به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، هجدهمين مجموعه از درسگفتارهايي درباره عطار با عنوان «پيک هر وادي» عصر چهارشنبه (3 اسفند) در مركز فرهنگي شهر كتاب برگزار شد و دکتر غلامرضا خاكي در اين نشست به واكاوي تحليل سبك رهبري هدهد در منطقالطير پرداخت.
خاکی در ابتدای سخنانش گفت: در هر تحولی، مثل تحولی که مرغان در «منطق الطیر» پیدا کردند، سه کار عمده انجام می شود: شناخت وضعیت فعلی، تصویر کردن یک آینده مطلوب، گذار از گونه ای به گونه دیگر. که این مراحل را «راهبرد تحول» می توان نامید.
وی افزود: در خط اصلی «منطق الطیر» این جریان دیده می شود. این متن با نهیب هدهد آغاز می شود که مرغان را بر میآشوبد و زندگی آنها را نقد میکند. اولین آموزه ای هم که از آن می توان دریافت، این است که راهبران، بدون آن که کسی از آن ها بخواهد، در شرایط دشوار دست به فراخوانی می زنند. در داستان «منطق الطیر» کسی از هدهد نخواسته بود هدایت مرغان را برعهده بگیرد. او خود احساس مسوولیت کرده بود.
هدهد و شایستگی او برای هدایت مرغان
این مدرس دانشگاه اظهار کرد: دومین آموزه از درون این سوال بیرون می آید: چگونه دعوت هدهد شنیده شد؟ هدهد در مرحله ابتدایی، مرغان را با این سوال رو به رو می کند که چگونه است شما بی نماد حقیقت و بی انسان کامل به سر می برید؟ مرغان که تا پیش از دعوت هدهد احساس نیاز به وجود مقصد نمی کردند، این دعوت را نپذیرفتند و دچار سوال شدند.
وی افزود: این نکته به این معناست که آدمی در آغاز سلوک با «پرسش» رو به رو می شود و همین پرسش ها هستند که خلاء های ما را نمایان می کنند. جنس پرسش ها هم گوناگون است. اما هر یک از آن ها نمادی برای فهم مرتبه تکاملی انسان شناخته می شوند. پس از آن ابیاتی نقل
می شود که آگاه بودن هدهد و شایستگی او را برای هدایت مرغان نشان می دهد.
وي ادامه داد: ابتدا این سوال پیش می آید که چرا هدهد می تواند راهبر مرغان باشد؟ هدهد برای این که نشان دهد که می تواند در چنین موقعیتی قرار بگیرد، از ارتباطش با سلیمان سخن می گوید و اتصال خودش به عالم غیب را نشانه ای از صلاحیتش بر میشمارد. افزون بر این، می گوید که این توانایی را هم دارد که آب را در زیر زمین ببیند. می دانیم که آب نماد روشنایی است. از این رو هدهد بیش از دیگران می داند و میتواند. این آگاهی و توانایی (دانش و مهارت) هدهد است که بر ابهام های پیروان غلبه میکند.
خاکی که دکتری مدیریت دارد در ادامه سخنانش گفت: هدهد، در مرحله بعد، طیفهای مختلف را به مشارکت می طلبد. او رهبری جامع نگر است. سعی می کند که حرکتی جمعی را سازماندهی کند. به طور سمبلیک از 12 پرنده در ابتدای «منطق الطیر» نام برده می شود. این عدد قابل تامل است و رمزی است که از سوی عطار بیان می شود. در مرحله پس از گفت و گوها، نیاز هست که هدهد شوق پرواز را در مرغان دامن بزند و این که به کجا می خواهند بروند. این همان چیزی است که در مدیریت به آن «ترسیم چشم انداز» می گویند.
هدهد از پیوندش با عالم دیگر سخن می گوید
وی افزود: هدهد درباره هدف، روشنگری می کند و توضیح می دهد. در واقع در این جا چنین پرسشی پیش می آید که چه چیزی باعث می شود آدمی از آن چه دارد خسته بشود؟ طبعا احساس تکراری بودن. این احساس می تواند آدمی را به سوی پوچی ببرد یا به سمت به دست آوردن آن چه ندارد. فرق یک عارف با یک انسان مایوس همین است که با آن که هر دو خسته هستند، اما انسان مایوس خود را می رهاند، اما عارف به مرگ پیش از مرگ می رسد. به هر حال اگر چنین احساسی مدیریت نشود، آرامش را از آدمی می گیرد.
وی در پایان سخنانش گفت: در ابتدای داستان می خوانیم که پری از سیمرغ در چین می افتد و دیگران از بودن او آگاه می شوند و هر کس نقشی از آن پر بر میگیرد. در این جا میبینیم که هنر، تجلی و جلوه ای از حضور خداوند در عالم هستی است. پس از آن که هدهد با مرغان سخن می گوید و افق جدیدی را بر روی آنها می گشاید، هنگام آن می رسد که او خود را معرفی کند. هدهد شک ها را برطرف می کند و از پیوندش با عالم دیگر سخن می گوید. در واقع او با مطرح کردن یک سطح بالاتر، خود را به پرندگان می شناساند.
جمعه ۵ اسفند ۱۳۹۰ - ۱۰:۲۹
نظر شما