محمد غفاری در ابتدای جلسه، از دیگر آثار تالیفی و ترجمه شده در ایران، در زمینه سبکشناسی، سخن گفت و نقاط ضعف و قوت آنها را برشمرد. وی محمد تقی بهار و سیروس شمیسا را دو چهره شناخته شده در این حوزه دانست و گفت: شمیسا ادامهدهنده راه بهار بوده، اما کتابهایی که آنها منتشر کردهاند، در زمان انتشارشان هم روزآمد نبودهاند و به سبکشناسی در اوایل قرن بیستم میلادی پرداختهاند.
مترجم کتاب با اشاره به اینکه باید راه این بزرگان را ادامه داد و زحماتشان را ارج نهاد، اضافه کرد: کتاب «مبانی سبکشناسی» اثر پیتر وردانک را به چند دلیل برگزیدم؛ اول اینکه اثری جدید در این حوزه است. نکته بعدی این است که این اثر را میتوان کتابی جامع در حوزه سبکشناسی جدید دانست که جنبه آموزشی هم دارد و متنهای ادبی و غیرادبی مختلفی را بررسی میکند. از سویی پرسشهایی هم در انتهای موضوعات مطرح میشود که مخاطب را به تفکر وامیدارد. نکته دیگر درباره کتاب این است که منابع آن، کتابنامه توصیفی خوبی برای دانشجویان و علاقمندان به این حوزه است.
غفاری با اشاره به اینکه کتاب «مبانی سبکشناسی»، تنها یکی از مجموعه آثاری است که از سوی انتشارات آکسفورد منتشر شده، گفت: هر عنوان از این مجموعه را یک متخصص تالیف کرده و در این مجموعه میتوان آثاری درباره آواشناسی، معناشناسی، گفتمانکاوی، زبان و فرهنگ، آزمونسازی و غیره یافت.
او با اشاره یه اینکه کتاب «مبانی سبکشناسی»، مانند دیگر آثار مجموعهای که از سوی انتشارات آکسفورد منتشر شده، چند بخش دارد، بخشهای مختلف کتاب را اینگونه تشریح کرد: در بخش اول، مفاهیم مربوط به این مبحث توضیح داده میشود. بخش دوم، به خوانشها اختصاص دارد و نویسنده در آن قطعههایی از مهمترین مقالهها را در آن حوزه آورده و نقد کرده و شرح مختصری را به همراه سوالهایی مطرح کرده است. بخش آخر واژگان یا اصطلاحنامه است که فهرست الفبایی واژگان در آن گنجانده شده است.
وی سپس درونمایه کلی کتاب را در چند دسته بیان کرد و درباره مطالبی که نویسنده سعی کرده با انتشار این کتاب به مخاطب منتقل کند، گفت: این کتاب نشان میدهد که فرم و محتوای متن و گفته جداییناپذیرند و طبق نوشتههای وردانک، بین ادبیات و زبان هنجار و روزمره تفاوت ذاتی وجود ندارد. از این رو سبک تنها مختص ادبیات نیست و هر متن و نوشتهای را میتوان براساس سبک تحلیل کرد.
وی با بیان اینکه پای حوزههای دیگر هم به سبکشناسی باز شده گفت: به عنوان مثال، جامعهشناسی را یکی از مواردی دانست که به حوزه سبکشناسی وارد شده است و تنها زبانشناسی در آن دخیل نیست.
وی در ادامه صحبتهایش هم توضیحاتی درباره فصلهای مختلف کتاب و آنچه در آنها ارایه شده است افزود و بخشهایی از کتاب را برای حاضران در این نشست، قرائت کرد.
در ادامه جلسه، محمد پارسانسب عضو هیات علمی دانشگاه تربیت معلم، درباره این کتاب و ترجمهاش سخن گفت و این اثر را ترجمهای خوب و بدون دشواری خاصی دانست.
پارسانسب به رویکرد نویسنده این اثر هم پرداخت و در این باره گفت: وردانک، در مقایسه با متون کلاسیک، از منظری تازه به سبکشناسی نگاه میکند. شاید مخاطب این اثر، افراد محدودی باشند، اما ضرورت پرداختن به چنین آثاری آنقدر بالا است که میتوان در مقطع کارشناسی ارشد هم گرایشی با عنوان «سبکشناسی» ایجاد کنیم.
