یکشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۰:۴۰
يك عمر تلاش و اخلاص بي‌سر و صدا

هفتمين روز ماه مبارك رمضان مصادف است با سالروز رحلت آیت‌الله سید عبدالعزیز طباطبایی‌ یزدی، كتاب‌شناس و نسخه پژوه معاصر. به همين مناسبت «ايبنا» مي‌خواهد در سايه آراي عده‌اي از نويسندگان، محققان و نسخه‌پژوهان، بخشي از احوال و ويژگي‌هاي اخلاقي و كاري اين مولف را آشكار سازد./

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، اين گزارش به همت عبدالحسين طالعي از مدرسان و پژوهشگران حوزه كتاب‌شناسي كه 10 سال فرصت درك حضور «محقق طباطبايي» را داشته و با تكيه بر كتاب «المحقق الطباطبايي» كه سال 1375 به مناسبت يادنامه استاد منتشر شد، تهيه شده است. 

استاد محمدتقي جعفري، فيلسوف و انديشمند معاصر درباره آيت‌الله طباطبايي‌يزدي گفته است: «عناصر اصلي شخصيت علامه فقيد طباطبائي، بهره زياد معظم له از لطافت و ذوق ادبي، هوش سرشار و سرعت انتقال در مطالب علمي و ديني بود. از طرفي ديگر آرامشي ظاهري و دروني پرتلاش و هيجان در وي يافته بودم؛ هيجاني در حقائق مذهبي و ارايه آنها بر مبناي منابع قابل پذيرش. از محاسن با اهميت شخصيت آن مرحوم كه متأسفانه تا حدودي كمياب است، اين بود كه معمولا در صدد ابراز معلومات وافري كه اندوخته بود برنمي‌آمد. اگر كسي روزها با آن بزرگوار همنشيني مي‌كرد، نمي‌توانست از كميت و كيفيت معارفي كه در درون داشت اطلاع پيدا كند. پركاري و هدف‌گيري‌هاي مخلصانه در شناخت واقعيات و ابراز آنها از اركان اصلي ساختار آن شخصيت بود. 

مرحوم ايرج افشار، محقق، مولف و كتاب‌شناس: «در طول سال‌هايي كه با محمدتقي‌ دانش‌پژوه به دنبال نسخه‌هاي خطي اين سو و آن سو مي‌بوديم، غالب جاها ياد طباطبائي به ميان مي‌آمد و معلوم مي‌شد عاشقانه بدان گوشه‌ها سر زده بوده است» (كلك، فروردين 1375، شماره 75 ـ 73، ص 111).

محمدتقي دانش‌پژوه، كتابشناس: «در طول زندگي همه سرگذشتمان با هم خاطره است، در همانجا در عراق بود كه من مريد ايشان شدم. چه هيچ آخوندي مثل او چنان پراطلاع نديده بودم، او بي‌نظير است، براي معرفي وي به خودشان مراجعه كنيد، او بهتر مي‌تواند تلاش خود را بازگو كند، البته ايشان نياز به معرفي ندارند، من سفارش مي‌كنم كه طلاب قدرش را بدانند.» 

عبدالحسين حائري، كتاب‌شناس و نسخه‌پژوه: «در باب ميزان تسلط ايشان بايد گفت كه از مسلم‌ترين امور كه جاي شك در آن نيست، تسلط كامل ايشان بر ميراث فرهنگي مخطوط اسلام و تشيع است. متأسفانه ما اكنون گرفتار يك مساله بسيار مهم هستيم و آن اهميت و لزوم داشتن اطلاعات وسيع درباره آثار اسلامي براي كتاب‌شناس و عدم توجه كافي به اين اهميت و ضرورت است. از طرف ديگر فهرست‌نويسي به معني كتاب‌شناسي با ليست‌نويسي براي كتاب خلط شده و چطور خلطي!! تكليف اصلي يك فهرست‌نويس اين است كه با كتاب خطي كار كند، آنها را شناسايي كند، و در درجه نخست استناد آنها را با مؤلف دقيقاً مشخص سازد، كه هر كس اندكي اطلاعات دارد مي‌داند كه فهرست‌نويس بايد علماي اسلام را بشناسد، مولفات علماي اسلام را بشناسد. پژوهنده‌اي كه به اين كار دست مي‌زند، هر اندازه داراي اطلاعات عميق‌تر و دقيق‌تري باشد، نوشته‌هايش پربارتر خواهد بود و به حقيقت مدّعا و حقيقت كار نزديكتر.» 

