خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)حبيب الله نيك نژاد،روزنامه نگار و مترجم:چند روز پيش در خبرها آمده بود كه يكي از اهالي فوتبال پيرامون اين ورزش پرتماشاگر و آنچه بر آن ميگذرد، صحبتهايي كرده بود كه در شأن و جايگاه آن عزيز نبوده و نشان از...
قبل از هر چيز وقتي اين مسائل را خواندم به ياد مصاحبهاي با زندهياد پرويز دهداري افتادم كه اواسط دهه 60 با او داشتم و او درباره رفتار و عملكردهاي افراد، مديران، سرپرستان، مربيان و بازيكنان ميگفت: به اعتقاد من بايد افرادي كه حول حوش ورزش به سر ميبرند، از قوانين و قواعدي مكتوب بهره برده و درباره مسائل و اتفاقات هر كس يك نظر و يك عقيده نداشته باشد.
آنچه چند روز پيش در مطبوعات خواندم، مرا تعجب زده كرده و پيش خود گفتم، تحصيل كردهها و مدعيان رفتار و منش ورزشي و اخلاق حاكم به جوامع فوتبال درباره حواشي فوتبال اين چنين ابراز عقيده كنند، وي به حال عوام و كساني كه هيچ ادعايي نداشته و منافع خود در فوتبال را به هر چيز ديگر ترجيح ميدهند.
به اعتقاد نگارنده اين بحث، همانطور كه مسئولان سياسي و اجتماعي ما بايد از سطح معرفتي و آگاهي بالايي برخوردار باشند، واجب است كه در جامعه ورزش هم تغيير و تحولاتي بنيادي بوجود آيد، و فرضاً به هنگام امضاي قراردادهاي چندين ميليوني (زيرميزي، ميلياردي) به بازيكن و يا مربي گفته شود كه لازمه حضور در اين باشگاه فرضاً خواندن اين تعداد كتاب ادبي، تاريخي، اجتماعي و حتي پزشكي است.
واقعاً شايد آنان كه اين مطلب را ميخوانند، به سادگي از كنار آن بگذرند، ولي بايد اعتراف كنم، ورزش ما در ابعاد فرهنگي و اجتماعي با استانداردهاي جهاني فاصله گرفته رفتار و صحبتهايي كه در آن شنيده ميشود، با استانداردهاي جهاني فاصله بسياري گرفته است.
آنچه بايد به آن اشاره كنيم، اينكه در ورزش، بسياري از مسائل اكتسابي بوده و بايد نونهالان، نوجوانان، جوانان و حتي بازيكنان بزرگسال از اعمال و رفتار مديران و مسئولان تيمها الگوبرداري كنند.
شايد اين صحبتها زياد خوش آيند بعضيها نباشد، ولي اگر مسائل فرهنگي، رفتاري بازيكنان و مربيان و حتي مديران باشگاهها را كنترل نكنيم و در راهبردهاي فرهنگي باشگاهها به موفقيتهايي نرسيم، مطمئناً در آيندهايي نه چندان دور تبعات منفي آن را بيشتر از آنچه بايد لمس خواهيم كرد و اميدوارم روزي فرا نرسد كه مصداق ضربالمثل باد كاشته و بايد طوفان دور كنيم، شويم، زيرا كمتر بازيكن و مدير باشگاهي هستند كه فرضاً يك كتابخانه اختصاصي با صدها كتاب فرهنگي، تاريخي، ادبي و اجتماعي در منازل خود داشته باشند، ولي متاسفانه در اولين اقدام و پس از كسب اولين مبالغ قراردادهاي ميلياردي خود فوراً ماشين ايراني خود را به مدرنترين ماشينهاي اروپايي و آسيايي بدل كرده و كمتر شاهد بودهايم كه اين افراد دست به جيب برده و فرضاً يكي دو ميليون تومان براي بوجود آورن يك كتابخانه در اتاق شخصي خود خرج كنند.
اين مربيان و بازيكنان ابدي نبوده و دوران غرورآفرين آنان روزي به پايان خواهد رسيد و فرداي آن روز آنان مربيان فرزندان و نوههاي ما ميشوند، بنابراين با اعمال رفتار خود كاري كنيم كه مصداق آن بيت شعر حافظ نشويم كه ميگويد:
هر كسي آن درود، عاقبت كار كه كشت، يعني اينكه بار فرهنگي و توان فكري بازيكنان و مربيان زيردست خود را آن چنان شكوفا كنيم كه فردا اگر وابستگان ما زيردست آنان قرار گرفتند، دوران بسيار پرباري را پشت سر گذارده و ما نگران آنان نباشيم.
نظر شما