ايبنا نوجوان: «دراكولا» يا همان موجودي كه خيليها به اسم «خونآشام» ميشناسند، جايي نزديك تقاطع حکیم - چمران سوار ماشین سیامک گلشیری میشود و با او دربارهی روزهايي حرف ميزند كه يك پسر بچهي معمولي بوده، نه يك خونآشام وحشتناك.
دراكولا از خانهاي حرف ميزند که مسیر زندگیاش را تغییر داده است؛ خانهاي مرموز با تاريخچهاي نه چندان خوشايند كه در تسخير موجودات ناشناس است و او پس از وارد شدن به آن تبديل به يك خونآشام ميشود: «قبلاً یه خونواده توش زندگی میکردن که یه شب باباهه میزنه به سرش و دخل زن و بچههاش رو میآره و آخر سر هم خودشو میکشه.»
حالا دراكولا با «سيامك گلشيري» چه كار دارد؟
او سرگذشت زندگي خود را نوشته است و حالا آمده تا زحمت بازنويسي و چاپ آن در كتابي به نام «تهران، كوچهي اشباح» را گلشيري متحمل شود: «... برای لحظهای برگشت و توی تاریکی نگاهم کرد و من متوجهی فکاش شدم که بهطرز عجیبی بیرون زده بود. دندانهایش به دندانهای گراز میمانست. پرسید میتواند روی من حساب کند؟ توی آن لحظه هیچکاری نمیتوانستم بکنم جز اینکه سرم را تکان بدهم. او هم، انگار خیالش راحت شده باشد، پیاده شد. هنوز در را نبسته بود که سرم را خم کردم و گفتم: «میتونم اسمتونو بپرسم؟
سرش را خم کرد و خیلی آهسته گفت: دراکولا.»
سيامك گلشيري هم كه به زندگي «دراكولا» علاقهمند شده بود، دستنوشتههايش را در كتابي به نام «تهران، كوچهي اشباح» منتشر كرد كه اين روزها چاپ سوم آن به كتابفروشيها راه پيدا كرده است.
به گفتهي گلشيري، اين كتاب را ميتوان نخستين عنوان از يك سهگانه دانست. «ملاقات با خونآشام» كه مدتي پيش منتشر شد، دومين عنوان از اين مجموعه است.
گلشيري متولد 1347 در اصفهان است. او فعاليت ادبياش را بهطور جدي از سال 1371 آغاز كرد. نخستين داستان كوتاهش به نام «يك شب، ديروقت» در سال 1373، در يكي از مجلات به چاپ رسيد تا سرانجام در 1377 نخستين مجموعه داستانش با عنوان از «عشق و مرگ» منتشر شد.
«تهران، كوچهِ اشباح»، «اولين روز تابستان» و «ملاقات با خونآشام» از جملهي آثار او در حوزهي كودك و نوجوان است.
اين نويسنده در سال 1386 ديپلم افتخار جشنوارهي كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان و در سال 1382 جايزهي ادبي يلدا را دريافت كرد.
انتشارات افق چاپ سوم «تهران، كوچهي اشباح» را با قيمت 2500 تومان منتشر كرده است.
دوشنبه ۲ آبان ۱۳۹۰ - ۱۰:۱۵
نظر شما