به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، آیین رونمایی کتاب «فرزند فریاد» با حضور صادق عاشورپور نویسنده کتاب و امیر دژاکام، عصر دیروز در فرهنگسرای ملل برگزار شد.
در ابتدای این نشست که اجرای آن برعهده آرش عاشورپور - فرزند نویسنده- بود، عاشورپور در صحبتهای کوتاهی از دژاکام که باوجود مشغله فراوان در این نشست شرکت کرده بود تشکر کرد و گفت قصد ندارد زیاد صحبت کند و رشته کلام را به آقای دژاکام میسپارد.
دژاکام سخنان خود را با بیان این نکته آغاز کرد که شان منتقد ندارد چون نقد را کار بسیار سختی میداند و افزود: اساسا این روزها تشخیص درست از غلط کار بسیار دشواری شده است!
او در ادامه سخنان خود را به دو بخش تنظیم کرد و گفت تصمیم دارد در بخش نخست سخنانش درباره پارهای از کلیات صحبت کند و در بخش دوم به کتاب «فرزند فریاد» بپردازد.
دژاکام در حالی که کتاب «فرزند فریاد» را در دست گرفته بود و به حاضران نشان میداد، گفت: «این یک زندگی است» و افزود: «خواندن هر کتاب تجربه کردن یک زندگی تازه است. کتاب خواندن به عمر ما اضافه میکند چون هر کتاب تجربیات چندینساله نویسندهاش را به ما منتقل میکند.» به اعتقاد او امروز دیگر توانایی و قدرت در دانستن است و دانستن از کتاب خواندن میآید.
«اما چه میشود که امروز قدر دانش و خرد را نمیدانیم؟» با این جمله، دژاکام بحث را به شرایط نویسندگان در این روزها کشاند و گفت: ما قدر نویسندگانمان را نمیدانیم و به فکرشان نیستیم، اما آنها مدام به فکر ما هستند و ملتشان را دوست دارند.
به اعتقاد او اگر نویسندگان عاشق مردم و عاشق فرهنگ نبودند این همه مشقات را تحمل نمیکردند و سراغ کاری دیگر میرفتند. وي شرایط نویسندگان را بد توصیف کرد اما همزمان، نویسندگان را بسیار «سربلند» خواند.
این مدرس دانشگاه عاشورپور را از تبار همان نویسندگان سربلند دانست و گفت: شهادت میدهم عاشورپور تمام عمرش را صرف خدمت به فرهنگ ایران کرده است. او کتاب «نمایشهای ایرانی» عاشورپور را اثری بسیار مهم و ماندگار دانست که در سالهای آینده عیار و ارزش آن مشخص خواهد شد.
وی در بخش دوم سخنانش که به مجموعه نمایشنامه «فرزند فریاد» اختصاص داشت، دژاکام یک تقسیمبندی دوتایی میان نمایشنامههای کتاب انجام داد و گفت با توجه به وقت کمی که هست بهتر است دو نمایشنامه را که شباهتهایی دارند انتخاب کنیم و فقط روی همیندو صحبت کنیم و اگر فرصت باقی بود، باز به دو نمایشنامه دیگر میپردازیم و به این شکل پیش میرویم.
دو نمایشنامه «کین سهراب و خون سیاوش» و «همسفران» برای بحث انتخاب شده بود. هر دو اثر به اعتقاد دژاکام ریشه در نمایش ایرانی دارند و از آنجا که نمایش ایرانی کل گرا است نمیتوان در آن شخصیتپردازی به معنای دراماتیک غربی را جستجو کرد و اساسا نباید این آثار را با معیارهای درام غربی سنجید.
او ریشه «همسفران» را «طوطینامه» دانست اما افزود که عاشورپور در این سرچشمهها متوقف نمانده و این داستانها را از آن خود کرده است.
افراد مختلف با رویکردهای متفاوت به داستان سیاوش و سهراب پرداختهاند، اما ویژگی «کین سهراب و خون سیاوش» به زعم دژاکام در این است که به جای پرداختن به فاجعه، تلاش میکند دلیل فاجعه و تکرار این فجایع را دریابد. دژاکام گفت شخصیتهای آثار عاشورپور حتی در جدلهایشان «خردمندانه» جدل میکنند و بهدنبال یافتن چرایی مسایل هستند.
دژاکام دیگر ویژگی مهم «کین سهراب و خون سیاوش» را «عهد و پیمان نشکستن» دانست و گفت: سیاوش نمیپذیرد سر اسیران را بزند چون پیمان او چیزی دیگر بوده. همانطور که آنتیگون میگوید برادرش حق دفن شدن دارد، حتی اگر به شهر حمله کرده باشد. آنتیگون میگوید این پیمان خدایان است و بر این پیمان برادرش باوجود حمله به شهر باید از حق دفن شدن برخوردار باشد.
دژاکام این پیمان نشکستن را گوهر کمیاب روزگار ما دانست و بر لزوم ترویج آن در آثار مختلف ادبی تاکید کرد.
وي در پایان سخنانش تمام نمایشنامههای کتاب را برآمده از دو ریشه بنیادی ادبیات کهن و تاریخ اسلام دانست.
پس از پایان سخنان دژاکام، آرش عاشورپور روی صحنه برگشت و به ذکر خاطراتی از زندگی دشوار پدرش پرداخت. او گفت پدرش ۳۰ سال تمام در روستا تدریس کرد در حالی که میتوانست مدیر بهترین مدارس پایتخت باشد. او سپس به سالهای کودکی خودش اشاره کرد و گفت: اگر در خانه ما مدادی میشکست پدر ناراحت میشد».
آرش عاشورپور همچنین از نذرهای پدر گفت که در زمانی که خواهرش با بیماری مهلکی دست و پنجه نرم میکرده، نذر پدر این بوده که اگر او شفا پیدا کند، واقعه سال ۶۱ هجری را روی کاغذ بیاورد، که نتیجهاش نمایشنامه «واقعه در واقعه» شده است.
پس از این سخنان نوبت دوباره به خود عاشورپور رسید. وی گفت جز نوشتههایش دارایی دیگری ندارد برای همین به عزیزترین کسانش، فقط نوشتههایش را تقدیم میکند.
عاشورپور سخنانش را با این جمله به پایان برد؛ «ما نویسندهها آدمهای بیکسی هستیم».
پایانبخش این مراسم روخوانی بخش کوتاهی از «کین سهراب، خون سیاوش» توسط گروهی از هنرمندان بود.
سهشنبه ۸ آذر ۱۳۹۰ - ۱۱:۵۴
نظر شما