هنر براي نخستين بار توسط زنان بنيان گذاشته شد، اما مردان پس از سلطه بر جوامع، هنر را نيز به نام خود مصادره كردند. نويسنده كتاب «شريعتي و هنر زيباييشناسي ديگرِي» ضمن طرح اين موضوع، معتقد است بسياري از متفكران بدون توجه به خاستگاه زنانه هنر درباره زيباييشناسي سخن گفتهاند.
وي افزود: مردان در دورههاي بعد و در سدههايي كه بر جوامع بشري مسلط شدند، هنر را نيز به نفع خود مصادره كردند و به هنروري پرداختند كه البته اين امر مشكلاتي را در پي داشت. از اين زمان به بعد هنر جنبه تقليدي به خود گرفت و از دلنشيني هنر زنانه نشاني نداشت.
محمدياصل ادامه داد: دكتر شريعتي نيز با ملاكهاي مردانه به هنر نگاه كرده و خاستگاه زنانه آن را ناديده گرفته است. به همين دليل نظرات وي درباره هنر نارساست.
مدرس دانشگاه علامه طباطبايي يادآور شد: اين كتاب ناديده گرفتن خاستگاه زنانه هنر از سوي شريعتي را دستمايه قرار داده تا مدخلي براي ورود به بحث اصلي كتاب قرار گيرد.
اين نويسنده انديشيدن در پارادايم مذكر را در انديشه بسياري از متفكران تاريخ تاثيرگذار دانست و گفت: اغلب متفكراني كه در اين پارادايم ميانديشند، چنين چارچوبي را به نظرياتشان ميدهند كه البته چنين تفكري در بسياري موارد ناخودآگاهانه است.
وي افزود: در كتاب ديگري با عنوان «حافظ و ترنم روح زنانه هستي» كه نگارش آن را به پايان ميبرم نيز انديشه حافظ را از همين منظر بررسي كردهام. اين شاعر هم نظير بسياري ديگر از مردان متفكر، ميان روح آنيمايي"(روان زنانه درون مرد) و فضاي حاكم مذكر، اسير بود. اين موضوع درباره ساير انديشمندان نيز قابل بررسي است.
كتاب «شريعتي و هنر زيباييشناسي ديگرِي» از سوي انتشارات حقشناس منتشر شد.
نظر شما