كتاب «قدرت» از جمله كتابهاي حوزه روانشناسي است كه با حضور گروهي از دانشآموزان دوره راهنمايي تحصيلي و دو مترحم آن نقد شد. اين كتاب نوشته «راندا برن» است. مترجمان حاضر در اين نشست، به پرسش هاي نوجوانان درباره كتاب پاسخ دادند./
يكي از نوجوانان حاضر در اين نشست گفت: در جايي از اين كتاب آمده ، كساني كه زندگي خوبي دارند نميدانند چگونه به اينجا رسيدهاند، در صورتي كه اغلب كساني كه موفق اند و زندگي خوبي دارند هدفي داشتهاند و در كنار آن انرژي و ايمان نيز تاثير داشته است اما از قسمتهايي كه سخنان امامان نيز در كتاب استفاده شده بود بهره گرفتم و بسياري از راهكارهاي كتاب را با اين سخنان مقايسه كردم.
نوجوان ديگري با اشاره به اينكه كتابهاي بسياري در اين حوزه وجود دارند ـ از جمله كتاب «دولت عشق» ـ عنوان كرد: كتاب قدرت، تنها راه رسيدن به توانمندي در اين دنيا را نشان ميدهد و بُعد دنيوي دارد؛ اما كتاب «دولت عشق» درباره خداست و بيشتر خدا را در نظر دارد.
دانشآموز ديگري با بياناينكه اين كتاب تنها نيروي عشق را ميشناسد و در آن آمده است اگر عشق نباشد دنيا با خاك يكسان ميشود، اظهار كرد: وجود نيروي عشق خوب است اما در كنار آن نفرت هم وجود دارد و گاهي نفرت نيز ميتواند انسان را به انجام برخي كارها مجبور كند.
سپس يكي ديگر از نوجوانان حاضر در ادامه صحبت دوستانش گفت: به نظر من نفرت، نبود عشق است و اگر عشق نباشد كسي معناي نفرت را درك نميكند. اما مسالهاي كه در اين كتاب وجود دارد اين است كه عشق را محدود ميكند به عشق دنيا و افراد.
نوجوان ديگري گفت: اين كتاب انسان را موجودي پست معرفي كرده و او را تنها موجودي دنياخواه معرفي كرده است. همچنين در بخشي از كتاب كه به تاثير انرژيهاي مثبت و منفي اشاره كرده، نقش عقل را ناديده گرفته شده است.
سپس ايرنا محيالدين بناب، يكي از مترجمان اين كتاب، گفت: اين كتاب درباره تمام عشقها و علايق گفته،اما چون تكرار در آن زياد است ممكن است مخاطب احساس كند منظور كتاب از عشق، عشق دنيوي است.
وي افزود: مساله ديگري كه وجود دارد اين است كه اين كتاب ترجمه است و هر نويسندهاي از يك زاويه به موضوع نگاه ميكند و نظرات آنان با يكديگر متفاوت است بنابراين نميتوانيم هر چيزي را كه در هر كتابي ميخوانيم بپذيريم بلكه بايد نكات آن را به ذهن بسپاريم و درباره آن چندين كتاب بخوانيم تا آگاهي بيشتري از موضوع به دست آوريم.
محيالدين بناب تاكيد كرد: اگر نوجوانان بياموزند كه كتابها را با ديدگاه انتقادي بخوانند براي آنان سوال ايجاد ميشود و اين سوالات چالشهايي ايجاد ميكنند كه باعث ميشوند آنها سراغ مطالعات بيشتر و كسب آگاهي روند.
وي افزود: مهمترين نتيجهاي كه ميتوان از بيان عشق در اين كتاب گرفت اين است كه چشمههاي رشد و توانايي را محدود نشماريم و از رشد و توانمندي ديگران لذت ببريم زيرا رشد جامعه باعث رشد تمام اعضاي آن ميشود.
در ادامه، مهدي قراچهداغي با بيان اينكه تا كنون 440 عنوان كتاب روانشناسي ترجمه كرده و 35 سال است كه در اين زمينه مطالعه ميكند، گفت: من تا اندازه زيادي به مسايلي كه در اين كتاب مطرح شده اند اعتقاد دارم زيرا روانشناسي بخشهاي گوناگوني دارد كه يك بخش آن مربوط به مشكلاتي است و از طريق مطالعات باليني مشخص ميشود و اختلالاتي نظير افسردگي و ترس در فرد ايجاد ميكند و بخشي از آن مربوط به احساسات فرد ميشود كه من اصطلاحا به آن ميگويم بخشي كه از دل بر ميخيزد.
وي افزود: اين بخش از روانشناسي مربوط به شم و شهود است و از طريق علمي نميتوان به آن دست يافت اما بر خلاف اينكه ما اين مساله را تنها مربوط به فرهنگ غرب ميدانيم درست نيست زيرا نمونههاي مباحثي كه در كتاب آمده در قرآن و در فرهنگ ايراني ما نيز وجود دارد كه نمونههاي آن در شعر مولانا بسيار يافت ميشوند. مثلا در بخشي از اين كتاب نوشته شده است «افكار شما شبيه آهنرباست و چيزهايي را كه شبيه خودش باشد جذب ميكند.»
قراچه داغي با توجه به نكاتي كه نوجوانان درباره اين كتاب گفتند، اظهار كرد: اين كتاب ترجمه است و ما نميتوانيم انتظار داشته باشيم نويسندهاي از آن سوي دنيا بيايد و كتابي بنويسد و اين اصول روانشناسي را با قرآن تطبيق دهد او اين كتاب را در حد بضاعت خود نوشته است.
اين نشست ظهر امروز(16 بهمنماه) در فرهنگسراي اشراق برگزار شد.
نظر شما