جدول هفتگی پرفروشترین رمانهای کشور آلمان در هفتهای که گذشت به 6 رمان تازه خوشامد گفت.-
رمان «تاج و تخت تیره» نوشته «ربکا گابله» در 956 صفحه در انتشارات «ارن ویرس» منتشر شده است. داستان این رمان به سال 1529 در لندن بازمی گردد. «نیک» از «وارینگزهام» نوجوان 14 سالهای است که پس از مرگ پدر یک قلمرو بارونی را به ارث میبرد و با خشم و کینه سخت پادشاه هنری هشتم روبه رو میشود. او در نظر دارد تا با پشت کردن به کلیسای کاتولیک، از پادشاه جدا شود. به زودی با فرا رسیدن دوران اصلاحات در کلیساها طرفداران پاپ که «ماری» دختر شاه هنری نیز جزو آن هاست، از امنیت خود هراسان می شوند. در هرج و مرج ناشی از اصلاحات، انگلیسیها امید خود را متوجه «ماری» میکنند و «نیک» نقشهای پر از خطر را طرح ریزی میکند تا از پرنسس در برابر دشمنان بزرگش محافظت کند. این دشمن بزرگ کسی نیست جز پدرش «هنری هشتم».
«ربکا گابله» متولد 1964 در «نیدرراین» است. او در رشته های شناخت زبان و ادبیات انگلیسی و زبانشناسی در دوسلدورف تحصیل کرده است. او پس از انجام پروژه های تحقیقاتی فعالیت خود را به عنوان نویسنده آزاد آغاز کرد و برای نخستین رمانش با عنوان «تب شکار» نامزد جایزه جنایی «گلاوسر» 1996 شد. او در زمان هایی که به کار نوشتن نمیپردازد، برای مقاصد تحقیقاتی یه نقاط مختلفی از جمله آمریکا و انگلیس سفر میکند. او در کنار ادبیات به تاریخ قرون وسطی نیز علاقه دارد.
دومین رمان جدید این هفته با عنوان«در این گرما حداقل خنکی وجود ندارد» نوشته «دورا هلت» نویسنده نام آشنای آلمانی است. داستان این رمان در مورد زنی است که در آستانه پنجاهمین سال تولدش قرار دارد و ناچار است همراه اعضای فامیل و همکاران همسرش جشنی را در مکانی خرده بورژوایانه برگزار کند. ولی «دوریس» 49 ساله صلاح خود را در این می بیند که از این جشن بگریزد و در عوض در آخر هفته در کنار همکلاسی های قدیمی مدرسهاش وقت بگذراند.
«بربل اشمیت» نویسنده آلمانی در سال 1961 در شهر «سیلت» متولد شد. پس از اتمام تحصیلاتش در «بن باد گودسبرگ» ، سالیان بسیاری به عنوان نماینده «انتشارات کتاب های جیبی آلمان» فعالیت کرد. او نخستین رمان خود را در سال 2006 منتشر کرد و از آن سال به بعد با نام مستعار «دورا هلت» که نام مادربزرگش بود، به انتشار آثارش پرداخت.رمان «تعطیلات با پدر» اثر بعدی این نویسنده بود که در سال 2008 منتشر شد و علاوه بر آن که به زبان های بسیاری ترجمه شد ، دستمایه اقتباس سینمایی نیز قرار گرفت.
«من نباید بخوابم» سومین رمان تازه وارد این هفته است. این رمان نوشته «اس.جی.واتسون» نویسنده انگلیسی است که با ترجمه «الریکه واسل» در 396 صفحه در انتشارات «شرتس» منتشر شده است. «کریستینه» قهرمان این رمان با رشد کردن آشفته می شود. او در حال از یادبردن همه خاطراتش است؛ نامش، هویتش و انسان هایی را که دوستشان دارد... اکنون تنها یک نفر وجود دارد که می توان به او اعتماد کرد. اما آیا این فرد همه حقیقت را بیان می کند؟ همه چیز برایش در حال بیگانه شدن است. او شوکه می شود زمانی که درمی یابد آن گونه که میاندیشید دختری 20ساله نیست بلکه زنی 47 ساله و متاهل است و «بن» همسر اوست. در ادامه داستان «کریستینه» دفترچه یادداشتی را می یابد که نوشته های موجود در آن وی را آشفته تر میکند.
«اس . جی . واتسون» متولد «میدلند» و ساکن لندن است. او سالها برای مرکز دولتی سلامتی انگلیس کار کرده و رمان «من نباید بخوابم» نخستین رمان او در سال جاری است. این رمان که دستمایه اقتباسی هالیوودی خواهد شد، به 30 زبان ترجمه شده است.
