به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، شانزدهمين مجموعه از درسگفتارهايي درباره عطار به بررسي و مقايسه اسرارنامه عطار و مثنوي مولانا اختصاص داشت که عصر چهارشنبه (14 دي) با سخنراني كريم زماني در مركز فرهنگي شهر كتاب برگزار شد.
کریم زمانی در ابتدای سخنانش گفت: با مطالعاتی که در ادیان داشتهام، متوجه شدهام که در ادیان، مباحث اخلاقی جزء فرعیات است. البته نه به این معنی که اخلاقیات بی اهمیت است؛ بلکه به معنای بدیهی بودن آن است، یعنی کسی که خداپرست است، اخلاقی هم هست اما هدف، بنده خدا بودن است.
وی افزود: عطار در دیباچه «اسرار نامه»، در همان بیتهای آغازین کتاب، همه مطلبی را که میخواهد بگوید، فشرده وآن را می آورد. در بیت نخست میگوید: «به نام آن که جان را نور دین داد/ خرد را در خدا دانی یقین داد». این بیت نشانه آن است که عارفان تعارضی با عقل ندارند. اما همان گونه که مولانا میگوید، عقل را مرتبه مرتبه میدانند.
زمانی اظهار کرد: «عقل جزیی» در مرتبه پایین است. این عقل برای اداره معاش و سیر در لایههای سطحی جهان است. به عمق نمیتواند نفوذ کند و توان پرواز در اوج را هم ندارد. عقل در مراتب بالاتر «عقل کل» نامیده می شود. این عقل لیاقت دارد که به لایههای درون هستی نفوذ کند و به شناختی برسد که عقل جزیی نمی تواند بدان دست یابد.
وی در ادامه سخنانش افزود: عقل در مرحله بالاتر، «اشراق» میشود. این است که ما مجبوریم بگوییم که مراد از خرد، عقل شهودی است، نه عقل بحثی. «برگسون»، فیلسوف فرانسوی، هم می گوید: «درون بینی که همان ادراک باطنی است، مرتبهای فوق عقل رایج است». هر اندیشمندی، در هر گوشه از جهان هم به همین سخن میرسد.
زمانی به بیتی از عطار اشاره کرد و گفت: عطار در بیت بعد «اسرار نامه» میگوید: «یکی اول که پیشانی ندارد/ یکی آخر که پایانی ندارد»، که اشاره است به این که خداوند مسبوق به عدم نیست و نیز سرمدی و ابدی است. عطار ادامه میدهد:«یکی ظاهر که باطن از ظهور است/ یکی باطن که ظاهرتر ز نور است». یعنی ذات الهی از شدت ظهور، مخفی است.
وی افزود: عطار میگوید خداوند باطنی است که از نور هم ظاهرتر است. ما، موجودات و اشیاء جهان هستی را میبینیم اما خبر نداریم که این نور است که ابتدا به چشم ما میخورد. اما به نقوش عالم متمرکز میشویم و نمیتوانیم نور عالم هستی را ببینیم. در حالی که این نور عالم هستی است که سبب وجود ما شده است.
زمانی اظهار کرد: «ز کنه ذات او کس را نشان نیست/ که هر چیزی که گویی اینست آن نیست؛ اگرچه جان ما می پی برد جا/ ولکن کنه او را کی برد راه». عطار میگوید که عقل ما کشاف است. اما این عقل در مقابل ذات حق، ناتوان است.
وی افزود: در بیتهای بعد میگوید هنگامی که ما در شناخت خود عاجزیم، ذات حق را چگونه میتوانیم بشناسیم؟ و در بیت های دیگر، توحید را به مرحله خاص میبرد و به اوج بیان میرسد و میگوید که وجود ما اضافی و سایهوار است. سایه هم وابسته به خورشید است. همین است که وجود مستقل نداریم. هرچه وجود حقیقی است، از آنِ خداست.
پنجشنبه ۱۵ دی ۱۳۹۰ - ۱۱:۳۳
نظر شما