قم- یک نویسنده ادبیات کودک با اشاره به اینکه ادبیات کودک ما از ادبیات جهان عقب است، عنوان کرد: ادبیات کودک در حوزه دین باید از سلیقهگرایی فعالان این عرصه فاصله بگیرد و به ساختار برسد.
روزی که با نامهای بزرگی همچون مهدی آذریزدی شناخته میشود که توانسته با بازنویسی متون کلاسیک و کهن به نحوی کودکان و نوجوانان را با خود همراه کند و با کتابهایی همچون « قصههای خوب برای بچههای خوب» در دل و جان کودکان و نوجوانان بنشیند.
این روز را با نام قصه گویی نیز میشناسیم، روزی که یادآور متون کهن و همچنین قصههای کهن ادبیات پارسی است که توانسته تمدن و پیشینه ما را سینه به سینه منتقل کند و کودک و نوجوان و پیر و جوان را در خود جذب کند.
خبرگزاری کتاب ایران به مناسبت 18 تیر سلسله گفتگوهایی را با اهالی فرهنگ و ادب سراسر کشور ترتیب داده است.
پیش از این ایبنا از استان یزد پیرامون ادبیات کودک گفتگویی با عنوان «ایران کشور قصههای جهان/ خاستگاه ۱۴ قصه کهن در محدوده جغرافیایی یزد است» که از (اینجا) قابل مطالعه است.
زبان قصه یا داستان یکى از مناسبترین روشهاى آموزش مفاهیم دینى به کودکان است. کودکان شیفته شنیدن قصه و خواندن داستاناند و این سبب مىشود تا بخش عمده تعلیم و تربیت دینى کودکان از این راه انجام پذیرد. 14 تیر به عنوان روز ملی «کودک و دین» نامگذاری شده است. به همین بهانه سراغ مسلم ناصری داستاننویس و منتقد ادبی رفتیم تا دراینباره با او گفتوگو کنیم. ناصری متولد سال 1351 در شهر کاشمر است. تاریخ اسلام از دانشگاه شهید بهشتی خوانده است و آثار زیادی برای کودکان و نوجوانان منتشر و جوایز زیادی نیز کسب کرده است. از میان آثار مسلم ناصری میتوان به «سروها ایستاده میمیرند»، «پیراهن دوستی»، «مجموعه قصههای شیرین از زندگی معصومین»، «دوست خوب خدا»، «نکند فرشته بودند» اشاره کرد. سردبیری مجلات ماهک و ملیکا در رزومه وی دیده میشود.
-یکی از موضوعاتی که حول محور دین و کودک شکل میگیرد و در متون دینی ما هم پیرامون آن روایت و احادیث متعددی نقل شده است، بحث آموزش تعالیم دینی برای کودکان است. به نظرتان آموزش تعالیم دینی از چه سنی برای کودک مناسب است؟
در جامعهای که آموزههای مذهبی رواج دارد، از زمانی که کودک شروع به شنیدن میکند، آموزش شروع میشود. در یک جامعه مذهبی و آیینی نیز چنین امری وجود دارد و گفتار و رفتار افراد به گونهای هدفمند روی کودک تاثیر میگذارد.
صرف نظر از این موارد، برای تعلیم کودکان حتماً باید این آموزش غیرمستقیم اتفاق بیفتد. اگر خواسته شود آموزش مستقیم باشد، جامعه برخورد قهری با آن خواهد داشت.
-خب. به نظرمیرسد نمیتوان یک آموزش همگانی یا یک دستور کلی برای آموزش دینی صادر کرد. سن، طبقه، خانواده و مسائل دیگری وجود دارد که نیاز به دقت بیشتری را طلب میکند. این تعالیم باید در چه سطحی باشند؟
باید متناسب با سن مخاطب باشد و شناختی که از وی داریم، اینکه مخاطب کودک در چه جامعهای زندگی میکند و در چه طبقهای قرار گرفته است و چه سن و سالی دارد، تعالیم این آموزهها باید با وی همسانی داشته باشند.
