«علی اصغر حداد» مترجم شناخته شده آثار آلمانی زبان و مدرس انجمن فرهنگی اتریش، در نشستی که سهشنبه 20 اردیبهشت در سراي بين الملل بيست و چهارمين نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران برگزار شد، به ویژگیهای خاص ادبیات اتریش و تفاوت آن با ادبیات آلمان پرداخت./
حداد در ادامه با اشاره به متفاوت بودن ادبیات دو کشور آلمان و اتریش افزود : کشور آلمان حدود 70 تا 80 میلیون نفر جمعیت دارد حال آن که جمعیت اتریش بالغ بر 8 میلیون نفر است اما با وجود جمعیت کمتر به لحاظ ادبی از کشور آلمان هیچ چیزی کمتر ندارد و حتی بهتر نیز هست. نویسندگانی چون شنیتسلر و هانتکه از جمله نویسندگان اتریشی صاحب شهرت جهانی اند که ادبیات خاص خود را پرورش دادند و به ادبیات جهانی غنا بخشیدند.
وي ادامه داد: برای توضیح نخستین اختلاف بین ادبیات این دو کشور باید گفت که کشور اتریش امروز کشوری کوچک است ولی این کشور تا نیمههای قرن 19 میلادی یک امپراتوری وسیع متشکل از ملل مختلف و به ویژه ملل شرق اروپا، منطقه بالکان، مجارستان و بخشهای دیگر از جمله یوگسلاوی سابق بود. در آن زمان روشنفکران به شهر وین میرفتند كه پایتخت اروپایی آن زمان و از برخی جهات با پاریس برابری میکرد. روشنفکران علاوه بر آن که از وین تاثیر می گرفتند، ویژگی هایی چون نقاط دید، تصورات و گذشتهشان را نیز با خود به وین می آورند و این در هم آمیخته شدن اهالی وین با دیگر کشورها ادبیاتی با رنگ و بویی خاص را ایجاد می کرد که در آن دیدهای مختلف وجود داشتند. به عنوان مثال ادبیات اتریش درونگرایانه است. برای توضیح این مطلب میتوان به شاعران ایرانی اشاره کرد که در میان آنان رودکی شاعری برونگرا بود که به توصیف جهان بیرون و طبیعت میپرداخت و در مقابل حافظ یا سعدی شاعرانی درونگرا بودند که اگر از گل سخن میگفتند، در حقیقت بازتابی از درون خود را نشان میدادند.
این مترجم با سابقه، دومین تفاوت ادبیات این دو کشور را که برای ایرانیان نیز ملموستر است، انتقاد شدید اتریش امروز از گذشته اش ناميد و افزود: اتریش در میان ملل اروپایی کشوری است که بیرحمانه خود را نقد می کند ولی نقد دیگران را نمیپذیرد. به عنوان مثال در کشور ما در مورد دوران قاجار و پهلوی لطیفههايي گفته و آن ها به سخره گرفته میشوند و ما آن دورهها را تمسخرآمیز می دانیم. اتریش نیز دوران امپراتوری خود را نقد می کند ولی تفاوت عمده نقد اتریشی ها با نقد ایرانیان آن است که ما خود را منزه از ایراد می دانیم و فقط پادشاهان خود را دارای عیب می بینیم. حال آن که اتریشیها در نقد گذشته چندان پادشاهان خود را نقد نمی کنند و نقد آنها در وهله اول اجتماعی یعنی نقد خود و جامعه است. آن ها به نقد آن چه که در لایه های زیرین جامعه میگذشته می پردازند، زيرا بر اثر آن حکومت آن دوره تشکیل شد.
وي بر گفتههاي خود افزود: اتریش نقد اجتماعی کوبندهای از گذشته خود دارد. این نقد کوبنده حتی در دورهای که فاشیسم بر اتریش و آلمان حکومت میکرد نیز رایج بود و نویسندگان بر این عقیده بودند که در خود ما چه ویژگی وجود داشت که هیتلر توانست به راحتی اتریش را ضمیمه آلمان کند و مورد استقبال مردم اتریش نیز قرار گرفت.
