي شهرهاي گوناگون پديد آورده است. به گونهاي كه شهرهاي مبتني بر تمدن ايراني با شهرهاي مبتني بر تمدن رومي يا يوناني، تفاوت دارند. زمان و تاريخ هم در پديداري شهرها نقش دارد. روشن است كه شهرهاي هخامنشي با مثلا شهرهاي دوره سلجوقي متفاوت است، در حالي كه هر دو در حوزه تمدن ايراني قرار داشتهاند.
وي افزود: در اين كه چه عواملي شهرها را بوجود آورده است، اختلاف نظر بسيار هست. «گلدن چايلد» انقلاب در ساخت اقتصادي و سازمانهاي اجتماعي را معلول ازدياد جمعيت دانسته است و براي جدايي ميان شهرها و روستاها، 10 ويژگي را برشمرده است كه عبارتند از گسترش در شهرها، تركيب و عملكرد، تمركز ثروت، بناهاي عمومي، پيدايش جامعه طبقاتي، اختراع خط، پيدايش علوم، اجتماع متخصصان، پيدايش اشياء تجملي، روابط سياسي و حكومتي بجاي روابط قومي.
اين پژوهشگر يادآور شد: پارهاي از باستانشناسان و مردمشناسان با اين تقسيمبندي موافق نيستند. «آدامز» معتقد است كه برخي از ويژگيهايي كه «چايلد» برشمرده، در ميان مردمان غير متمدن نيز مشاهده شده است. دانشمندان شوروي هم با ديدگاههاي ماركسيستي، مشخصاتي را درباره شهرها گفتهاند. كشف فلز، پيشرفت كشاورزي، دگرگوني روابط توليدي، پيدايش مازاد محصول، پيدايش دولت و پيشرفت تجارت را عامل پيدايش شهرها دانستهاند اما نظريههاي متعلق به نحلههاي ماركسيستي به علت توجه نكردن به عنصر جمعيت، خالي از اشكال نيست و در باب شناخت نيروهاي توليد و سير حركت جامعهها، ذهنيت بر انديشههاي آنها بيشتر حاكميت داشته است تا عينيت اجتماعي.
به هر روي براي شناخت هر چيزي، شناخت واژه بسيار اهميت دارد. پس بايد ديد كه واژه شهر چيست؟ شهر مترادف با واژه اوستايي «خشتره» از مصدر «خشه» به معناي شاهي كردن، فرمان دادن و توانستن است. پس در شهر، فرمانروايي وجود دارد و با نهاد حكومتي گره ميخورد اما در زبان فارسي گسترش واژه شهر بسيار بيشتر از امروز بوده است. در عصر باستان نيز معناي شهر برابر با يك كشور يا يك منطقه وسيع بوده است. هنگامي كه گفته ميشود «ايرانشهر» منظور يك شهر نيست بلكه منطقه وسيعي است.
نظر شما