حجتالله مرادي، نويسنده و كارشناس حوزه «جنگ نرم» در نشست ديروز سراي اهل قلم گفت: اصل مقابله با جنگ نرم بر پايه روشنگري است، نه فريب تودهها. روشنگري بايد به دكترين سياسي ما تبديل شود. ما نميتوانيم مانند غربيان از فريب مردم استفاده كنيم، زيرا مخالف اصول ديني ماست.-
مرادي كه به نيابت از نويسنده اثر در اين جلسه سخن ميگفت، ابتدا بيان كرد: من به همراه اميرهوشنگ طهماسبيپور، نويسنده كتاب، 10 سال از زندگي خود را بر عمليات رواني و جنگ نرم متمركز كرديم. در سال 1380 به اين نتيجه رسيديم كه همه چيز خشونت نيست و تنها نميتوان با خشونت، اراده را به دشمن تحميل كرد. ابزارهاي به ظاهر انسانيتري نيز وجود دارند كه بدون خونريزي اراده را به دشمن تحميل كنند.
وي افزود: با بررسي متون متعدد غربي دريافتيم كه غربيان به دنبال ابزار ديگرياند تا از طريق آنها ارادهشان را به ما تحميل كنند. ما بدون دريافت حمايت از نهادهاي مختلف، تحقيق در اين حوزه را آغاز كرديم و اصطلاحات فارسي و غيرترجمهاي «جنگ نرم» و «عمليات نرم» را ارايه داديم. اين نهضت علمي را به همراه طهماسبيپور و دوستان ديگر شروع كرديم و خوشبختانه تا حدودي نيز موفق شديم. آمريكاييها ما را به عنوان نخبه پذيرفتند و به رصد دانش اين نخبگان و خطري كه متوجه آنان ميكند پرداختند، اما شايد در داخل كشور چندان توجهي به ما نشد.
مرادي درباره تعريف جنگ نرم در اين اثر گفت: نويسنده اين اثر، جنگ نرم را تلاش برنامهريزي شده براي استفاده از ابزارها و روشهاي تبليغي، رسانههاي سياسي و روانشناختي براي تاثير نهادن بر حكومتها گروهها و كشورهاي خارجي براي تغيير نگرشها، ارزشها و رفتارهاي آنان تعريف كرده است.
وي به تعاريف غربيان در اين باره اشاره كرد و گفت: از نظر «جوزف ناي» نظريهپرداز قدرت نرم، استفاده يك كشور از ابزارهايي براي دستكاري افكار عمومي يك كشور و تغيير ترجيحات نگرشها و رفتارهاي سياسي آنها، به معناي قدرت نرم است. اكنون نيز در كشورمان تا اندازهاي شاهد تغيير رفتارهاي جوانانيم، همانگونه كه هنرپيشههاي هاليوود به الگوي برخي جوانان و نوجوانان تبديل شدهاند، در سياسيون نيز تغيير رفتارهايي ديده ميشود.
مدرس دانشگاه امام حسين(ع) جنگ نرم را يك پديده تعمدي و تدبيرشده دانست و گفت: اگر اين جنگ را يك فرآيند فرهنگي و جامعهپذيري بدانيم، بسيار سادهلوحانه برخورد كردهايم، زيرا در تبادلهاي فرهنگي تعمدي وجود ندارد. جنگ نرم تنها به حوزه فرهنگ محدود نميشود، بلكه نخبگان و سياسيون را نيز هدف قرار ميدهد. عاملان جنگ نرم ميخواهند منش و رفتار مخاطبان را به تدريج تغيير دهند و ايراني از ايراني بودنش مفتخر نباشد.
وي درباه جنبه فرهنگي جنگ نرم گفت: بر اساس مطالب اين اثر خدامحوري، ايثار، دشمنستيزي، ستمگريزي، عدالتخواهي، آزادگي، پرهيزكاري و نوعدوستي، ارزشهاي بنيادي جامعه ما محسوب ميشوند و عاملان جنگ نرم قصد دارند اين ارزشها را در ما كمرنگ كنند. آنات در حوزه سياسي ميكوشند موضعگيري سياسيون و كنش شهروندان را در برابر دولت تغيير دهند.
مرادي ادامه داد: عاملان جنگ نرم در حوزه اجتماعي، تغيير هويت مردم را هدف قرار ميدهند. متزلزل كردن انسجام و سرمايه اجتماعي، از ديگر اهداف آنان در اين حوزه است.
وي افزود: نويسنده اين اثر صنايع فرهنگي، رسانهها و فناوريهاي نوين را ابزارهاي جنگ نرم در ايران معرفي كرده است. براي مثال، هاليوود سالانه هفتصد فيلم توليد ميكند كه تمامي آنها ليبرالدموكراسي را تبليغ ميكنند.
مرادي شبكههاي اجتماعي، وبلاگها، فرومها، سايتهايي مانند «بالاترين» و «فليكر» را از ديگر ابزارهاي اين جنگ معرفي كرد و گفت: پيامكها نيز از ديگر عواملياند كه ميتوان در حوزه جنگ نرم از آن استفاده كرد، همانگونه كه در سالهاي اخير شاهد رواج پيامكهايي هستيم كه ارزشهاي ما ايرانيان را به تمسخر ميگيرند. شبكههاي ماهوارهاي نيز از ديگر ابزارهاي بسيار موثرند كه در حوزه جنگ نرم به كار گرفته ميشوند.
وي افزود: انتهاي اين كتاب به نتيجهگيري اختصاص دارد، مبني بر اين كه ايران بايد براي مقابله با جنگ نرم در دنياي رسانههاي خبري و سرگرمكننده حضور حداكثري داشته باشد.
مرادي سپس در پاسخ به سوال مهاجري، دبير نشست، مبني بر اين كه ظرفيتهاي رسانهاي فعلي ايران را براي به كارگيري از ابزارهاي عمليات رواني و اثرگذاري در داخل و خارج ايران چگونه ارزيابي ميكنيد، گفت: حفظ وضعيت موجود و ارتقاي آن و همچنين تاسيس رسانههاي اثرگذار، مهمترين وظيفه ما در زمان كنوني است. رسانههاي ما بايد كنشگرا باشند و حفظ افكار عمومي داخلي و روشنگري مردم را اصليترين وظيفه خود بدانند. اصل مقابله ما با دشمن بر پايه روشنگري است و نبايد بر پايه فريب تودهها حركت كنيم. روشنگري بايد به دكترين سياسي ما تبديل شود. تفاوت عمليات رواني اسلامي و غربي نيز در همين است. «جوزف ناي» جذابيت و اغوا را به عنوان ابزارهاي جنگ نرم معرفي ميكند، اما ما از اغوا نبايد استفاده كنيم، زيرا با اصول ديني ما متفاوت است.
وي درباره معيارهاي تشخيص عمليات رواني گفت: هر جا كه خواستند سلايق و ارزشهاي ما را تغيير دهند، با جنگ نرم روبهروييم؛البته نبايد دچار سوءظن شويم و تمامي تكنولوژي غربي را ابزار عمليات رواني بدانيم.
نظر شما