چهارشنبه ۲ آذر ۱۳۹۰ - ۱۲:۴۲
سفیر مکزیک:  رئاليسم جادویی رولفو ريشه در واقعيت دارد

نشست نقد و بررسی آثار خوان رولفو، با محوریت داستان «پدرو پارامو»، دیروز، سه‌شنبه اول آذر، با حضور سفیر مكزیک، بلقیس سلیمانی و شیوا مقانلو، در شهر کتاب برگزار شد. سفير مكزيک با اشاره به استفاده رولفو از سبک رئاليسم جادویی، وی را يكی از پيشگامان اين سبک دانست كه از حوادث واقعی برای روايت داستانش بهره می‌گيرد.-

به گزارش خبرگزاری كتاب ایران (ایبنا)، خوان رولفو در خالیسکو در ماه می 1917 به دنیا آمد. این نویسنده تنها دو داستان به نام‌های «پدرو پارامو» و «دشت سوزان» منتشر كرده كه این دو «ادبیات انقلاب مكزیک» و رسوم دیارگرایی را در خود خلاصه می‌كنند.

در این نشست كه با سخنرانی علی اصغر محمدخانی آغاز شد، وی از مكزیک و چهره‌های مهمش سخن گفت و بر ضرورت فراهم كردن امكان آشنایی ايرانيان با نویسندگان نسل جوان این كشور تاكید كرد.

کارلوس تیرا دوساوالا، سفیر مکزیک در ایران، بعد از مقدمه محمدخانی شروع به صحبت كرد و رولفو را از معدود نویسندگانی دانست كه توانسته با خلق دو اثر نه چندان حجیم، تاثیری عمیق بر مردم بگذارد.

وي گفت: گابریل گارسیا مارکز تعریف می‌کرد زمانی که تازه وارد مکزیک شده بود، جایی که سال‌ها در آن زندگی کرده، شروع به خواندن پدرو پارامو کرد و تا زمانی که آن را به پایان نرساند نخوابید و زمانی رسید که داستان را از حفظ می دانست. گارسیا مارکز رمان «صد سال تنهایی» را بعد از خواندن «پدرو پارامو» نوشت.

تيرادو ساوالا انقلاب مكزیک را یكی از مهمترین وقایع دهه 20 در قرن بيستم میلادی دانست كه حدود یک میلیون كشته داد.

سفیر مكزیک در ادامه از شهری سخن گفت كه وقایع داستان «پدرو پارامو» در آن به وقوع می‌پیوندد و آن را به نوعی پایتخت فرهنگی مكزیک دانست كه بیش از سایر شهرها توانسته دین و فرهنگ را حفظ كند و رولفو این خصوصیات را در داستانش به خوبی نشان می‌دهد.

تیرا دوساوالا بعد از روایت خلاصه‌ای از داستان گفت: سبک نگارش نویسنده در زمان خودش بسیار نو و بدیع بود. داستان طوری شكل می‌گیرد كه خواننده متوجه نمی‌شود وقایع حقیقت دارند یا خیر و آیا آن افراد زنده اند یا مرده.

تیرادو ساوالا معتقد است تمام مسایل مطرح‌شده در داستان‌های رولفو ریشه در واقعیت دارند. وی همچنین مرگ را اتفاقی پذیرفته شده در زندگی انسان‌های مكزیكی دانست كه با آن به راحتی كنار می‌آیند ولی به گفته او این امر برای اهالی كشورهای دیگر خیلی قابل باور نیست. وی توضيح داد: روبه‌رو شدن با مرگ موضوعی است كه رئالیسم جادویی را در آثار رولفو شكل داده و من معتقدم با مطرح بودن چنین مضامینی، رئالیسم جادویی همیشه در ادبيات وجود داشته و رولفو یكی از نخستین كسانی است كه به آن اعتبار و قدرت بخشیده است.

بعد از صحبت‌های سفیر مكزیک در ایران بلقیس سلیمانی، داستان‌نویس و منتقد، شروع به صحبت درباره رولفو كرد و وی را یكی از پیشگامان تحول در ادبیات آمریكای لاتین دانست.

وقایع داستان «پدرو پارامو» در شهر واقعی كوچكی در مكزيک روی می‌دهد. سلیمانی در این‌باره گفت: به نظر می‌رسد نویسنده تحولات اجتماعی، تاریخی انسان مكزیكی را از طریق یک شخصیت مركزی بیان می‌كند و به كل مكزیک اشاره دارد. برخی معتقدند این اثر بومی‌گرا است چون وضعیت یک منطقه را توصیف می‌كند اما در واقع این منطقه كوچک نشان دهنده اضمحلال وضعیت فئودالی است و پارامو آخرین فتودالیستی كه به زمین می‌خورد.

وی در ادامه داستان «پدور پارامو» را فاقد قهرمانی خاص دانست و گفت: پارامو بهانه‌ای است برای جست‌وجوی گذشته و «پرسیادو»، پسر پارامو، مسیری را طی می‌كند تا به شناخت برسد. پارامو شاید شخصیت اول داستان باشد اما قهرمان نیست، او مركز حیات است و مركز تباهی و شخصیتی كاملا دو وجهی دارد. پرسیادو هم قهرمان نیست زیرا در ادبیات مكزیک قهرمان كسی است كه خبر از دنیای مردگان می‌آورد و در جهان آن‌ها باقی نمی‌ماند .

