به اعتقاد اكثر كارشناسان و منتقدان هملت بزرگترين و جاودانهترين نمايشنامه تمامي اعصار است. بنابراين تعجبي ندارد كه بيشترين اقتباسهاي نمايشي و سينمايي از روي اين اثر انجام شده باشد.
هملت داستان شاهزاده جواني است كه با خيانت عموي خيانتكار ، پدرش به قتل رسيده ولي هيچ كس اين توطئه را نمي داند. تا اين كه روح پدر شبي او را آگاه ميكند و او را به گرفتن انتقام خويش و باز پسگيري سلطنت از دست رفتهاش آگاه ميكند و...
داستاني درباره زندگي متناقض انسانها است كه گرفتار خيانت و دروغ و پلشتي ميشوند و ميان موجوديت خود و ساير صفات انساني دچار ترديد و ياس ميشوند و در نهايت اين ترديد بزرگ است كه سرآغاز تمام محنتها و رنج هاي بشري ميشود.
هملت داراي بازيهاي زباني فوقالعاده اي است كه در زبان انگليسي نوعي تحول و انقلاب به شمار ميآيد. ويليام شكسپير به دليل آشنايي كامل با ادبيات لاتين و يوناني و نيز نمايشنامههاي قرون وسطي يونان از جمله اديپوس، كه از آثار نمايشنامهنويس شهير يونان يعني "سوفوكل" است، با خلق هملت به حق بزرگترين شخصيت حماسي ادبيات آنگلوساكسون را به ادبيات نمايشي دنيا معرفي ميكند.
شايد تمام ما وقتي كه نام هملت را ميشنويم ناخودآگاه مفهوم تئاتر به ذهنمان خطور مي كند. از داستان هملت در سينما اقتباسهاي بيشماري انجام شده است كه ما به 5 اقتباس مشهورتر و معروفتر آن كه به طور مستقيم از روي قصه برداشته شده است، اشاره ميكنيم.
هملت اول در سال 1948 توسط "سرلارنس اوليرير" با همكاري" آلنت دنت" فيلمنامهنويس بريتانيايي ساخته شد.بسياري معتقدند كه اين فيلم از بهترين نمونههاي آثار تئاتري است كه به فيلم بازگردانيده شده است. اوليوير با اجراي بينقص خود در نقش هملت و فيلمبرداري بينظير "ديكنسن" و نيز همراهي بازيگران بزرگي چون "سيدنيو" و"استنلي هالووي"، يك فيلم روانشناختي بر پايه عقده اديپ ميسازد كه سالها به عنوان اثري كلاسيك در زمينه «سينه تئاتر» در سينما شناخته ميشود.
فيلم با 155 دقيقه زمان هرچند كه ممكن است كمي خسته كننده به نظر بيايد اما با توجه به شخصيت پردازي خلاقانه اوليوير، ميتوان شاهد هملت تازهاي بود كه قبلا اين جنبههاي رواني او مورد توجه قرار نگرفته بود.
ديگر «هملت» قابل توجه سينما متعلق است به سينماي دوران شوروي و استالين كه براساس ترجمه "پاريس پاسترناك" و به كارگرداني "گريگوري كوزينتسف" و موسيقي بينظير "دميتري شوستاكوويچ" است.
فيلمگويي ترجمان تصويري واژه به واژه نمايش هملت است و خلق فضاي واقعگرا به همراهي بازي نمايشي و ديدني "اسموكتونوفسكي". كارگردان اين فيلم 150 دقيقهاي را به اثري كه گويي اعتراضي نهفته نسبت به دروغ سياستمداران حاكم آن روزگار شوروي وجود دارد تبديل ساخته است و به عنوان يكي از فيلمهاي برتر كلاسيك سينماي شرق نيز ناميده ميشود.
هملت سوم را "فرانكوزفيرلي" كارگردان نامدار سينماي هاليوود بر پرده تصوير ميكند. اين بار بايد "مل گيبسن" را بر پرده سينما در قامت و هيبت هملت ببينم. يك هملت با لهجه استراليايي اما به قول "راجر ابرت" منتقد نامدار سينما:" مهم نيست هملت را چند بار ببينم، مهم اين است كه اين بار او را چگونه ببينيم."
ستاره فيلمهاي دهه 80 بايد نقش هملت شاهزاده انتقامجو و مشكوك به عقدهاي كه زجرش ميدهد را بازي كند. اما به هر حال اين تناسب به هم ميخورد و خود را در بسياري از نماهاي فيلم نشان ميدهد. اما زفيرلي تمام تلاشش را كرده است كه برخوردي وفادارانه با متن داشته باشد تا هواداران شكسپير را نرجاند. در نوشتن فيلمنامه "كريستوف دوور" به زفيرلي كمك كرده است.
در سال 1996 شكسپيرين معروف بريتانيا يعني "كنت برانا" با كلكسيوني از ستارههاي بزرگ هاليوود يكبار ديگر شخصيت معروف مردد ما را يعني شاهزاده هملت را بر پرده سينما آورد. "كيت وينلست"، "چارلتن هستن"، "ژراردپارديو"، "بيلي كريستال"، "جولي كريستي" و خود برانا هر چند فيلمي با شكوه و سرشار از صحنههاي جادويي و ديدني خلق كردهاند اما در نهايت فيلم با 142 دقيقه زمان تنها ميتواند مخاطبان جدي ادبيات را راضي كند كه گويي نمايشنامه را بر پرده ميخوانند.
اما آخرين هملت مهم سينما، به سال 2000 بر مي گردد و جايي كه "مايكل آلمريدا" قصد دارد هملت را آداپته كند و به سال 2000 و به شهر نيويورك آورد كه هرچند فيلم جمع و جور و بي زرق و برقي است اما گويي نسبت به اخلاف خود موفقتر و جسورانهتر به نظر ميرسد.
اين بار" ايتان هوك" نقش هملت را بازي مي كند و در كنارش "دايان ونورا"، "سام شپارد"و "دكايل مك لاكلن" به ايفاي نقش ميپردازند.
نظر شما