چاپ نخست كتاب «فلسفه تربيت اسلامي (مطالعه تطبيقي فلسفه تربيت اسلامي و فلسفههاي تربيتي معاصر)» تاليف دكتر ماجد عرسان كيلاني با ترجمه، نقد و اضافات بهروز رفيعي و مقدمه دكتر سعيد بهشتي از سوي پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت) منتشر و روانه بازار نشر شد./
فلسفه تعليم و تربيت يا به عبارت خلاصهتر، فلسفه تربيت، در جايگاه يك رشته علمي مستقل بيش از يك قرن قدمت دارد. اين رشته با عنوان انگليسي «Philosophy of Education» در دانشگاههاي غرب شناخته ميشود و مراحل و دورههاي خاصي را در سير تحول و تكامل خود پشت سر نهاده است. مرحله استنتاج آرا و انديشههاي تربيتي از مكاتب و انديشههاي فلسفي كه در غرب با نامهايي مانند «رويكرد نظامهاي فلسفي»، «رويكرد سنتي»، و «رويكرد ايسمها» و ... شناخته ميشود. مرحله «رويكرد تحليلي» دومين مرحله در سير تكامل و پيشرفت اين رشته به شمار ميرود و سرآغاز آن، دهه 1960 است. سرانجام آن نيز مرحله «رويكردهاي پسا تحليلي» كه طيف وسيعي از قبيل «پست مدرنيسم»، «هرمنوتيك»، «پسا ساختارگرايي»، و ... را شامل ميشود.
به عقيده نويسنده، ميتوان گوهر و محور مشترك اكثر قريب به اتفاق اين رويكردها و ديدگاهها را اتكا و استناد آنها به دو ابزار معرفتشناختي، يعني عقل و تجربه حسي دانست. برخي مانند ايدئاليسم و رئاليسم عقلي و فلسفه زبان عادي تاكيد بيشتري بر عقل، برخي مانند رئاليسم تجربي و تجربهگرايي منطقي و پوزيتيويسم منطقي، تاكيد زيادتري بر تجربه حسي، برخي مانند پراگماتيسم، تاكيد بر هر دو يا به تعبير خودشان، تعامل و ترابط هر دو دارند. برخي هم مانند اگزيستانسياليسم شاخه الهي، با تاكيد بر تجربه باطني و معرفت شهودي ظاهر ميشوند.
در اين ميان، آنچه مجهول و مغفول و بلكه مردود و مطرود است، وحي الهي است. در مكاتبي مانند ايدئاليسم ديني و فلسفه اصحاب مدرسه و نمودهاي جديدتر آن (مانند پايدارگرايي ديني) هم هرچند سخن از تلفيق عقل و وحي بوده، اما ناگفته پيداست كه وحي در يهود و مسيحيت امروز به چه سرنوشتي مبتلاست و تا چه اندازه وهم آلود و خيالپردازانه است.
نويسنده در بخشي از اين كتاب آورده است: «در جهان غرب، به ويژه در سدههاي پس از رنسانس و پشتسر نهادن دوران قرون وسطا، كه وحي تحريف شده و دروغين و جعلي به جاي وحي اصيل و صادق و صائب نشست، انسان غربي گسسته از دين و آموزههاي وحياني دين، و به پندار خويش، پيوسته به كعبه عقل و عنقاي تجربه، نه عقل و حريم تعقل را چنان كه بايسته و شايسته بود پاس داشت، نه تجربه و حدود تجربه را در جاي و جايگاه خود فهم كرد و شناخت.
اما سخن اينجاست كه اين سه ابزار كسب و تحصيل معرفت، اگر با صدق و سلم و شفافيت و آنگونه كه به واقع هستند و مينمايانند و ميشناسانند، فهم و پذيرفته و به كار بسته شوند، معلوم ميشود كه هر سه به يك نتيجه ميانجامند، به يك گوهر فرا ميخوانند، و به يك حقيقت رهنمون ميشوند و آن چيزي نيست جز علم و آگاهي و شناخت، با لحاظ مراتب و مدارج تشكيكياش. ميان سه ابزار وحي، عقل و تجربه حسي و دريافتها و رهيافتهاي آنها در مقام ثبوت، هيچ تفرق و تكثري در كار نيست؛ تفرقهها و تكثيرها به مقام اثبات، يا مقام فهم و درك آدميان از اين سه مقوله، يعني وحيانيات، عقلانيات و تجربيات مربوط است.
عقل غربي، وحي راستين و برين و فرازين را، كه جلوه و مجلايي جز اسلام ناب محمد(ص) ندارد، ناشيانه و گاه مغرضانه فرو نهاد و پنداشت كه با فتح پيدا و ناپيدا كرانههاي آفاق طبيعت با دو ابزار عقل و تجربه، شاهد گوهرنماي نيكبختي و سعادت را در تمامي عرصههاي علمي و عملي در آغوش ميكشد و داغ حسرتش را بر دل و جان دلباختگان دين و آيين ميگذارد.»
نويسنده اين اثر مدعي است براي فهم و درك دقيق مباحث و مطالب كتاب، دستكم سه مرتبه آن را با حوصله و دقت، مطالعه و به صورت منظم و موضوعي از آنها يادداشتبرداري كرده است.
مولف ديدگاههاي خود را در شش باب چند فصلي تحرير كرده است. وي فارغ از فلسفه اسلامي به طرح و تحليل موضوع پرداخته و از اين رهگذر، به نوعي قائلان به لزوم برگرفتن فلسفه تربيت اسلامي از فلسفه اسلامي را به چالش علمي فراخوانده است.
چاپ نخست كتاب «فلسفه تربيت اسلامي» (مطالعه تطبيقي فلسفه تربيت اسلامي و فلسفههاي تربيتي معاصر)» در شمارگان 2000 نسخه، 584 صفحه و بهاي 62500 ريال راهي بازار نشر شد.
نظر شما