محمدمحسن طبسي از پايان نگارش كتاب «اباصلت هروي از ديدگاه فريقين» خبر داد و گفت: اين كتاب مذهب و وثاقت اباصلت هروي را به صورت تطبيقي از ديدگاه اهل سنت و شيعه بررسي ميكند.-
طبسي افزود: اباصلت يكي از اصحاب و شاگردان امام رضا(ع) بود كه درباره وي در كتابها بسيار كم صحبت شده و شخصيت مبهمي در كتابها از وي ياد شده است.
وي درباره ايده اصلي نگارش و محتواي كتاب «اباصلت هروي از ديدگاه فرقين» اظهار كرد: درباره جايگاه رجالي اباصلت اين سوال وجود دارد كه «آيا او شخصيت موثقي است؟» و «آيا او يك شيعه است يا يك سني محب امام محسوب ميشود؟» اين نكات چالش برانگيز درباره شخصيت وي در كتابهاي رجالي وجود دارد كه اساس نگارش و ايده كلي اين كتاب را فراهم آورد.
طبسي در اين باره ادامه داد: اين سوالها انگيزهاي شد تا در ابتدا درباره بحث وثاقت و عدم وثاقت اباصلت به صورت تطبيقي در شيعه و سني كار كنم، سپس اين نگاه تطبيقي را به مذهب وي نيز در ديدگاه اهل سنت و شيعه داشته باشم.
اين نويسنده و پژوهشگر حوزه دين و انديشه درباره نتايج به دست آمده در اثر پژوهشي خود گفت: از نظر وثاقت او، اين نتيجه حاصل شد كه اباصلت بين جميع علماي شيعه شخصيت موثقي بود، اما در ميان اهل سنت دو ديدگاه درباره او وجود دارد؛ يك ديدگاه متعلق به گروه معتدل اهل سنت است كه او را شخصيت موثقي ميدانند و ديدگاه ديگر به گروه افراطي اهل سنت تعلق دارد كه او را به دليل همراهي با امام رضا(ع) تضعيف ميكنند.
وي افزود: در بررسي مذهب او نيز به اين نتيجه رسيدم كه او از نگاه علماي شيعه، شيعهاي 12 امامي محسوب ميشود، البته بايد توجه كرد كه منظور از شيعه 12 امامي در اينجا، شيعه امامي است، زيرا اباصلت از نظر زماني بيشتر از دوره امام نهم(ع) را درك نكرد. در ميان علماي شيعه فقط شيخ طوسي، ابن داوود حلي و علامه حلي، اباصلت را شيعه نميدانند و معتقدند او سني بود، اما اهل سنت او را متشيع ميدانند.
طبسي در توضيح عبارت متشيع عنوان كرد: منظور از متشيع در ميان اهل سنت كسي است كه شيخين يعني ابوبكر و عمر را به عنوان خليفه قبول دارد، اما علي(ع) را به عثمان مقدم ميداند. متشيع اين معنا را نزد اهل سنت دارد، اما برخي در معناي اين لفظ به خطا رفتهاند و گمان كردند كه منظور از اين كه علماي سني اباصلت را متشيع خواندهاند، اين است كه او را شيعه دانستهاند، در حالي كه اهل سنت به شخص شيعه، رافضي ميگويند.
نويسنده اين كتاب اضافه كرد: اين چند نگاه به عنوان نتيجه در اين كتاب حاصل شدند، اما آنچه به عنوان نتيجه كلي و جمع اقوال درباره اباصلت برداشت شد، اين است كه اباصلت از نظر اعتقادات دروني شيعه بود، اما تقيه ميكرد و خود را متشيع نشان ميداد.
طبسي درباره مراحل نگارش اين كتاب گفت: پيش از اين نوشتار حاضر را به صورت مقاله در دو شماره از مجله طلوع نور كه نشريهاي علمي ـ تخصصي در فرق و مذاهب است، منتشر كرده بودم و اكنون آن را به صورت كتاب آماده انتشار دارم. تاليف اين كتاب حدود يك سال طول كشيد، نگارش آن تمام شده است، اما براي انتشار آن هنوز ناشري را انتخاب نكردهام.
وي با اشاره به نبودن كتاب مشابهي كه به صورت تطبيقي به اباصلت پرداخته باشد، اضافه كرد: پيش از اين كسي به طور جدي درباره اباصت هروي تحقيق علمي انجام نداده بود و تنها پژوهش مشابهي كه در اين زمينه ديدم، مقالهاي به قلم «رسول جعفريان» در مجله شمس توس بود كه درباره شخصيت اباصلت نوشته شده بود، اما تا جايي كه اطلاع دارم كسي تاكنون به صورت مبسوط و از ديدگاه تحليلي به ارزيابي مذهب و وثاقت اباصلت نپرداخته بود.
اين مدرس دانشگاه در بيان منابع مورد استفاده نگارش كتاب «اباصلت هروي از ديدگاه فرقين» عنوان كرد: از جمله منابع رجالي معروف شيعه كه در نگارش كتاب از آنها استفاده كردم، ميتوان به رجال نجاشي، رجال كشّي، رجال ابن داوود حلي و رجال علامه حلي اشاره كرد. از آثار معروف اهل سنت نيز ميتوان تهذيبالنفس، تاريخالاسلام و تاريخالصفات را نام برد.
حجتالاسلام طبسي در پاسخ به اين سوال كه «چرا اغلب تاليفاتتان با محوريت حضرت رضا(ع) انجام ميشوند؟» اظهار كرد: چند سال پيش مشغول مطالعه «احقاقالحق» اثر قاضي نورالله شوشتري(شهيد ثالث) و «ملحقات الحاقالحق» به قلم آيتالله مرعشي نجفي بودم كه متوجه شدم اين آثار از نظر اهل سنت، امامان شيعه را معرفي كردهاند. اين موضوع برايم انگيزهاي شد تا سلسله مقالاتي با عنوانهاي امام باقر(ع) از ديدگاه اهل سنت، امام صادق(ع) از ديدگاه اهل سنت و ... را بنويسم، اما به امام رضا(ع) كه رسيدم نه تنها يك مقاله 15 صفحهاي درباره ايشان حاصل شد، بلكه آن مقاله امروز به صورت چهار كتاب قطور درآمده است.
محمدمحسن طبسي پيش از اين كتابهاي «امام رضا(ع) به روايت اهل سنت»، «زيارت حضرت رضا(ع) به روايت اهل سنت» و «حديث سلسلهالذهب به روايت اهل سنت» را به رشته تحرير درآورده است.
نظر شما