او گفت: اشرافیت از دیگر مسايلی است که دراین کشور نقد شده است. تا اوایل قرن 19 اشرافیت در اتریش رواج داشت و ویژگی های خاص خود را دارا بود و برداشت خاصی نیز از آن می شد. ولی در اواسط قرن 19 اشرافیت از درون تهی شد. آرتور شنیسلر از جمله نویسندگانی است که به نقد این دوران پرداخته است.
وی در مورد سومین ویژگی ادبیات اتریش گفت: نویسندگان اتریشی خود زبان را به موضوع ادبیات تبدیل کردهاند. «ویتکن اشتاین» از جمله نویسندگانی است که در این زمینه زیاد کار کرده و «هانتکه» نیز به لحاظ ادبی در این زمینه فعال بوده است. «هانتکه» در این زمینه دو نمایشنامه به نام های «دشنام به تماشاگر» و «کاسپار» دارد که هر دوي آن ها به زبان فارسی برگردانده شدهاند. موضوع نمایشنامه «کاسپار» در مورد شخصیتی تاریخی با نام «کاسپر هاوزن» است که در قرن 19 در شهر لینبرگ زندگی می کند. او پسربچه ای 15- 16 ساله است که حرف نمیزند. در ادامه داستان مشخص می شود که او همه کودکی خود را در یک زیرزمین سپری کرده و هیچ کس با او سخن نگفته و از اینرو او اکنون حرف زدن بلد نیست. در آن دوران با توجه به آن که علم روانشناسی و زبانشناسی چندان پیشرفت نکرده بوده، چند روانشناس و جامعه شناس برای اینکه کاسپار را به فردی اجتماعی بدل کنند او را آزار میدهند.
حداد همچنين افزود: کاسپار هاوزن یک شخصیت ادبی است که راجع به او فیلم ها و کتابهای زیادی در زمینه های جامعه شناسي و ادبی وجود دارد. در نمایشنامه «هانتکه» برای اینکه از وی فردی اجتماعی بسازند ، او را با یک سری جملات که توسط چهار گوینده گفته شده و از بلندگو پخش می شود، بمباران میکنند و او باید آن جملات را تکرار کند. این جملات از شخصیت هایی چون لنین یا از نمایشنامه اتللو و برخی معنادار و برخی بیمعنا هستند. به مرور کاسپار این جملات را حفظ می کند و خوشحال است از اینکه زبان به عنوان ابزاری در خدمت اوست. ولی درست زمانی که زبان را به خوبی یاد میگیرد ، ناگهان روی سن پر از 15 یا 16 کاسپار هاوزن می شود و او در می یابد که جامعه با دادن این زبان به او در حقیقت جملات و رفتاری را که خودش میخواست به او داده و تصور او اشتباه بود و زبان ابزاری است که جامعه در اختیار او قرار میدهد. در این نمایشنامه به وضوح دیده می شود که زبان به یک وضوع ادبی تبدیل شده است.
چهارمین ویژگی خاص ادبیات اتریش طنز خاص آن است. این طنز چندان عیان و زودیاب نیست و طنزی پیچیده و پنهان است که اگر مخاطب با نویسنده انس بگیرد آن را درمییابد؛ کافکا از جمله نویسندگانی است که این طنز در آثارش نهفته است. اگر چه همه جای دنیا و نیز ایران آثار کافکا را آثاری تیره و تار میدانند و شاید تا حدودی نیز اینگونه باشد ولی آثار او حاوی طنز نیز هست. در رمان قصر این نویسنده ، قهرمان داستان وارد یک راهرو بزرگ و ورود او موجب می شود کسانی که در دو طرف راهرو ایستادهاند شروع به فریاد و شیون کنند. وی در حدود یک ربع ساعت از خود می پرسد که دلیل این شیون و فریادها چیست و تازه زمانی که او را گرفته و از راهرو بیرون می کنند، درمییابد که دلیلش خود او بوده است. طنز درونگرانه ویژگی خاص ادبیات اتریش است که به آن شکلی که در ادبیات اتریش وجود دارد ، در ادبیات آلمان نیست.
حداد در پایان به روخواني دو اثر کوتاه داستانی طنز پرداخت که دریکی خصوصیات انسانی شرح داده شده بود و دیگری متنی فاجعه آمیز بود.
بيست و چهارمين نمايشگاه بين المللي كتاب تهران، تا 24 ارديبهشت در مصلاي امام خميني(ره) تهران برپاست.
نظر شما