«خانواده شاد» نوشته «دیوید سافیر» در 314 صفحه در انتشارات «کیندلر» منتشر شده است. «دیوید سافیر» نویسنده سرشناس آلمانی است. «سافیر» که در سال 1966 متولد شده، به خاطر نگارش فیلمنامههایی همچون «برلین»، «نیکولای»، «زندگی من و من و دو فرشته برای عشق» به شهرت رسیده و جوایزی چون «جایزه گریم»، جایزه تلويزیون آلمان و جایزه اسکار تلويزیون آمریکا موسوم به «امی» را دریافت کرده است.
داستان اين رمان درباره خانواده «وونشمان» است كه اثری از شادی ندارند؛ کتابفروشی «اما» مادر خانواده ورشکسته شده ، «فرانک» پدر خانواده خسته و کوفته است، «مکس» پسر خانواده نیز درگیر مشکلات است. تعجبی وجود ندارد که در این خانواده دعوا و مشاجره وجود داشته باشد. اوضاع به همین گونه است تا آن که آن ها در یک جشن بالماسکه توسط یک ساحره جادو و ناگهان به یک خونآشام، یک هیولای فرانکشتاین ، یک مومیایی و یک گرگینه مبدل میشوند........
«100 ساله ای که از پنجره بالا آمد و ناپدید شد» به قلم «یوناس یوناسون» سوئدی با ترجمه «ویبکه کهن» در 412 صفحه در انتشارات «کارلزبوکز» منتشر شده است. داستان این رمان پرفروش با جشن تولد «آلن کارلسون» آغاز می شود. او در آستانه 100 سالگي است و سرانجام دلیلی برای جشن گرفتن وجود دارد. اما درست زمانی که شهردار و رسانه های محلی خود را برای این رویداد بزرگ آماده میکنند ، این مرد صد ساله نقشه ای کاملا متفاوت در سر میپروراند. نقشه ای که طی آن وی به سادگی ناپدید می شود........
«یوناس یوناسون» متولد 1962 است. وی پس از اتمام تحصیلاتش در «گوته بورگ» به عنوان روزنامه نگار در نشریات مختلفی کار کرد. او بعدها شرکت مطبوعاتی شخصی را با عنوان «مدین کانسولتینگ» تاسیس کرد و سرانجام پس از 20 سال کار مطبوعاتی همه اموال خود را فروخت و به کانتون «تسین» سوییس نقل مکان کرد. این رمان نخستین رمان این نویسنده سوئدی است که بلافاصله در سراسر اروپا منتشر و به یک اثر پرفروش بین المللی مبدل شد. «یوناسون» در حال حاضر روی دومین رمانش کار میکند.
ششمین و آخرین رمان جدید این هفته با عنوان «فناپذیر» نوشته «توماس انگر» نویسنده نروژی است که با ترجمه «مایکدوریس» و «گونتر فراونلوب» در 410 صفحه توسط انتشارات «بلان ولت» منتشر شده است. داستان این رمان در مورد شخصیتی به نام «هنینگ یول» است که پس از دوسال به محل کار قدیمی خود در یک نشریه آنلاین بازمیگردد. او در آتش سوزی منزلش به شدت صدمه دیده و آثار این صدمات هنوز بر جسم او باقی است. اما بدتر از آثار آتش سوزی عدم اطلاع او از چگونگی وقوع این حریق و قربانی شدن پسر کوچکش است. او با وجود بازگشت به کار هنوز دچار شک و تردید است. تا آن که پلیس جسد یک دانشجوی 23 ساله را کشف می کند که بر بدنش آثار شکنجههای وحشتناکی به چشم میخورد. پلیس و خبرنگاران در مورد این قتل نظر مشابهی دارند ولی «هنینگ» اینگونه نمیاندیشد...
«توماس انگر» متولد 1973 در اوسلو است. او در رشته های روزنامهنگاری، ورزش و تاریخ تحصیل کرد و پس از فارغ التحصیلی در مجلهای آنلاین مشغول کار شد. او در خلال فعالیت مطبوعاتی برای نگارش کتاب نیز دست به قلم برد که حاصل آن «فناپذیر» نخستین تجربه وی در قالب یک نویسنده است.
در هفته ای که گذشت خانه های نخست تا انتهایی جدول پرفروشهاي آلمان به ترتیب دراختیار رمانهای آغوش عبادات، تاج و تخت تیره، رستگاری، در این گرما حداقل خنکی وجود ندارد، پرونده کالینی، من نباید بخوابم، هتک حرمت، خانواده شاد ، 100 سالهای که از پنجره بالا آمد و ناپدید شد و فناپذیر قرار داشت.
نظر شما