آيت‌الله سيدجمال‌الدين دين پرور، رييس بنياد نهج‌البلاغه، نويسنده و محقق: «از ميان تتبعات و تحقيقات مرحوم طباطبائي، بخش مهمي مربوط به نسخ نهج‌البلاغه و شروح و ترجمه‌هاي آن است كه به حق در اين زمينه مي‌توان آخرين تتبعات و تحقيقات را در آثار ايشان يافت.
آن روان‌شاد، نه تنها به جمع آثار مي‌پرداخت، بلكه در شناسايي و بررسي نيز استاد بود. نكته مهم در كارهاي مرحوم طباطبائي اين بود كه به نقل قول‌ها بسنده نمي‌نمود، بلكه خود با كبر سن به مسافرت‌هاي زيادي اقدام مي‌كرد كه نسخه‌ها و صاحبان آن را از نزديك مشاهده، و با آنها گفت‌وگو و اصل نسخه را ببيند و مشخصات آنرا يادداشت كند. 
تواضع و فروتي راز بزرگ پيشرفت در علم و تحقيق است، ايشان حتي از شاگردان خود ابائي نداشت كه كتاب و نسخه‌اي را بگيرد و بپرسد. درس ديگر از زندگي اين عالم جليل، قدرشناسي از كساني كه در راه تحقيق و تتبّع به ايشان كمك كرده بودند، لذا در آثار خود از آنان نام مي‌برد و صريحاً و بدون مسامحه از آنان با احترام ياد مي‌كند، و بدين ترتيب بر روي يكي از روش‌هاي غلط بعضي خط بطلان مي‌كشد و از "سرقات شعريه" جدّاً پرهيز مي‌كند.» 

استاد علي‌نقي منزوي، فرزند شيخ آقا بزرگ تهراني و كتاب‌شناس:
«سيد عبدالعزيز از روي شكسته‌نفسي در مصاحبه با آقاي علي محمد بيرجندي كه نسخه زيراكس شده آن را در دست دارم، مرقوم داشته‌اند كه: "من در تأليف خود ذريعه هيچ نقشي نداشته‌ام، تنها هر سال تابستان كه از نجف به ايران مسافرت مي‌كردم، هر كتاب كه توجهم را جلب مي‌كرد، يادداشت كرده و پس از بازگشت به نجف در اختيار استاد بزرگوارم قرار مي‌دادم". ليكن من(منزوي) خود گواه هستم كه هنگامي كه در خانه مرحوم پدرم در نجف زندگي مي‌كردم يا سفرهايي كه به آنجا مي‌رفتم، اين برادر نستوه و فرزند روحي پدرم، صاحب ذريعه را مي‌ديدم هر سفر كه از خارج بازمي‌گشت خانه ما يكي از نخستين مراكز مراجعه علمي او بود، ساعت‌ها كه گاه‌ها تا بعد از نيمه شب ادامه مي‌يافت در خدمت مرحوم صاحب ذريعه نشسته ديده‌ها و اطلاعات جديد خود را بايشان بازگو مي‌نمود و يادداشت‌هاي خود را تحويل ايشان مي‌داد و مرحوم پدرم مرا مأمور رونويسي برخي از آنها مي‌فرمود و پس از انتقال ما (پسران صاحب ذريعه) به تهران كه مشغول پاكنويس و طبع مجلات آن دايرة‌المعارف بزرگ كتاب‌شناسي شيعه بوديم، ايشان با لطف خاص و محبّت برادرانه كه نسبت به من و برادرم جناب احمد منزوي داشته‌اند، همه‌گونه كمك علمي به ما مي‌فرمودند و گاه تا مدتي از شب گذشته در منزل من در خيابان بوذرجمهري و نيز در خيابان شهباز با مهرباني رنج همكاري با ما را تحمل مي‌فرمودند و گه ‌گاه كه يادداشت‌هاي خود را با گشاده‌روي تمام در اختيار ما مي‌نهادند و ما پس از استجازه كتبي از محضر والدمان از نجف آنها را در ذريعه مي‌گنجانيديم.»

