یکشنبه ۱ خرداد ۱۳۹۰ - ۲۰:۰۱
مقابله با هجمه فرهنگی پایداری است

جعفر ابراهیمی نصر(شاهد) از جمله شاعران و نویسندگان برجسته ادبیات کودک و نوجوان است. او آثار منتشر شده‌ای را که طی دو دهه اخیر حول مضمون جنگ در کشورمان شکل گرفت، بازتاب عملی واقعیات جنگ هشت ساله‌مان می‌داند. ابراهیمی معتقد است هنرمندان عرصه جنگ وظیفه‌شان را به نحو قابل قبولی ایفا کردند، گرچه می‌گوید هنوز در گوشه و کنار ...

خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)فرشاد شیرزادی:جعفر ابراهیمی نصر(شاهد) از جمله شاعران و نویسندگان برجسته ادبیات
کودک و نوجوان است. او آثار منتشر شده‌ای را که طی دو دهه اخیر حول مضمون جنگ در کشورمان شکل گرفت، بازتاب عملی واقعیات جنگ هشت ساله‌مان می‌داند. ابراهیمی معتقد است هنرمندان عرصه جنگ وظیفه‌شان را به نحو قابل قبولی ایفا کردند، گرچه می‌گوید هنوز در گوشه و کنار ناگفته‌ها و نانوشته‌های بسیاری از زندگی بازماندگان این جنگ و خانواده‌هایشان هست که نیاز به تحقیق و پژوهش‌های فراوان و گسترده بیش از این دارد. او را در ادبیات
کودک و نوجوان همچنین با آثار «باغ سبز شعرها»، «آوازهای پوپک»، «بوی نان تازه» و رمان «در سوگ سهراب» می‌شناسیم. با او درباره ادبیات پایداری صحبت کردیم.
 
- ادبیات پایداری گستره معنایی وسیعی را شامل می‌شود، حتی گاه برای بزرگسالان هم گوشه‌هایی از آن قابل درک و هضم نیست. با این وصف کار در ادبیات جنگ برای کودک چقدر دشوار می‌شود؟ 

: اول باید واژه پایداری را شکافت و اینکه آیا ادبیات پایداری فقط
متعلق به جمهوری اسلامی است یا یک موضوع کلی است. آیا بعد از انقلاب به وجود آمده یا در دیگر کشورها هم وجود داشته و دارد. اگر بخواهیم ادبیات پایداری را کلاً کنار بگذاریم و بگوییم ادبیات دفاع مقدس موضوع بحث ما دو شاخه می‌شود. البته این دو، تا حدودی هم به یکدیگر تنیده شده‌اند. 

- ادبیات پایداری در سرزمین های مختلف چگونه شکل گرفت؟ آیا فقط با جنگ بود؟
: وقتی در جامعه‌ای تحولی رخ می‌دهد آن جامعه با مشکلاتی روبه‌رو
می‌شود. مردم و دولتی که از سوی آنها انتخاب شده دشمنان زیادی پیدا می‌کنند که با آنها به مخالفت برمی‌خیزند. پس مجبور می‌شوند به خاطر ارزشهایی که می‌خواهند به دست بیاورند و یا به دست آورده‌اند، پایداری کنند و بجنگند. زمان جنگ به گمانم کار راحت‌تر بود، عده‌ای جوان می‌رفتند و با دادن خون خودشان پایداری را به ثبت می‌رساندند و سعی داشتند حرکت عینی پایداری را با جنگیدنشان نشان دهند که البته به هدفشان هم رسیدند. 

- با پایان جنگ پایداری هم تمام شد؟
 
: همچنان نوعی جنگ سرد ادامه دارد. کشورهای زیادی می‌خواهند جلو پیشرفت مملکت ما را بگیرند و مردم هم باز باید پایداری کنند ولی دیگر جبهه‌ای وجود ندارد. یکی از مظاهر ادبیات پایداری می‌تواند جلوگیری از هجمه فرهنگ بیگانه باشد. امام خمینی(ره) بارها راجع به این موضع هشدار دادند و فرموند فرهنگ غرب از هرچیز دیگری خطرناک‌تر است. هجوم فرهنگ غرب به صورت خزیده و از طریق خود مردم بدون این که بفهمند انجام می‌گیرد.
 نمی‌خواهم بگویم فرهنگ غرب بد است یا به کلی خطاست، منظورم در کل فرهنگی است که ما را مورد حمله قرار می‌دهد. 

