«قلب سياه جاماييكا» پنجمين و آخرين عنوان از مجموعهي «كت رويال» است. در اين كتاب، كت به يك گروه تئاتر سيار ملحق ميشود، دزد دريايي ميشود، به جزيرهي كارائيب سفر ميكند و در شورش عليه بردهداري درگير ميشود.
«كت» كه راوي داستانهاي اين مجموعه است در ابتداي اين كتاب ميگويد: «تا سال پيش دربارهي دنياي آن سوي كاونت گاردن چيزي نميدانستم؛ اما حالا در آمريكا هستم و از افراد و مكانهايي ديدن ميكنم كه پيشتر از وجودشان بيخبر بودم. اينجا با جامعهاي ثروتمند و خوش آب و رنگ شبيه به آنچه در وطنم ميديدم آشنا شدهام؛ جامعهاي كه قشر فقير آن از ديد طبقهي اعيان پنهان ميماند. اگر ميخواهيد در ماجراهاي قلب سياه جاماييكا با من همراه شويد بايد قول بدهيد كه دربارهي افراد بر حسب طبقهي اجتماعي، زبان يا رنگ پوستشان قضاوت نكنيد.»
داستان اين كتاب از جايي آغاز ميشود كه كت براي رهايي از بيكاري و براي اينكه روي پاي خودش بايستد و به خودش ثابت كند كه ميتواند پيشرفت كند به فكر استخدام در گروه نمايشي «پيبادي» ميافتد: «مردد پرسيدم: «فكر ميكني مرا استخدام كنند؟» جاني با اطمينان گفت: «مطمئنم شانس زيادي داري. تو هم تجربه روي صحنه داري و هم تجربهي پشت صحنه را؛ درست همان چيزي كه گروه كوچكي مثل آنها براي تورشان نياز دارند. از پس هر كاري برميآيي. تازه، اين كار هميشگي نيست. ميتواني آن را به عنوان يك تجربه امتحان كني و وقتي پاييز به اينجا برميگردي تصميم بگيري كه آيا ميخواهي آن را ادامه بدهي يا نه.»
حق با او بود. فرصتي عالي بود كه بتوانم سفرهاي آبي را تجربه كنم. من هميشه آيندهام را در دنيايي تئاتر تصور ميكردم؛ اما تعطيلي نابههنگام تئاتر «دروري لين»، همهي اميدم را بر باد داد. حالا اين موقعيت مناسبي براي بازگشتن به زندگي مورد علاقهام بود.»
اما در اين ميان، مشكلاتي وجود دارد از جمله، حضور «بيلي شپرد» كه حالا به يك بردهدار تبديل شده است: «... كمي آنطرفتر، سمت چپمان، چندتا ساختمان به چشم ميخورد. بيلي به آنها اشاره كرد و گفت: آنجا كارخانههاي شكر و كارگاههاي عرقيات گياهي و همينطور محل سكونت بردههاست. خوب نيست اين كارگاهها خيلي نزديك خانهها باشد، مگر نه، خانم آتكينز؟»
بيلي جلوي جرجي سعي ميكرد با فرهنگ به نظر برسد. جرجي لبخند دلنشيني به او زد و گفت: «فكر ميكنم همينطور است.»
آهسته اعتراض كردم: «حتماً منظورت از كارگرها، بردههاست. اوه، بله، بهتر است زشتي بيگاري كشيدن دور از چشم باشد تا مزرعهدارها فراموش كنند كه ثروتشان با خون دل چه كساني به دست ميآيد. چه متمدن!»
بله! كت كه عاشق عدالت است نميتواند ظلم آشكار در حق سياهپوستان را تحمل كند و شايد بهزودي آموزش شورش به آنها را شروع كند.
براي همراهي با «كت» در شورش عليه بردهداري ميتوانيد پنجمين كتاب از مجموعهي «كت رويال» با عنوان «قلب سياه جاماييكا» را با ترجمهي «اكرم كرمي» بخوانيد.
اين كتاب را انتشارات قدياني با قيمت 9800 تومان منتشر كرده است.
نظر شما