دكتر سيدجعفر شهيدي، مولف، محقق و رييس موسسه لغتنامه دهخدا: «انگيزه اهتمام ايشان، انگيزه‌اي علمي بود و در درجه‌اي ارادت و علاقه خاص ايشان به ائمه و پايبندي محكمي بود كه به مذهب شيعه داشتند و همين بود كه ايشان در تكميل كارهاي علامه اميني و علامه آقا بزرگ تهراني گام برداشت و بيشتر كارش را روي اين محور قرار داد. چه ايشان خواهان عدالت بودند و گرايشي كه به اهل بيت داشتند از آن جهت بوده كه ايشان را مظهر كامل عدالت مي‌دانستند. 

استاد محمدآصف فكرت، كتاب‌شناس و نسخه‌پژوه: «سيد خوش‌سيما، نوراني، با وقار و پرجاذبه بود. آهسته سخن مي‌گفت و نگاه بر زمين داشت، پيوسته سخنانش با تبسمي مهربان و نوازشگر همراه بود. سادگي را در همه چيز رعايت مي‌كرد و از تكلف و تجمل بيزار بود. در مدتي كه تنها بود هرگز وقت خويش را به پختن غذا و تهيه آن صرف نمي‌كرد و نان و ماست خوراك روزگار مجردي ايشان بود، مگر اينكه مهمان يا با غذاي مدرسه سهيم مي‌شد. البته سفره پرمائده و كريمانه‌اش براي مهمانان معروف و زبانزد بود. صله ارحام را با مهرباني رعايت مي‌كرد.» 

آيت‌الله مهدي فقهي‌ايماني از علماي اصفهان: «دائماً منزل و كتابخانه شخصي ايشان بدون هيچ‌گونه تشريفاتي مرجع مؤلفين و محققين از طبقات مختلف بوده و هركس هرگونه سوال تحقيقي و خواسته اطلاعاتي در زميه كتاب يا كتاب‌ها و مقالات تأليفي خود داشت، با مراجعه به آن منبع اطلاعات با دست خالي برنمي‌گشت و چه بسا به درجاتي بيش از آن‌كه پي مي‌گرفت نائل مي‌شد.
چه بسيار مسايل عقيدتي، تاريخي، حديثي و رجالي را كه مرحوم علامه طباطبائي ـ با صرف وقت زياد و زحمت تحقيقي و بررسي همه جانبه ـ به‌صورت مقاله يا جزوه يا رساله‌اي نوشته بود و چون كسي مساله را مطرح كرده و مورد سوال قرار مي‌داد و خواستار پاسخگويي مي‌شد، آن مقاله را كه حاصل مقداري از عمرش بود، بدون هيچگونه بخل و تنگ‌نظري و در جا زدن در اختيارش قرار مي‌داد تا مشكلش حل گردد.»

حجت‌الاسلام رضا مختاري، مدير موسسه كتاب‌شناسي شيعه، نويسنده و محقق: «هيچ توقعي نداشت كه در مقدمه كتاب از ايشان تشكر شود و ذكري رود و بود و نبود تشكر در برخوردهاي او هيچ تاثيري نمي‌گذاشت. آنچه برايش مهم بود نشر آثار علماي اماميه و معارف عترت طاهره عليهم‌ الصلاة و السلام بود و بس.» 

حجت‌الاسلام علي‌اكبر مهدي‌پور، محقق، مولف و مهدي‌پژوه:
«نخستين آشنايي اينجانب با محقق طباطبائي قدس سره به سال 1397 هجري قمري برمي‌گردد. در آن سال‌ها اينجانب در استانبول اقامت داشتم و استاد براي استفاده از آثار خطي كتابخانه سليمانيه به استانبول تشريف‌فرما بود و در حدود دو ماه از محضر مقدمسشان فيض برديم.
چيزي كه بسيار جالب بود، تلاش بي‌نظير و سخت‌كوشي خستگي‌ناپذير اين رادمرد بود كه هر روز صبح دو جلد دفتر صد برگ سفيد با خودش مي‌برد و تا عصر آن دو دفتر را تمام مي‌كرد و با دستي پر از كتابخانه برمي‌گشت.
هنگامي كه كتابخانه تعطيل مي‌شد به منزل مي‌آمد، اندكي استراحت مي‌كرد، آنگاه نوشته‌هاي خود را يكبار ديگر مورد بررسي قرار مي‌داد تا اگر چيزي به نظرش برسد، پيش از ترك استانبول مراجعه مجدد نموده و از استواري دستنويس خود مطمئن شود.
روزهاي يكشنبه كه كتابخانه تعطيل بود، براي جلوگيري از تضييع وقت به منزل پروفسور گلپنارلي مي‌رفت تا از كتابخانه غني او استفاده كند و يافته‌هاي يك هفته را با او در ميان بگذارد و از افكار پرمايه او بهره بجويد.»

آيت‌الله رضا استادي، محقق و پژوهشگر حوزه علميه قم: «شايد شما هم شنيده باشيد كه برخي از اساتيد بخشي از راز و رمزهاي كتاب درسي خود را به ارزاني به شاگردان منتقل نمي‌كنند و چنين مي‌انديشند كه بايد امتيازاتي را براي خود محفوظ بدارند يا شنيده‌ايد كه برخي از محققان همين كه خبر مي‌شوند مطلب بكر آنان را ديگري در اثر تأليفي خود درج كرده و نمك‌نشناسي نموده، سخت آشفته مي‌شوند و فرياد استغاثه و استمداد از اين نهاد و از آن اداره برمي‌آورند و باز ديده‌ايد در برخي كتاب‌ها(به حق) نوشته شده نقل مطالب اين كتاب بدون ذكر مصدر ممنوع است و...
اما سيدّنا العزيز خلق و خوي ديگري داشت به اين جهت از راه‌هاي دور و نزديك، داخل كشور و خارج آن، روحاني و غير روحاني، پير و جوان، كاركشته و تازه‌كار همه و همه با اميد به خانه و كتابخانه و چهره باز حاكي از يك دنيا سخاوت و بسط يد او روي مي‌آوردند و كمتر مي‌شد دست خالي بيايند و دست پر نروند. آري اين چنين بود، كه افرادي مانند اينجانب را سال‌هاي سال به خود جذب كرده بود.»

دكتر رسول جعفريان، رييس كتابخانه مجلس، استاد و پژوهشگر تاريخ اسلام: «استاد حق عظيمي بر بنده و ديگر عزيزاني دارد كه گرچه به صورت رسمي نزد ايشان تلمذ نمي‌كردند، اما به‌طور غير رسمي به طور مداوم چه حضوراً و چه تلفناً از وجود پرفيض ايشان بهره مي‌بردند. سماحت علمي استاد مرحوم مهمترين ويژگي اخلاق علمي ايشان بود آن‌گونه كه كمترين بخلي در ارايه آنچه مي‌دانستند، نداشتند. درِ خانه ايشان به روي هر پژوهشگري باز بود و روي ايشان در برابر هرگونه درخواستي در مسايل علمي گشاده، تبحر ايشان در شناخت آثار شيعي كم مانند و دقت ايشان در نگارش كم‌نظير بود. همت ايشان در دفاع از تشيع و مكتب اهل بيت(ع) ستودني و خدمت ايشان به فرهنگ مكتوب شيعي قابل تقدير.»

