فتوحی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) گفت: تحلیل اثری چون «شاهنامه» چشماندازهای متنوعی از جمله نسخهشناسی، تحلیلهای دستوری، بلاغی، سبکشناسی، روایتشناسی، اساطیری، روانشناسی و جامعهشناختی را میطلبد.
وی با اشاره به این که حوزه تخصصیاش در زمینه تحلیل بلاغی و سبکشناسی است، اظهار داشت: در این حوزه بهنظر من تاکنون کار شایستهای صورت نگرفته است که بتوان از آن به عنوان یک اثر شاخص در شاهنامهشناسی یاد کرد.
این استاد زبان و ادبیات فارسی افزود: اغلب نوشتهها درباره این شاهکار ادبی نوعی تعریف و تمجید است که شکلی کاملا احساسی به خود میگیرد.
وی در ادامه توضیح داد: اغلب تحلیلهای ادبی امروز چنان است که اثر ادبی(مثلا شاهنامه را) بهانه یا زمینه بحثهای دیگر میکنند. غالب اینگونه نقد و بررسیها با هدف معرفی یک روش نقد یا نظریه جدید ادبی نوشته میشود؛ گویی «شاهنامه» زمینه اجرا و طرح یک بحث جدید است. از قِبَلِ چنین نوشتههایی افق تازهای به روی متن شاهنامه گشوده نمیشود.
فتوحی به ضرورت بحثهای جدیتر درباره زبان «شاهنامه» و بررسی بخشهای الحاقی و مشکوک «شاهنامه» اشاره و تشریح کرد: بخشهای منسوب به فردوسی و «شاهنامه» باید با روشهای دقیق سبکسنجی و زبانشناسی بررسی شود تا صحت انتساب آنها به فردوسی معلوم شود.
وی ادامه داد: یک ضرورت دیگر تدوین دانشنامه اختصاصی شاهنامه است. تدوین کتابی چندجلدی که حاوی اطلاعات دانشنامهای در باب شاهنامه و فردوسی باشد. همچنین تدوین حیات تاریخی شاهنامه دیگر ضرورت این حوزه است.
این پژوهشگر درباره چگونگی تدوین حیات تاریخی «شاهنامه» توضیح داد: در چنین پژوهشی، حیات تاریخی «شاهنامه» و مخاطبان آن بعد از پیدایی متن بررسی میشود. چنین تحلیلی مشتمل بر یک دور هزارساله از سال ۴۰۰ هجری تا امروز است. این امر به معنی نوشتن تاریخ هزارساله حیات «شاهنامه» یا «تاریخ تاثیر متن»، تاریخ مخاطبان و واکنشهای خوانندگان متن در گذر تاریخ است.
وی در پایان افزود: روشن است که این بررسی بخشی از تاریخ فرهنگ، هویت ملی، تاریخ ادبی، تاریخ اجتماعی و دینی ایرانیان را به تصویر خواهد کشید.
شنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۰ - ۱۰:۵۹
نظر شما