سلیمانی جست‌وجوی پسر برای یافتن پدرش را به نوعی تلاش برای كشف حقیقت و یافتن حقیقت مكزیك دانست و افزود: در این داستان سه مفهوم مركزی مطرح می‌شود؛ مرگ، گناه و هویت. مرگ زاده تحولات اجتماعی و تاریخی است و انقلاب مرگ‌زا است. مناسبات اجتماعی هم مرگ‌زا هستند و در داستان‌ انسان‌هایی نشان داده می‌شوند كه با دستور پارامو، كسی كه قدرت و ثروت را در دست دارد، زندگی‌شان به پایان می‌رسد.

وی افزود:‌ در این داستان وضعیت طبیعی مثل خشكسالی و سیل هم ایجاد مرگ می‌كند و مدام از جهان مردگان به زندگان در حركت است و حتی در جهان زندگان هم مرگ حضور بلامنازع دارد. با این حال «روایت» از دل مردگان و مرگ بیرون می‌آید كه خود علامت حیات است و این روایت است كه تولید زندگی می‌كند.

سلیمانی به دومین مفهوم مركزی در داستان اشاره كرد و گفت:‌ گناه هم وابسته به مرگ است و جهان مردگان به این دلیل آرام و خاموش نیست كه گناهان اعضای شهر آمرزیده نشده و به همین دلیل همه بی‌تابند. با این حال كتاب لحظات مرده ندارد و منفعل نیست. با این‌كه محور داستان پارامو است خودش در دنیای مردگان وجود ندارد و در آن‌جا هم سیطره‌اش را حفظ می‌كند و همچنان قدرتمند است.

این نویسنده و منتقد ادبی به مفهوم هویت هم اشاره كرد و آن را بخشی از مرگ دانست زیرا هویت انسان‌ها به گذشتگانی بازمی‌گردد كه از این دنیا رفته‌اند.

وی در پایان صحبت‌هایش سبک نگارشی رولفو را، مانند بسیاری از منتقدان، رئالیسم جادویی دانست؛ سبكی كه در آن نویسنده موضوعی عادی را به شیوه‌ای غیرعادی توصیف می‌كند و از تباهی یک روستا و قدرت و تباهی یک فرد به شكلی غیر عادی برای روایت داستانش بهره می‌گیرد.

شیوا مقانلو، مترجم و منتقد ادبی، در ابتدای سخنانش داستان «پدرو پارامو» را اثری متفاوت دانست كه دوست داشت خودش نویسنده آن می‌بود. وی معتقد است زیبایی كار رولفو در این است كه در این اثر برای به رخ كشیدن شیوه نگارش خود شروع به زورآزمایی نمی‌كند و از ریشه‌هایش می‌نویسد.

مترجم كتاب «بونوئلی‌ها» ایزابل آلنده را یكی از نویسندگانی دانست كه از رولفو تاثیر پذیرفته، با این حال معتقد است رولفو خود تحت تاثیر نویسنده رمان «بلندی‌های بادگیر» برونته بوده است.

مقانلو در ادامه به روش «نوتاریخ‌گرایی» اشاره كرد و گفت: اگر بخواهیم اثری را درک كنیم باید به بستر تاریخی آن رجوع كنیم و برای درك تاریخ، می‌توانیم ادبیات هر عصر را بخوانیم.

وی با اشاره به دوران كودكی رولفو، جنگ‌های مكزیک و مرگ والدینش را دو اتفاقی دانست كه البته در كنار شغل رولفو، كه فروشنده‌ای دوره‌گرد بود، بر آثارش تاثیر زیادی گذاشته است.

مقانلو افزود: آثار رولفو صرفا یك كار منطقه‌ای نیست، اگرچه او یک منطقه واقعی را انتخاب كرده ولی از همان منطقه كوچک سرزمینی درونی ساخته كه كاملا مختص خودش است. شخصیت‌های رولفو دغدغه‌هایی جهانی و خصوصياتی منحصر دارند و خط دقیقی بین مرده و زنده مشخص نیست.

مقانلو، رولفو را صاحب منطقه خاص خودش دانست و گفت: این نویسنده فقط تصویرسازی می‌كند و بسیاری از مطالب را به مخاطب نمی‌گوید، با این حال تاثیر بسیاری می‌گذارد. روابط خانوادگی در داستان او محكم است و اگرچه افراد یک خانواده از هم می‌نالند، اما به هم وابسته هستند و این امر در سراسر داستان مشاهده می‌شود.

این مترجم در پایان به ساختارشكنی‌های رولفو اشاره كرد و گفت: درست در میانه كتاب، مخاطب تازه متوجه می‌شود كه راوی اول شخصی كه داستان را روایت می‌كرد مرده بوده و ما تازه از این موضوع خبردار می‌شویم.

نشست نقد و بررسی آثار خوان رولفو دیروز (سه‌شنبه، اول آذر ماه) در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط