از این کتاب بهطور ویژه استقبال شد؛ کتابی که شرحی بود از ابتدای کودکی این شهید تا ۲۲سالگی ایشان؛ زیرا به دلیل مشغلههایی که داشتند و سپس شهادتشان نتوانستند فراتر از آن را بنویسند.
«از چیزی نمیترسیدم» را مردم دوست داشتند و انتشارات مکتب حاجقاسم تصمیم گرفت که از این اثر کاری نوجوانانهتر هم تولید کند: مثل پینمای آن. این اثر روایت مصوری از روزهای جوانهزدن و ریشهدواندن حاجقاسم است که جز خدا، از چیزی نمیترسید.
ناشر در مقدمه کتاب نوشته است: «سعی ما بر آن بود تا جای ممکن، جملات راوی و مکالمات شخصیتهای داستان، وفادار به متن اصلی کتاب «از چیزی نمیترسیدم» باشد؛ اما در مواردی برای پیشبرد داستان، رساشدن گفتوگوها و نزدیکترشدن زبان آن به مخاطب نوجوان، ناچار به اضافهکردن جملاتی بودهایم. البته لازم به ذکر است افزودن این جملات، خللی به درونمایه و طرح اصلی داستان وارد نکرده است.».
مدیر طرح این اثر سعید رزاقی است و تصویرساز آن حمیدرضا گلین امیریان. نویسنده گفتوگوها نیز سعید مهاجر و مسعود آذرباد هستند. پینمای «از چیزی نمیترسیدم» در ۸۹ صفحه مصور رنگی و به بهای ۹۸ هزار تومان برای گروه سنی نوجوان منتشر شد و در سیوچهارمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران رونمایی و عرضه شد.
به بهانه انتشار این اثر با سعید رزاقی، مدیر طرح پینمای «از چیزی نمیترسیدم» گفتوگویی کردهایم که در ادامه میخوانید:
- پینماها با موضوع پهلوانان و قهرمانان واقعی ایرانی چقدر در کشور و بین مخاطبان جا افتاده است و از نظر کیفیت چطور هستند؟
تا زمانی که کارهای فرهنگی ما اینقدر ضعیف و سطحی است، تلاش یک یا دو نفر هیچ فایدهای ندارد و اتفاقی نمیافتد. امسال ۱۷ کتاب در جشنواره پینما با موضوعات فرهنگ ایرانی، ضربالمثلها و مولوینامه کار کردیم که همه آنها مرتبط به سبک زندگی ایرانیاسلامی هستند. کتاب در فضای طنز هم بین آنها وجود دارد. همچنین من کتابهای دیگری هم کار کردهام که درباره پهلوانهای مذهبی بودند: از حضرت ابوالفضل(ع) تا پهلوانهای ملی مثل رستم.
اما هیچوقت اینها درست و حسابی دیده نشدهاند. اخیرا دیدم کاری درباره شاهنامه انجام شده بود که در سینما هم پخش شد. این اثر درباره قهرمانان شاهنامه بود؛ ولی متأسفانه وقتی به آن نگاه میکردید به یاد فیلمهای گیم آف ترونز و ارباب حلقهها میافتادید. متأسفانه ما همیشه آن چیزی را که داریم فراموش میکنیم و سعی میکنیم شبیه خارجیها باشیم.
نگاه و تمرکز هنرمندان ایرانی روی کار وطنی و بومی نیست. ایراد از جوانان هم نیست؛ زیرا ما هنرمندان خوبی داریم؛ ولی چرا کارهای ایرانی شبیه کار هنرمندان غربی است؟ چرا کتاب «ایلیا» باید طوری باشد که ایرانیبودنی در آن نبینیم، اسلامیبودن که هیچ! چرا باید این اتفاق بیفتد؟ به خاطر این است که زیرساخت فرهنگیمان مشکل دارد و ما هم با توجه به آن درست کار نمیکنیم.
ما تلاش کردیم همین پینمای «از چیزی نمیترسیدم» را که الان میبینید، کاری دربیاید در حد نیمه مقبول. برای چه؟ تا نفر بعدی کارش سختتر شود. این کار مسلما کلی ایراد دارد؛ ولی باید کارهای بهتری انجام شود. من به خودم و گروهم بیشتر از نمره ۱۰ نمیدهم تا نفر بعدی که میخواهد در این زمینه کار کند از ۱۰ کمتر نگیرد. ما کاری کردیم که کسی زیر ۱۰ نشود و تلاشها کم نشود و کمکاریای صورت نگیرد. ما میخواهیم بقیه هنرمندان به مدرسه پینما بیایند.
ما به آقای احمدوند، معاون امور فرهنگی وزیر ارشاد هم گفتیم که از مدرسه پینما حمایت کنند تا قویتر شود. خیلی اتفاقات را میتوانیم رقم بزنیم؛ ولی باید واقعا بخواهیم و باور داشته باشیم که میتوانیم. این مسئله همت میخواهد.
بگذارید حقیقتی را بگویم؛ طبق مرامی که خود سردار گذاشته است ما نباید از کسی ایراد بگیریم. برخی از تصویرگرها به هر دلیلی حاضر نشدند در تولید پینمای «از چیزی نمیترسیدم» همکاری داشته باشند. براساس مرام سردار سلیمانی من اجازه نداشتم با آنها جروبحث کنم؛ چون در وصیتنامه خود سردار آمده است که با کسانی که مخالفت می کنند جروبحث نکنید. این یکی از چیزهایی است که از ما خواسته است؛ اینکه سکوت کنیم.
- دلایلشان چه بود؟
والا نمیدانم؛ باید بروید از خود آنها بپرسید. تنها دلیلی که میدانم این است که مشکل فرهنگی داریم. مگر سردار سلیمانی افتخار ما نیست؟ او افتخار ملی ماست. باید به آنها گفت بیا تلاشت را بکن؛ اگر نتوانستی باشد اما تلاشت را بکن. آخرش هم یکی از شاگردانم این کار را انجام داد. مسلما اثر ایراداتی دارد؛ اما میخواستم یک جوان این کار را انجام دهد. من در این سیچهل سال کتابهای زیادی کار کردهام؛ ولی چون سردار سلیمانی جوانان را خیلی دوست داشت، ترجیح دادم کار به دست یک جوان انجام شود.
- با توجه به همه گلههایی که شما دارید و چالشهایی که در این حوزه وجود دارد، به ما بگویید که آینده پینمای ایرانی را چهطور میبینید؟
من کبریت و شمع امید را خاموش نمیکنم. درست است که تندباد زیاد هست؛ ولی بهشخصه از کار دست برنمیدارم. من کار دیگری بلد نیستم، راه دیگری بلد نیستم و حرف دیگری نیز بلد نیستم. حالا اگر بقیه سازمانها و ارگانها همت دارند خودشان بیایند بپرسند که ما از کجا شروع کنیم؛ من حتما از تجربیاتم به آنها میگویم ولی فقط برای موضوعات وطنی؛ زیرا موضوعی را که خارج از اعتقاداتم باشد اصلا کار نمیکنم.
- به نظر شما نوجوانان از پینمای ایرانی چقدر استقبال میکنند؟
پینما قالبی است که در پیشینه فرهنگی ما وجود داشته است؛ مثلا در نقاشیهای قهوهخانه و پردهخوانی عاشورا مشابهتی با این کار میبینیم. وقتی رسانهها و کتابهای قدیمی را میبینیم این مشابهتها باز هم دیده میشود. نوجوان عاشق فانتزی و تخیل است. پرفروشترین و جذابترین کتابها در تمام دنیا کمیکاستریپ و مانگاها هستند. پرفروشترین فیلمهای دنیا و تاریخ سینما نیز فیلمهایی مثل آواتار است. نوجوان تخیل میخواهد و اینطور آثار را دوست دارد. ما باید به این عطشی که در آنها وجود دارد بپردازیم و به آن توجه کنیم. آنها هم حتما استقبال میکنند.
نظر شما