چاپ نخست کتاب «فمينيسم، شكست افسانه آزادي زنان»(جلد دوم) گردآوري و تنظيم شده از سوي دبيرخانه دومين همايش مسائل زنان با همكاري مركز پژوهشهاي صدا و سيما، توسط معاونت فرهنگي نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاهها منتشر و روانه بازار نشر شد./
مقدمهاي بر فمينيسم
در روند شكلگيري تفكرات بعد از عصر رنسانس در غرب كه مبتني بر اصالت انسان و كنار نهادن دين بود، مكاتب زيادي شكل گرفتند كه ريشه تمامي آنها بر اساس تفكر ليبراليستي و آزاديخواهي، منهاي رويكرد ديني بود. همچنين در تداوم تطورات فكري غرب طي قرون اخير، جنبشهاي مختلفي در راستاي آزاده خواهي شكل گرفتند. از جمله اين جنبشها حركت فعالان براي احقاق حقوق زنان بود كه در قرنهاي 18 و 19 رخ نمود و در دهههاي آخر قرن بيستم به عنوان «جنبش فمينيسم» از طرف هواداران آن نام گرفت. در نتيجه اين جنبش، تاثير فرهنگي فاحشي در جهان غرب پديد آمد و ديگر كشورهاي جهان نيز از اين تاثيرات بيبهره نماندند.
فمينيسم، جنبش يا نظريهاي در عصر مدرن است كه در غرب پس از رنسانس و عصر روشنگري، بر مبناي اومانيسم، ليبراليسم و سكولاريسم شكل گرفت و هدف خود را احقاق حقوق ضايع شده زنان ميداند. اگرچه بنابر نظر بسياري، ارايه تعريف جامع و مانع از فمينيسم، به دليل نبود انسجام در انواع گرايشات ميسر نيست.
در اكثريت نوشتهها، آغاز فمينيسم مصادف با فعاليت جنبش زنان در فرانسه به ويژه بعد از انتشار بيانيه معروف «مري ولستون كرافت» با عنوان «استيفاي حقوق زنان» عنوان ميشود؛ اگرچه قبل از بيانه كرافت در فرانسه، اعتراضات مختلفي به صورت پراكنده در مقابل بيعدالتي در خانواده و اجتماع توسط زنان صورت ميگرفتند، اما نقطه شكلگيري فمينيسم در غرب، اين بيانيه و فعاليتهاي مشابه آزاديخواهي در آمريكا، انگلستان، روسيه و... است.
انقلاب فرانسه در 1789 ميلادي و انقلاب آمريكا در سال 1776 ميلادي و جنبش الغاي بردهداري (1848-1820 ميلادي) در آمريكا با ورود تفكرات فرقه «كوئيكرها» بستر رشد و توسعه انديشه ضدبردهداري و دفاع از حقوق زنان و همچنين فمينيسم مذهبي با صبغه كوئيكوري فراهم شد. كوئيكرها يا انجمن دوستان، گروهي صلحطلب منشعب از جناح چپ پروتستانها بودند كه در خلال رياست جمهوري كرامول
(1658-1653 ميلادي) به رهبري جورج فاكس (1691-1624ميلادي) در انگلستان ظاهر و در نهايت سركوب شدند.
انقلاب صنعتي نيز به نوبه خود در شتاببخشي به اين جنبش نقش بسزايي داشت. «ويل دورانت» در كتاب «لذات فلسفه» در صفحه 151 ميگويد: «نخستين قدم براي آزادي مادربزرگها قانون 1882 است، به موجب اين قانون زنان بريتانياي كبير پس از آن امتياز بيسابقهاي پيدا كردند يعني حق نگه داشتن درآمد خود. اين قانون اخلاقي و مسيحي را كارخانهداران مجلس عوام وضع كردند تا بتوانند زنان انگلستان را به كارخانهها بكشانند.» از آن سال تاكنون سودجوئي مقاومتناپذيري آنان را از بندگي و جان كندن در خانه رهانيده و گرفتار بندگي و جان كندن در مغازه و كارخانه كرده است.
استثمار زنان يا مردان استثمارگر؟
كساني كه آزادي زن را از پيامدهاي انقلاب صنعتي در غرب ميدانند، معتقدند كه نخستين مرحله تغيير منزلت زن، حذف موانع حقوقي و قانوني با كنار زدن عرف، عادت و آموزههاي ديني برگرفته از مسيحيت قرون وسطي براي مشاركت اجتماعي زنان، حاصل اين انقلاب است كه مصادف با آغاز عصر مدرن در غرب ميشود.
در نگاه فعالان جنبش زنان در شكل راديكالي براي دستيابي به برابري زن و مرد به اين معتقدند كه حق زنان با عقب نگهداشته شدن توسط مردان در طول تاريخ ضايع شده است. به همين دليل بود كه فمينيسم در روند رشد خود و با شعار «برابري جنسيتي» منجر به افراطگرايي شد.
كتاب حاضر در شش فصل، ضمن تاريخچه تشكيل فمينيسم، به اثبات ميرساند كه زنان، خود بزرگترين قرباني آن محسوب ميشوند.
چاپ نخست کتاب «فمينيسم، شكست افسانه آزادي زنان» (جلد دوم) در شمارگان 2000 نسخه و 351 صفحه راهي بازار نشر شد.
نظر شما