به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، نشست گروه تاريخ سراي اهل قلم موسسه خانه كتاب به نقد و بررسي كتاب «تاريخ جهان اسلام در قرن بيستم» اختصاص داشت كه با حضور دكتر ابراهيم توفيق (مترجم كتاب)، دكتر الهام ملكزاده (مدرس دانشگاه و منتقد)، و خديجه معصومي (دبير نشست) عصر يكشنبه (27 شهريور) در سراي اهل قلم موسسه خانه كتاب برگزار شد.
در اين نشست ملكزاده گفت: با توجه به زمان كمي كه در اختيارم بود، همه كتاب «تاريخ جهان اسلام در قرن بيستم» را نتوانستم بخوانم اما آن بخشهايي را كه خواندهام، به نظرم تحقيق خوبي است؛ به ويژه اگر از ديد تاريخ تطبيقي به كتاب بنگريم، مطالب آن درخور توجه خواهد بود.
وي افزود: در «مدخل» كتاب، نگاه حاكم بر تحقيقات غربيان و شيوه نگرش آنها به جهان اسلام، تبيين شده است. نويسنده توانسته است كه نوع نگاه متفاوت غربيها به جهان اسلام را نشان دهد.
اين منتقد گفت: نويسنده ادعا ميكند كه جهان اسلام را نميخواهد در محور مكان و جغرافيا نگاه كند اما هميشه اين گونه نيست و چنين نگاهي در كتاب او انعكاس پيدا كرده است. نكته ديگر آن است كه در اين كتاب كفه ترازوي جهان عرب و اهل تسنن سنگينتر از ايران است. ما ميدانيم كه جهان اسلام وامدار تمدن ايران است اما چنين تاثيري در كتاب بازتابي ندارد. با اين همه، مطالب كتاب درباره برخي از كشورهاي اسلامي، مثل مصر و فلسطين خوب نوشته شده است.
وي افزود: نويسنده اين نگاه غربيها را كه ميگويند چون جهان اسلام دوره روشنگري را پشت سر نگذاشته، بنابراين پسرفت داشته است، نقد ميكند و نادرست ميداند. او معتقد است كه روشنفكر جهان اسلام ميكوشد كه با جهان اروپايي ارتباط برقرار كند؛ البته او چنين كوششي را براي همه روشنفكران جهان اسلام نميشناسد.
ملكزاده يادآور شد: به نظر من تسلط نويسنده بر تاريخ ايران اندك است. مثلا آنجايي كه به مشروطيت اشاره ميكند، نامهايي همانند احتشام السلطنه را ميآورد و او را جز كساني ميداند كه پيشنهاد مشروطه را دادند؛ ميدانيم كه چنين سخني درست نيست.
وي افزود: نكته ديگر آن است كه بخشهايي كه درباره ايران است، در مقايسه با تاريخ عثماني و اعراب، از ديد محتوايي يكسان نيست. هنگامي هم كه به دوره جديد تاريخ ايران ميپردازد، همه نامها را نميآورد. به هر حال بحث اين است كه توازني در نام كتاب كه بايد همه جهان اسلام را دربربگيرد و محتواي آن نيست؛ چون همه سرزمينهاي اسلامي، يكسان مورد بررسي قرار نگرفته است.
اين منتقد افزود: براي من شگفتآور است كه كتابي با اين تفصيل و وزن، چرا مقدمهاي از مترجم ندارد. عنوان كتاب تاريخي است، اما علوم اجتماعي حوزه تخصصي مترجم است. البته ايشان در حوزه تاريخ هم فعاليت دارند. يك نكته ديگر كه بايد به آن اشاره كرد درباره فهرست اعلام است. كتابي با چنين وسعتي از اطلاعات، ميبايد فهرست اعلام كارآمدي ميداشت.
وي كه عضو هيات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگي است در ادامه سخنانش افزود: اين كتاب چون اثري مرجع است، خواننده درصورتي ميتواند از آن استفاده كند كه فهرست اعلام جامع داشته باشد. بعضي از مطالب كتاب هم، بدون ذكر منبع است. از سوي ديگر، زيرنويسهاي مترجم بسيار كم است اما ناشر هر جا كه خواسته، زيرنويس اضافه كرده است.
ملكزاده گفت: من نميدانم آيا چنين كاري با نظر مترجم صورت گرفته است يا در ويرايش نهايي، زيرنويسهاي ناشر افزوده شده است. اگر چه به نظر ميرسد كه زير نويسها براي آن بوده است كه ناشر از خود سلب مسووليت كرده باشد و چنين بگويد كه اگر نكتهاي در كتاب نوشته شده، ارتباطي به ناشر ندارد.
وي به جلد كتاب اشاره كرد و گفت: درباره جلد اصلي كتاب هم اين نكته بايد گفته شود كه طرح آن القاء كننده خشونت در جهان اسلام است. در حالي كه بحث نويسنده درباره جهان اسلام در دوره مدرن است. پس طرحي كه انتخاب كرده است، تلقي منفي از جهان اسلام را به ذهن خواننده ميآورد.
ملكزاده در پايان سخنانش گفت: در روي جلد ترجمه كتاب هم هلالي تصوير شده كه نشانگر امپراتوري عثماني است و نشاني از ايران در روي جلد ديده نميشود. البته چنين ايرادي به ناشر بازميگردد، نه مترجم اثر. غلطهاي چاپي هم در كتاب هست كه گاهي فهم مطالب را دشوار ميسازد.
دوشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۱:۱۲
نظر شما