حجت‌الاسلام علي صدرايي‌خويي، نويسنده و نسخه‌پژوه: «گفتني است كه عزيز از دست رفته محقق طباطبائي حق عظيمي بر ذمه قاطبه اهل تحقيق و خصوصاً حقير دارد. ايشان هميشه مشوق و راهنماي نگارنده در تهيه فهارس نسخ خطي بودند و در اين راستا در اواخر عمرشان با وجود كسالت و مريضي رنج دو سفر را پذيرا شدند و درس به حقير آموختند.
سفر اول آن سرور در سال 1373 هجري شمسي به شهرستان خوي بود. ايشان در نيمه محرم سال 1413 هجري قمري به خوي وارد شدند در آن زمان فهرست نسخ خطي مدرسه نمازي خوي تنظيم گرديده بود.و آن بزرگوار در مدت سه روز تمام هشتصد نسخه مدرسه را ملاحظه و تذكرات سودمندي را در فهرست يادداشت نمودند كه اعمال گرديد. همچنين فوايدي را از آن نسخه در كتاب "ثمرات الاسفار" خودشان مرقوم نمودند.
سفر دوم ايشان در سال 1415 به شهرستان بابل بود كه فهرست نسخ خطي مدرسه صدر بابل تهيه شده بود. ايشان در اين سفر نيز نسخه‌ها را از روي فهرست ملاحظه نموده و تذكراتي دادند.
در مدت سه روز كه ايشان در يكي از حجرات مدرسه صدر سكونت داشتند، طلاب پروانه‌وار گرد شمع وجودي ايشان حلقه مي‌زدند و از آن بزرگ درس زندگي و تحقيق ياد مي‌گرفتند.
حقيقتاً اين دو سفر در زندگي حقير از ايام فراموش‌ناشدني عمر محسوب مي‌شود.»

حجت‌الاسلام محمود طيار مراغي، كتاب‌شناس و نسخه‌پژوه: «كتابخانه‌هاي خارجي كه مرحوم طباطبائي در جمع‌آوري گنجينه  خوداز آنها استفاده كرده عبارتند از؛
1ـ كتابخانه احمد ثالث ـ اسلامبول تركيه
2ـ كتابخانه اياصوفيا ـ اسلامبول تركيه
3ـ كتابخانه لاله‌لي ـ اسلامبول تركيه
4ـ كتابخانه كوپرلي ـ اسلامبول تركيه
5ـ كتابخانه موزه بريتانيا ـ انگلستان
6ـ كتابخانه بادليان ـ اكسفورد انگلستان
7ـ كتابخانه دارالكتب الظاهريه ـ دمشق
8ـ كتابخانه فيض‌الله افندي ـ اسلامبول تركيه
9ـ كتابخانه دانشگاه رياض ـ عربستان
10ـ كتابخانه بلديه اسكندريه ـ مصر
11ـ كتابخانه خدابخش پاتنه ـ هندوستان
12ـ كتابخانه جامع كبير صنعاء ـ يمن
13ـ كتابخانه چستربيتي ـ ايرلند
14ـ كتابخانه ميلان ـ ايتاليا
15ـ كتابخانه فاتح ـ اسلامبول
16ـ كتابخانه ملي پاريس ـ فرانسه
17ـ كتابخانه جارالله ايوب ـ اسلامبول تركيه
18ـ كتابخانه فاطريه ـ لكهنو هندوستان
19ـ كتابخانه قليچ علي پاشا ـ اسلامبول تركيه
20ـ كتابخانه اسماعيل پاشا ـ حلب سوريه
21ـ كتابخانه ولي‌الدين جارالله افندي ـ تركيه
22ـ كتابخانه دارالكتب المصريه ـ مصر
23ـ كتابخانه آصفيه ـ حيدرآباد دكن

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط