سیدعلی میرافضلی، میگوید: خیام یک چهره رازآلود و مبهم است که هنوز وجوه مختلف آن به درستی شناخته نشده است و ما هنوز نتوانستهایم رباعیات اصیل خیام را به درستی مشخص کنیم.
به عنوان کسی که موضوع اصلی مطالعات شما در رباعی و چهاربیتی بوده و بخصوص درباره خیام چند کتاب دارید، ویژگیهای رباعی خیام را چه چیزهایی میدانید؟ به عبارت دیگر کدام ویژگیها در رباعیات خیام آن را از سایرین متمایز کرده است؟
در اینجا دو بحث مطرح است. یکی درباره ویژگیهای زبانی و شکل و فرم کار رباعی خیام است و یکی هم درمورد اندیشههایی که بر این رباعیات حاکم است که در هر دو بخش میتوان ویژگیهایی را برشمرد که خیام را از شاعران هم عصر خود و شاعران اعصار بعدی متمایز میکند. در حوزه اندیشگانی میتوان گفت که مولفههایی که در رباعیات خیام وجود دارد، کمابیش در شعر هم عصر و قبل از او هم وجود داشته است. مثلا بحثهایی مثل اغتنام فرصت، تلخی مسئله مرگ، یا شادمانی، شادخواهی و این قبیل مسائل کما بیش در شعر فارسی تا زمان خیام بوده است. در بعضی فصول شاهنامه، یا در شعر فرخی سیستانی یا در شعر سنایی غزنوی که شاعر هم عصر خیام هم هست، این مفاهیم وجود داشته، منتها چیزی که در رباعیات خیام به عنوان بحث تمایز اندیشگانی او مطرح است، این است که در این رباعیات یک دستگاه منسجم فکری وجود دارد که همه این مولفهها را در خودش و در یک پیوند محکمی درآورده و آن مولفههای پراکندهای که وجود داشته را انسجام داده و در یک دستگاه فکری منسجم درآورده است.
در بحث اینکه از لحاظ زبانی و فرم شعر او چگونه است؟ اولا اینکه شعرهایش را در یک قالب کوتاه و موجز عرضه کرده است و یکی از نوآوریهای او میتواند همین باشد که این اندیشهها را با رباعی پیوند داده است. رباعی یک قالب شعری کوتاه است که تا زمان خیام، هنوز اعتلای ویژه را نداشته، اگرچه روایت است که در دیوان شاعرانی قبل از خیام هم بوده، منتهی در شعر خیام است که به جایگاه ویژه خودش میرسد و یک قالب و فرم مورد توجه میشود. در واقع خیام این اندیشه بلند را در یک قالب کوتاه ریخته و توانسته است که در همین قالب کوتاه، این دغدغهها را خوب مطرح کند.
آرامگاه خیام در نیشابور
ویژگی دیگر رباعیات خیام سادگی زبانی است. رباعیات خیام بحثهای پیچیده فلسفی و آن نگاه تلخ یا حیرتآلود به زندگی را به زبان ساده و قابل فهم بیان کرده، به طوری که بعد از حدود هزار سال برای ما هم قابل فهم است، مخاطب امروزی هم زبان او را درک کرده و به سادگی با او ارتباط برقرار میکند. بنابراین در رباعیات خیام با یک اندیشه منسجم و پیچیده، نکات مهمی درباره هستی آدمی در یک قالب کوتاه و به زبان ساده مطرح شده است. به نظر من این سه ویژگی رباعیات خیام که پیوند ناگسستنی و محکمی با هم دارند، باعث شده که ما رباعیات خیام را شاخص ببینیم.
غیر از خیام شاعران دیگری هم بودهاند که رباعی سرودهاند، اما چه میشود که رباعی با خیام مشهور میشود و خیام را با رباعیات میشناسند؟ آیا خیام در قالبهای غیر از رباعی هم شعر داشته یا خیر؟
شعرهای پراکندهای از خیام در قالب قطعه یا شعرهای عربی محدودی باقی مانده است منتهی آن چیزی که خیام را خیام کرده، رباعیات منسوب به خیام است. اما مسئلهای که وجود دارد این است که در سیر تاریخی این رباعیات، برخی رباعیات دیگران هم که به این فضا، اندیشه و مکتب تعلق داشتهاند، به این کاروان رباعیات منسوب به خیام ملحق شده و این کاروان را پربار کرده است. یعنی باعث شده همه دستآوردهایی که در تاریخ شعر فارسی در حوزه رباعیات خیامانه وجود داشته، به خود خیام منسوب شود و میشود گفت همه برجستگیهای رباعی فارسی در حوزه شعر خیامانه به اسم خیام مشهور شود، درحالی که شاعران زیادی در طول تاریخ 500 ساله بعد از خیام در شکلگیری این جریان سهم داشتند که سهم آنها خیلی دیده نشده است. در نتیجه وقتی میگویم رباعیات خیام، بخشی از این سرمایه متعلق به شاعران دیگر است.
اینکه چرا خیام مشهور شده، چند دلیل دارد. یکی اینکه خیام بیشر بر یک قالب متمرکز بوده، آن هم قالبی که در زمانه خودش هم قالب زیاد مطرحی نبوده است، اگرچه رباعی از اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم، به تدریج در حال بدست آوردن آن شاخص خود بوده است، منتها خیام باعث شده که این جریان بسیار شتابناک شود و رباعی به عنوان یک قالب برجسته مطرح شود.
خیام شخصیتی چند بعدی است که هم در علوم تجربی و ریاضی، نظیر نجوم، طب، جبر و هم در علوم ادبی و شعر جایگاه ویژهای دارد. آیا این چند وجهی بودن او بر کیفیت شعر او اثر نگذاشته است؟
به هر حال کسی که دغدغه فلسفی و نگاه علمی دارد، قاعدتا اینها تاثیر خودش را بر حوزه هنری هم میگذارد. یعنی اگر رباعیات خیام را به عنوان یک شکل هنری و ادبی در نظر بگیریم، قاعدتا نگاه فلسفی، دانش علمی که در حوزه ریاضی و علوم و اندیشهای که داشته، بر رباعیات او تاثیر داشته است.
حتی بعضی از متون پژوهشی، معتقدند که رباعیات خیام یک شکل قیاس منطقی دارد. یعنی مصرع اول و دو حکم مقدمه چینی و حالت صغری، کبری دارد و بیت دوم یا و مصراعهای سوم و چهارم، نتیجهگیری است. یعنی قیاس منطقی خیام حتی در رباعیات او هم تاثیر داشته است. سادگی زبان که قبلا هم به آن اشاره کردم، تا حد زیادی در نثر و رسالات خیام هم وجود دارد و توانسته آن دستاوردهایی که داشته را به سادگی بیان کند. همچنین در رباعیات خیام از آرایههای ادبی که معمولا شاعران گرایش ویژهای به آن دارند، کمتر استفاده شده است که دلیل آن هم میتواند روحیه علمی خیام باشد که کمتر به آرایهها توجه داشته است.
از تاثیر خیام بر دیگر شاعران و اینکه کدام شاعران تحت تاثیر اندیشه و شعر خیام بودهاند هم مختصرا توضیح بفرمایید.
خیام سلسلهدار یک جریان به نام مکتب خیام است که از آن جریان، رباعیات خیامانه در زبان فارسی شکل گرفت. این جریان از قرن ششم که خیام سرودن رباعیات خود را شروع کرده، تا چندین قرن بعد به تولید آثار ادبی در این حوزه پرداخته و شاعران بزرگی، حتی گمنام به این جریان کمک کردهاند و رباعیات آنها به سلسله رباعیات خیام ملحق و به او منسوب شده است. در واقع این جریان، به یک جریان اصیل در تاریخ رباعی فارسی تبدیل شده است.
در یک متن قدیمی به اسم «نزهة المجالس» که در اواسط قرن هفتم گرد آمده و مجموعی از 4000 رباعی است، سرفصلی برای رباعیات خیام به اسم در معانی حکیم عمر خیام ایجاد شده است، یعنی این رباعیات خاص را دستهبندی کرده است. یا مثلا در کتاب «مونس الاحرار» محمدبن بدرجاجرمی که در قرن هشتم گرد آمده، فصلی را به مجموعه اشعار به روایت خیام اختصاص داده است و این یعنی اینکه ادبای قدیم ما در قرن هفتم و هشتم مکتب خیام را شناسایی کرده و آن را جزو اشعار دستهبندی کردهاند. نهایتا اینکه ما با یک جریان مواجهایم که رباعیات شاعران زیادی نظیر کمالالدیناساعیل اصفهانی، حتی سنایی غزنوی و بعضی شعرای صوفی مسلک به این جریان ملحق شده و این جریان را پربار کرده است.
آرامگاه خیام از نمای بالا
اینکه یک روز در تقویم به نام یک شاعر یا بزرگ نامگذاری شود اقدام خوبی است اما کافی نیست. به نظر شما در روز بزرگداشت خیام و دیگر روزهای سال چه اقدام ویژهای باید صورت گیرد تا قدر خیام بیشتر از پیش دانسته شود و جامعه امروز بیشتر و بهتر او را بشناسد؟
خیام کمابیش شاعر شناخته شدهای در بین عامه مردم و حتی کشورهای غیر فارسی زبان است، چرا که رباعیات او به چندین زبان دیگر ترجمه شده و شاید شاعر خوش اقبالی بوده که با تعداد 40 رباعی توانسته در سطح وسیعی از مخاطبین مطرح شود و جا پیدا کند. البته تولیدات آثا هنری هم در ارتباط با خیام زیاد است، چه در نگارگری، چه در آثار موسیقی و حتی در فیلم منتهی در مورد پژوهشهای ادبی میتوان گفت که هنوز نتوانسته صد در صد وجوه ادبی و علمی خیام را به ما معرفی کند که این نیازمند یک اهتمام ویژه است.
در سمینارهای خیام عمدتا حرفهای تکراری و کلیشهای زده میشود و آن صبقه پژوهشگری اصیل کمتر در آن وجود دارد. به نظر میرسد این بخش باید بیشتر تقویت شود که ماحصل این پژوهشها میتواند به ما یک شناخت بهتر و درستتری از خیام شاعر و دانشمند بدهد. خیام یک چهره رازآلود و مبهم است که هنوز وجوه مختلف آن به درستی شناخته نشده است و ما هنوز نتوانستهایم رباعیات اصیل خیام را به درستی مشخص کنیم که کدام بخش از این جریان رباعیات خیامانه که در تاریخ زبان فارسی است، متعلق به خود خیام و کدام بخش آن مربوط به علاقهمندان و پیروان خیام و کسانی که در این جریان رباعی گفتهاند، است. بنابراین به نظر من این بخش هنوز جای کار دارد.
نظرات