پارسانسب هم در ادامه صحبتها، به چندین کتاب در این حوزه اشاره کرد و تنوع کتابها و مقالات را نشانی از نبود برداشتی واحد و معین در این زمینه دانست. وی در ادامه افزود: مرزهای این دانشها در همریخته و نامشخص است و نویسنده باید در کتابش مشخص کند به چه چیز میخواهد بپردازد. در این کتاب، منظور از سبکشناسی، تمرکز بر نثر و متون ادبی است.
وی سپس به توضیح درباره سبکشناسی پرداخت و گفت: کار سبکشناسی اصولا بر زبان استوار است. در این میان، اغلب سبک دورههای مختلف بررسی و تقسیمبندی شده و نه سبک فرد. با این وجود، امروزه میتوان گفت سبک یک اثر هم مطرح است، زیرا نویسندههایی هستند که در دو اثر متفاوتشان، با دو سبک متفاوت نوشتهاند.
پارسانسب با اشاره به اینکه این کتاب، نگاهی تازه به سبک از دیدگاه سیاسی یا گفتمانکاوی دارد، افزود: متنهایی که در این کتاب تحلیل شده را میتوان در کلاسهای دانشگاه به کار برد، زیرا این کتاب مفاهیم نظری را با مباحث عملی در هم میآمیزد و خلا موجود در کشور را در تلفیق این دو بخش، تا حدودی پر میکند.
وی در ادامه به تفاوت زبانشناسی و نقد ادبی مدرن و کلاسیک اشاره کرد و توضیح داد: زبانشناسان در ادبیات مدرن، دیگر به دنبال سجع و قافیه نیستند، بلکه سعی دارند دریابند در پشت کلمات و داستان، چه چیزی نهفته است که میتواند بر روی مخاطب تاثیر بگذارد.
این مدرس دانشگاه در پایان صحبتهایش به نقد این کتاب و ترجمه آن هم پرداخت و گفت: انتظار داشتم نویسنده از زوایای گوناگون و با دیدی نو، تمام مسایل را مطرح کند که مطمئنا این امر، در یک کتاب، محقق نمیشود. اصطلاحسازیهای مترجم کتاب هم باعث شده درک این اثر که به اندازه کافی دشوار هست، برای مخاطب ایرانی سختتر شود.
وی با اشاره به اینکه برخی از کلمهسازیهای مترجم، کار را سخت کرده افزود: هنر مترجم این است که ترجمهای روان و قابل فهم در اختیار مخاطب قرار دهد.
در ادامه برنامه، فردوس آقاگلزاده، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس، با تمرکز بر ترجمه کتاب، صحبتهای خود را اینگونه آغاز کرد: از لحاظ محتوایی، چیستی کتاب به مولف آن بازمیگردد و اگر نویسنده حضور داشت، میتوانستیم دیدگاههایش را بررسی کنیم. به همین دلیل است که هماکنون به ترجمه و چگونگی انتقال آنچه نوشته شده میپردازم.
آقاگلزاده از عنوان کتاب شروع کرد و بیان کرد: کلمه «مبانی» در عنوان کتاب اصلی، دیده نمیشود و طبق اصول نگارش نباید در ترجمه فارسی هم آورده میشد.
وی در ادامه بعد از اشاره به اینکه نقد یک اثر، دال بر ارزش آن است ،افزود: از اشکالات این ترجمه میتوان به افراط در مواردی چون اصلاح خط، عربیزدایی، ساخت معادلهای غیرملموس و عدم ثبات آنها در طول متن اشاره کرد. مواردی که باعث میشود با عدم موفقیت در ارایه مفهوم به مخاطب روبرو شویم.
آقاگلزاده با ذکر صفحه، و با تطبیق اصل و ترجمه این اثر، به برخی از این اشکالات اشاره کرد و با تمام این نقدها، ترجمه کتاب را در مجموع روان و یکی از محاسن آن دانست.
در پایان جلسه هم مترجم کتاب، دلایل خود را برای گزینش واژگان و اصطلاحاتی که از آنها ایراد گرفته شده بود بیان کرد و افزود: 90درصد این ایرادها سلیقهای بوده و من با رعایت الگوهایی خاص، به این ترجمه رسیدم. در حالیکه سعی داشتم بر اساس الگوی واژهسازی در زبان فارسی، کلمات را برگزینم و از دستور فرهنگستان زبان و ادب فارسی پیروی کردم.
پنجمین نشست از سلسله مباحث نقد كتاب مركز تحقیقات زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس، با بررسی و نقد كتاب «مبانی نشانهشناسی»، دیروز بیست و چهارم مهر ماه، با حضور محمد غفاری، مترجم كتاب و فردوس آقاگلزاده و محمد پارسانسب، برگزار شد.
نظرات