به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(اي بنا)، نظامشهيدي، اولين داستان اين مجموعه با نام «باد، باران، برف،خاک» را با جمله «فما شيء منالدنيا يدوم»، از حضرت علي(ع) آغاز كرده است و معتقد است كه اين داستان را با تاثير مضموني از اين جمله و درباره ناپايداري در همه موضوعات و پديدهها نوشته است.
به گفته وي، داستانهاي اين كتاب در سالهای 87 تا 89 نوشته شدهاند و اقشار و شخصيتهاي متفاوت اجتماعي در آنها ديده ميشود.
داستان «باد، باران، برف، خاک»اينگونه آغاز شده است: «اول كه ميآيد باد است، سوز سرد و همهمه. بعد باران است، تند شروع ميشود. مثل شلاقي است كه به جايي ميخورد، يا به كسي. قطرهها كه ميخورند روي سطح فلزي، صداي گرپ گرپ چكمههاي سربازها را ميدهند. باران حالا شده برف. دانههاي درشت سفيد ميآيد و همه جا پخش ميشود. توراندخت و ايراندخت تكيه دادهاند به ديوار سردخانه. امروز جنازه زياد است. معطلي دارد. توراندخت و ايراندخت آرام گريه ميكنند. چسبيدهاند به هم و ميخواهند نگاهشان به هم نيفتد.»
«من. خودم. جويس.وولف. همينگوي و ديگران»، «خ، ف، قاف»، «صبح به خير شادپري»، «ماهيها»، و «افيليا، افيليا»، نام برخي از داستانهاي اين مجموعهاند.
«تمساح بودايي، نيوزيلندي محبوب من»، به شمارگان 1100 نسخه از سوي انتشارات هيلا و ققنوس راهي بازار كتاب شده است. اين كتاب 96 صفحه و قيمت آن دو هزار تومان است.
سهشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۱:۳۵
نظر شما