شما نمیتوانید همه آموزه های نهجالبلاغه را برای کودکان بیان کنید یا مفاهیم خاصی که درباره روابط زن و شوهر است یا آموزههایی چون احکام طهارات و خمس را به کودک و نوجوان آموزش دهید. ابتدا با مواردی که متناسب با سن مخاطب کودک است گزینش شود و سپس هنرمندانه بیان شود تا بتواند مفید واقع شود.
-بله. بعد از انتخاب محتوا به نوع بیان یا بهعبارتی انتخاب قالب یا روش بیان میرسیم. بهترین روش انتقال مفاهیم دینی به کودکان را کدام روش می دانید؟
بهترین روش از راه هنر است و غیرمستقیم. بهتر است تلاش شود از این طریق در قالب هنر آموزههای ارزشی به مخاطب کودک و نوجوان منتقل شود. چون زبان هنر زبانی است که تاثیرگذاری آن بیشتر است و میتواند به مخاطب کمک کند تا عمیقتر با مسائل و آموزههای دینی آشنا شود.
-شما سالهاست برای کودکان داستان مینویسید. تجربه شما از انتقال مفاهیم دینی به کودکان در قالب داستان چیست؟
آشنا کردن کودکان با بزرگان دینی بخشی از آموزههای دینی است. به نظر من آموزههای دینی بیشتر از جنبه تاریخی مذهبی است. هر آنچه را که نیازهای اساسی زندگی بر آورده کند و به اصلاح اخلاقی باشد، آموزههای دینی است و هرچه غیر از این باشد، آموزههای غیر دینی است.
به همین خاطر من اعتقاد دارم آنچه را برای کودکان نوشته میشود و متناسب با سن آنها است، آموزههای دینی است حتی اگر کتابی درباره طبیعت یا مسائل پیرامونی آنها مثل بیان بازی ها و... برای بچه باشد.
-کتاب داستانی که در اختیار کودک گذاشته میشود باید از ویژگیهای کیفی برخوردار باشد. تصویرسازی، کیفیت چاپ و استفاده از روشهای نوین در صنعت چاپ و نشر از جمله مهمترین عوامل برای جذب مخاطب است. نظرتان چیست؟
تصویرگری و کیفیت چاپ خیلی مهم است. در سن کودکی بسیار مهم است کتاب به گونهای باشد که تصاویر آن متناسب با سن کودک باشد. از سویی کتاب باید کیفیت داشته باشد.
کیفیت به معنای اینکه دو بعدی نباشد و تصاویر عمق داشته باشند. تصویری که با حوصله و دقت انجام شده باشد، میتواند نگاه بصری و دیدگاه هنری مخاطب کودک را ارتقا دهد، اعتماد نفس به او بدهد و کودک را پرسشگر تربیت و او برای جامعه آینده آماده کند.
-با توجه به صحبتهایی که مطرح شد، ضرورت تولید محتوا در حوزه شعر و داستان دینی برای کودک ضروری به نظر میرسد. چقدر کار را تخصصی میبینید؟
ضرورت تولید محتوای یعنی چه؟ از دیدگاه من زمانی تولید محتوا میتواند برای کودک درست ارزیابی شود که افراد متخصص در فن خودشان این کار را انجام دهند. زمانی که پای تعهد بدون تخصص به میان میآید اولین و آخرین لغزشگاهی است که ما به جامعهمان ضربه وارد میکنیم.
بهتر است به گونهای در این زمینه قدم برداریم که در وهله اول متخصص را تربیت کنیم. زمانی که متخصص تربیت شد، تولید محتوا هم درست شکل میگیرد. صرف تعهد به نظر من فایده ندارد و حتی ضرر هم دارد. متاسفانه این نگاه در جامعه ما خصوصاً در حوزه هنر شکل گرفته که آسیبهای آن را در آینده خواهیم دید. جدای از خلق آثار نازل مخاطب غیر کتابخوان رشد خواهد کرد و از سویی دین گریزی هم رواج بیشتری خواهد یافت.
-اگر به آثار موجود در بازار نگاه کنیم و کتابهایی که به چاپ میرسند نگاه کنید، تحلیل شما از وضعیت این آثار چگونه است؟
برای اینکه بدانیم وضع آثار موجود در حوزه آثار مذهبی چگونه است، باید به یک سنجه برسیم. مثلاً یک زمانی را مشخص کنیم، یک برههای را و آنگاه آنها را با هم بسنجیم. ازاین رو میتوان از منظر گوناگون با این پرسش پرداخت. اگر آن را نسبت به جهان بسنجیم ادبیات ما از ادبیات جهان عقب است، اما اگر نسبت به قبل و بعد از انقلاب بخواهیم ارزیابی کنیم، ادبیات کودک به حتم و بدون اغراق خیلی پیشرفت کرده است.
ما در ابتدای انقلاب نهایت دو سه نشر آثار کودک و نوجوان داشتیم که آثاری را چاپ میکردند که بیشتر ترجمه بود اما امروز آثارمان بیشتر تالیفی است و جدای از مولفین، تصویرگرهای خوبی را هم تربیت کردهایم که بسیاری از آنها برای ناشران معتبر بینالمللی کار میکنند و آثار کودکان و نوجوان ما ترجمه هم میشود. این نشان میدهد کارمان کیفیت و ارتقا پیدا کرده است.
-علاوه بر موفقیتهای کسب شده، اگر بخواهیم نگاهی به آسیبهای ادبیات دینی کودک بیندازیم، این روزها درگیر چه مشکل عمدهای است؟
من با این تعبیر زیاد موافق نیستم. ادبیات کودک و نوجوان ما بخشی از آن تاریخی مذهبی است. اگر کلاننگر باشیم، باید بگوییم ادبیات اخلاقی. مشکلی که وجود دارد متاسفانه ورود نهادهای دولتی است، چون این سازمانها و نهادها فرد محور هستند و ساختاری عمل نمیکنند. یعنی هر فردی که میآید طبق تعریف خودش از کودک و ادبیات سعی میکند کاری انجام دهد، جامعه را متلاطم میکند. این سبب شده که ادبیات ما به خاطر سلایق افرادی که وارد هر مجموعه میشوند، آسیب ببیند اما اگر ساختار باشد و درک درستی از کودک و و ادبیات وجود داشته باشد شاید این مشکل پیش نیاید.
-بخش مهمی از کتابهایی که کودک انتخاب میکند، به انتخاب والدین برمیگردد. برای انتخاب کتاب به والدین چه توصیهای دارید؟
انتخاب کتاب مناسب به ویژه کتابهایی که محتوای خوبی داشته باشند، یک بخش بسیار تخصصی است. من در دانشگاه درباره همین موضوع برای دانشجویان مفصلا صحبت میکنم که چه معیارهایی برای انتخاب در نظر بگیرند تا برخی از مشکلات را برطرف کنیم. من در سه بخش ابتدایی، غیرتخصصی و تخصصی درباره آن بحث میکنم. در ابتدا این موضوع را مطرح میکنم که چگونه با شناخت ناشران و نویسندگان خوب بتوانیم بخش عمدهای از مشکلات انتخاب کتاب مناسب را برطرف کنیم و مرحله بعد به صورت غیرتخصصی خودمان آگاه شویم. نوع تصویر را بشناسیم، به زوایای کتاب دقت کنیم و اندکی درباره معیارهای نثر و ادبیات آشنا باشیم و نکات بسیاری که در این فرصت اندک مجال بسط آن نیست.
-حرف پایانی را بفرمایید.
اگر بخواهم روراست باشم، باید به تخصص بها داده شود، باید از اینکه به نویسندههای ما سفارش داده شود، پرهیز شود، از اینکه یک ساختار بالادستی به آنها امرونهی کند، پرهیز شود، سلایق مسئولان کنار گذاشته شود، اجازه بدهند که کودکان کودکی کنند، نویسندهها آنچه را که باید بنویسند تالیف کنند و ناشران آنچه مخاطب میپسندد چاپ کنند. خلاصه اینکه نگذاریم کار به صورت سلیقهای و دستوری پیش برود. در این صورت، هم حکومت ضرر میکند، هم نویسنده و هم مخاطب.
نظر شما