- مشکلات فرهنگ غرب را برای ما برشمرید؟ 

: مثلاً یکی از جلوه‌های مشکل‌آفرین آشکار فرهنگ غرب که خود غرب هم به آن رسیده، مصرف‌گرایی است. پرداختن به یک زندگی روزمره است که وقت فکر کردن و اندیشیدن را از آدم ها می‌گیرد. ما هم داریم به نوعی دچار مصرف‌گرایی می‌شویم. آدم ها بدون اینکه خودشان بفهمند تبدیل می‌شوند به یک ماشین و همان کارهایی را انجام می‌دهند که ازشان خواسته‌اند. صبح تا شب باید بروند کار کنند تا اتومبیل مدل بالا بخرند، تلویزیونشان را عوض کنند و زندگی مدرنی را به وجود بیاورند که البته در زمان انقلاب اصلاً جزو اهدافشان نبود. به طوری که دیگر حتی یک دقیقه فرصت نداشته باشند که
بنشینند و بیندیشند و طبعاً انسانی که دیگر نتواند بیندیشد ادبیات
پایداری به چه دردش می‌خورد؟ پس ادبیات پایداری تعریفش کمی تغییر می‌کند. آن هم با گذشت زمان. انسان در محاصره انبوهی از آگهی‌های تجاری روزنامه‌ها، رادیو و تلویزیون و ماهواره‌ها قرار می‌گیرد، همه‌اش می‌گویند فلان کار را بکنی خوشبخت می‌شوی! این را بخری خوشبخت می‌شوی، این گوشی را بخری خوشبخت‌تر می‌شوی... و به طور ناخواسته تحت تأثیر همه‌شان قرار می‌گیرد. بدون اینکه حتی مقاومتی در برابرش از خود نشان دهد. این امر روی ذهن کودکان تأثیر مخرب دارد. وقتی ما را محتاج آن موضوعات کردند، دیگر پایداری معنا ندارد. اصلاً دیگر لازم نیست حمله‌ای به ما بشود، چون همان چیزی می‌شویم که می‌خواستند. پس انسان را می‌خواهند مصرف‌گرا بار بیاورند، به طوری که هرکسی به فکر خودش باشد. مانند دیالوگ‌های فیلم های خارجی که می‌گویند: «این مشکل توست». حال که در کشور ما در کشورهای شرقی چنین اصطلاحاتی وجود ندارد، ولی امروز دارد شکل می‌گیرد. 

- با رویکردی به همین گفته‌ها به نظر می‌رسد کار در ادبیات پایداری، آن هم برای کودک و نوجوان نیاز به تیمی متشکل از اشخاص برجسته دارد؟ یعنی به قولی کار تیمی جواب می‌دهد و یک دست صدا ندارد؟ 

: در درجه نخست کسی که می‌خواهد این کار را انجام دهد باید اعتقاد قلبی به این موضوع داشته باشد. یعنی نه به خاطر سفارش و نه پول این کار را بکند. باید به ارزش های دفاع مقدس اعتقاد قلبی داشته باشد و در عین حال نویسنده خوبی هم باشد. به گمانم شخص اگر جبهه هم نرفته باشد خیلی مهم نیست. اسناد بسیار، فیلم های گوناگون و خود رزمندگان، دیدن مناطق جنگی، خانواده شهدا و رزمندگان هستند و می‌توان از آنها استفاده کرد. خیلی‌ها
درباره جنگ جهانی دوم که آن را نديده اند داستان می‌نویسند و در این کار هم موفقند. یا به فرض درباره عاشورا شعر می‌سرایند که خیلی بهتر از شعرهای500 سال پیش است. صرفاً کافی است که به صورت حسی با آن مفهوم و منظور ارتباط برقرار کرد و خب، این کار هم که شما پیشنهاد می‌کنید کار خوبی است. البته باید گام به گام پیش رفت. نمی‌شود همه موضوع‌های جنگ را مثلاً برای بچه‌های دبستان تعریف کرد ولی در دوره تحصیلی راهنمایی به شکلی دیگر یا در دبیرستان کارهای بیشتری می‌توان برای بچه‌ها انجام داد. دغدغه اصلی ام  ورای این حرف هاست. ما متولی درست و حسابی و پاسخگو برای این مقوله نداریم. 

- چه کار در دست انتشار دارید؟ 

: رمانی است با نام«اتاقی برای هیچ کس» که این کتاب حال و هوای فلسفی و عرفانی برای نوجوانان دارد، رمان علمی تخیلی و فلسفی و عرفانی برای خودشناسی و چیزی شبیه به این است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها