دوشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۰ - ۱۴:۳۲
دستنوشته‌های خالق «پارک ژوراسیک» پرفروش شد

به نظر می‌رسد «مایکل کرایتون» خالق کتاب مشهور «پارک ژوراسیک» آنقدر مشتاق به پایان رسانیدن رمان نیمه تمامش بود که حتی پس از مرگش نیز کمک کرد تا این اثر، روانه بازار شود و در همان هفته اول انتشار هم در جمع 10 کتاب برتر آمریکا قرار گیرد.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) به نقل از دیلی تلگراف، بیوه «مایکل کرایتون» و دستيار سابقش با کمک گرفتن از یک نویسنده پشت پرده، موفق شدند قطعات پازل هفدهمین کتاب علمی-تخیلی این نویسنده محبوب را کنار هم چیده و کتابی موفق روانه بازار کنند.
تنها یک سوم ابتدایی کتاب 424 صفحه ای «میکرو» توسط «مایکل کرایتون» نوشته شده بود و «ریچارد پرستون» برای ادامه دادن و به سرانجام رساندن داستان این کتاب از دستنوشته های بهم ریخته و بدخط وی که حتی گاهی روی برگه های هتلی که پیش از مرگش در سال 2008 در کالیفرنیا اقامت داشت، نوشته شده هم استفاده کرد. 

«ریچارد پرستون» با کتاب «منطقه خطر» که داستان واقعی شیوع ویروس ابولا را در آفریقا نقل کرد مشهور شد و توجه خاص «کرایتون» را به خود جلب كرد. وی همچنین در نوشتن 75 کتاب درباره فلور و فون هاوایی در پروژه های تحقیقاتی «مایکل کرایتون» که با وسواس بسیار تحقیق می کرد، دستیارش بود و آژانس ادبی مایکل کرایتون و موسسه هارپرکولینز نیز به دلیل سابقه نوشته های علمی ،وی را برای ادامه دادن کتاب«کرایتون» انتخاب کرده و از او دعوت به همکاری کردند.

از سویی دیگر «پریستون» نزدیک پرینستون نیوجرسی زندگی می کند و این هم دلیل دیگری شد که «شری الکساندر کرایتون»، بیوه «کرایتون» که در زمان مرگ همسرش شش ماهه باردار بود و یک پسر داشت، با دعوت وی به همکاری در نوشته شدن این کتاب موافقت کند. وی دستنوشته های ناتمام شوهرش را قطعات یک پازل زیبا می‌دانست؛ تمام دفترچه‌ها و کاغذهای هتل که «کرایتون» افکار و ایده های خلاقانه اش را برای تبدیل شدن به کتاب به سرعت نوشته بود، برایش بسیار عزیز و مهم بودند.

«ریچارد پرستون» در گفت و گو با روزنامه دیلی تلگراف گفت: پذیرفتن این نقش و خلق کتابی با صدای کرایتون را بسیار سخت و محال می‌دانستم. وقتی صفحات ابتدایی کتاب را خواندم که کامل و محشر بود، ترسی تمام وجودم را فرا گرفت من چگونه می‌توانستم این رمان بی عیب و نقص را طوری به پایان ببرم که هم او و هم طرفدارانش راضی و خوشحال باشند؟ درست مثل کسی که در خیمه شب بازی‌ها بخواهد صدایی از ته گلو را تقلید کند، داشتم خفه می شدم و در ابتدا واقعا مطمئن نبودم بتوانم کارها را به خوبی انجام دهم. ولی با دیدن نوشته‌های وی ترغیب شدم و تصمیم گرفتم تمام تلاشم را انجام دهم هرچند تردید و ترس از ادامه کار، خوره جانم شده بود.

وی ادامه داد: با خواندن نوشته هایش کاملا حس می‌کردم او مردی در حال رقابت با مرگ بوده و وسواس زیاد و عدم اطمینان از اینکه آیا می‌تواند کتاب را پیش از مرگ به پایان ببرد را در سطرسطر نوشته ها می دیدم. 

«پرستون» یادآور شد: برخی نوشته ها را به راحتی می‌شد تعبیر کرد مثل اینکه چه شخصیت هایی زنده می‌مانند و کدام یک محکوم به فنا هستند. رویارویی با ترس و وحشت در دنیای میکرو ها مانند باران تند استوایی، حشرات، پرندگان، مورچه ها و... بخشی دیگر از کتاب بود که به راحتی می شد آن را ادامه داد.

در این کتاب یک ماجرای عاشقانه هم نقل می‌شود که بسیار گیج کننده بود. «کرایتون» همچنین در میان نوشته هایش دو بار زیر JR خط کشیده شده که ممکن است به خاطر اسم پسرش باشد که هرگز شاهد تولد وی نبود. «پرستون» همچنین گفت: در میان نوشته‌های «کرایتون»، به نظر می‌رسد این نویسنده قصد داشته کسانی که در این کتاب زنده می مانند را شخصیت های اصلی داستان های بعدی اش کند و نوشتن ادامه ای بر این کتاب را در ذهن خود می پروراند. 

در کتاب پرهیجان و تریلر«میکرو» که بر پایه نانوتکنولوژی استوار است، دانشجویان بیولوژی دانشگاه هاروارد بر اثر یک اتفاق به اندازه‌ای کمتر از یک اینچ در می آیند و به این ترتیب حتی حشراتی کوچک هم می‌توانند در حکم شکارچیانی خطرناک برای آنها باشند.
به گفته «پرستون»،«مایکل کرایتون» از «هومر» اثر «اودیسه» و همچنین اسحاق نیوتن بسیار تاثیر می‌گرفت و به همین دلیل وی نیز تلاش کرده در تکمیل داستان این نویسنده بزرگ از داستان هومر و همچنین قوانین انرژی نیوتن بهره بگیرد تا به عنوان مثال توانایی فیزیکی و سرعت عمل موجودات کوچک و میکرو داستان با واقعیت تطابق داشته و غیر قابل باور نباشد. دانشجویان در ابعاد کوچک بسیار سریع‌تر از واقعیت بودند و «پرستون» به منظور ایجاد کشش برای خواننده و مخاطب، صحنه‌هایی از جنگ نابرابر این دانشجویان کوچک و مورچه‌های سرباز و عنکبوت های سمی را به تصویر کشیده که منجر به مرگ برخی از دانشجویان و شخصیت‌های داستان می‌شود.

«مایکل کرایتون» بیماری سرطانش را از همه، جز دوستانی معدود پنهان کرد و به گفته همسرش حتی سال 2008 در بیمارستان تلاش می‌کرد داستان را با لپ تاپ تمام کند و آن را جزو شاهکارهایش می‌دانست. او به طور ناگهانی در سن 66 سالگی چشم از جهان فرو بست و حالا در سال 2011 رمان علمی- تخیلی «میکرو»، نوشته ناتمام وی توسط انتشارت هارپرکولینز منتشر و با استقبال فراوان مردم مواجه شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها