عواقب ناخوشایند افکار ناسالم در کتاب «زیاد فکر نکنید»:
جنبههای مختلف افکار و پیامدهای زیاد فکر کردن
گرفتار شدن در حلقه افکار بیثمر حس ناخوشایندی دارد و اگر به درستی نتوانیم میان افکار مثبت و مخرب خود تمایز قائل شویم؛ افکارمان شبیه به باری غیرقابل حمل میشوند که جز عصبانیت و اضطراب چیزی عایدمان نمیکند.
آن بوگل در این کتاب در 14 فصل به جنبههای مختلف افکار و پیامدهای زیاد فکر کردن میپردازد. او میگوید وقتی درباره زیاد فکر کردن صحبت میکنیم منظورمان فکر کردن به نیازهای اساسی مانند داشتن جای خواب یا به دست آوردن وعده غذایی بعدیمان نیست. گاهی افکارمان مربوط به تصمیمات مهم زندگی مانند تغییر شغل یا پایان دادن به رابطه یا نقل مکان به جای دیگری از کشور است. افراط در فکر کردن بیشتر در زمانهایی است که انرژی ذهن خود را صرف چیزهایی میکنیم که ارزش آن را ندارند. زمانهایی که به نظر میرسد نمیتوانیم به چیز دیگری فکر کنیم.
زیاد فکر کردن اشکال مختلفی دارد. گاهی شبیه به یک نگرانی ساده است و گاهی ممکن است شبیه به یک سناریوی پیچیده شود. نگرانیهای ما چه بزرگ و چه کوچک، یک وجه مشترک دارند: آنها افکاری تکراری، ناسالم و بیفایده هستند. با اینکه مغز ما به شدت روی آنها متمرکز میشود اما کاری از پیش نمیبرد. این مسئله ما را فرسوده میکند و احساس بیارزشی در ما به وجود میآورد.
گاهی اوقات لازم است در برابر یک فکر افراطی فعال شده در همان لحظه اول بایستیم. باید سریعتر تغییر مسیر بدهیم تا از عواقب ناخوشایند برخورد با آن جلوگیری کنیم. تحت کنترل درآوردن حیات فکری ممکن است سخت باشد، شاید آنقدر سخت که غیرممکن به نظر برسد. باید روشها و تدابیر جدیدی را تمرین کنیم و عادات جدید فکر کردن را در خود تقویت نماییم؛ در این صورت در زیاد فکر نکردن میتوانیم بهتر و بهتر شویم.
در بخشی از کتاب به گفته ایمونز اشاره شده است که بسیاری از ما با تمرینهای مداوم مدارهای عصبی ناسالم را تقویت میکنیم. هر بار که فکر کردن درباره شکست یا چیزی ترسناک را تکرار میکنیم ارتباطاتی را در ذهنمان شکل میدهیم که میتواند افکار منفی را سهلالوصولتر کند. به عبارتی دیگر، هرچه بیشتر فکر کنیم تکرار آن آسانتر اتفاق میافتد. ما باید در صدد این باشیم که این افکار را بشکنیم و این کار را کم کم باید انجام دهیم.
ما تمایل داریم که زیاد فکر کردن را مسئلهای صرفا ذهنی تصور کنیم اما افراط در فکر کردن سیستمی است. میتوانیم علل و شواهد آن را در لیست کارهای خود، در توده لباسهای لباسشویی و در عادات خود اعم از ذهنی و جسمی ببینیم. از همین رو، علل زیاد فکر کردن را نه تنها در فکرمان، بلکه در آنچه انجام میدهیم نیز جستجو کنیم.
نظر شما