«اسم من خاكريز است»، كتابي است كه از زبان «خاكريز» روايت ميشود و شما را با اين دوست وفادار رزمندههاي ايراني آشنا ميكند.
نويسنده دربارهي برخي كاربردهاي اين دوست وفادار رزمندههاي ايراني نيز ميگويد: «من پناه همهي رزمندهها بودم. آنها در دل من سنگر ميكندند؛ سنگرهاي بزرگ و كوچك هم براي خودشان، هم براي تانكها، توپها و جيپهايشان. من جعبهي گلولهها و موشكها را در دل خود پنهان ميكردم.»
اما حالا كه سالهاست جنگ تمام شده، ديگر كسي سراغ خاكريزها را نميگيرد: «حالا خيلي سال است كه من در بيابانها و دشتها رها شدهام. هيچكس به سراغ من نميآيد. براي خيليها غريبه هستم. امان از دست اين باد و باران كه جانم را گرفته است. هر روز و هر ساعت خاكهاي مرا از هم ميپاشد.»
و تنها آرزوي خاكريز اين است كه رزمندهاي سراغش را بگيرد و حالش را بپرسد.
«اسم من خاكريز است»، نوشتهي «مرتضي سرهنگي» است و «محمدحسين صلواتيان» نيز تصويرگري آن را به عهده داشته است.
اين كتاب را واحد كودك و نوجوان نشر شاهد، براي سومين بار و با قيمت 800 تومان منتشر كرده است.
نظر شما