به گزارش خبرگزاری كتاب ایران (ایبنا)، به نقل از ستاد خبری سرای اهل قلم بیست و پنجمین نمایشگاه بینالمللی كتاب تهران، در این نشست جمشيد كيانفر، محسن ناجي نصرآباد و فرشته ناصري حضور داشتند.
جمشید كیانفر، پیش از آغاز صحبت درباره این مجموعه، تاریخچه ترجمه در دورههای مختلف را بررسی كرد و دوره صفویه را دوره مهم و گمشده در بررسیهای تاریخی در حوزه ترجمه دانست.
وي آغاز ترجمه را در این دوره به دلیل سفرهای سفیرانی دانست كه به ایران سفر میكردند و با خود نامههایی به همراه داشتند و در اینباره افزود: این نامهها باید ترجمه میشدند و رفتوآمد به كشور نیاز به ترجمه را به وجود آورد. در این دوره ترجمه مكتوب هم وجود داشته كه برخی از آنها در دستاند و نيز دهها كتاب دیگر هم وجود داشته كه ترجمه شده ولی منتقل نشدهاند. در این زمینه باید ناگفتههای دوره پیش از قاجار را بررسی كنیم.
كيانفر صحبتهایش را با بحث درباره ترجمه در دوره قاجار ادامه داد و گفت: ترجمه در دوره قاجار شباهت زیادی به ترجمه امروزی داشته و حتی ویراستاری هم در همین دوره انجام شده است.
این مصحح متون تاریخی ترجمه را به سه دوره تقسیم كرد و گفت: دوره نخست به پیش از شكلگیری مدرسه دارالفنون مربوط است كه اغلب از زبانهای اروپایی به فارسی صورت میگرفت. بعد از این دوره روند ترجمه تغییر كرد و حتی كتاب درسی هم ترجمه شد. در دوره قبل، ترجمه بر اساس نیاز بود و جنبه نظامی داشت و مواردی چون آییننامههای نظامی ترجمه میشد.
كیانفردر ضمن اشاره به كتابهایی كه ترجمه و تالیف همزمان آنها صورت گرفته، افزود: برای مثال دو سفرنامه در ایران داریم كه گرچه تالیفی هستند اما متون ترجمهشده زیادی در آنها به كار رفته است. سفرنامه میرزا صالح شیرازی و میرزا ابوالحسنخان ایلچی از این نمونهها هستند.
وی برخی از ترجمههای دوره قاجار را ارزشمند و حیرتانگیز دانست و گفت: نكته جالب اینجاست كه برخی از سلاطین آن دوره اكثر این ترجمهها را خواندهاند. برای مثال ناصرالدین شاه در ابتدای برخی نسخ كتاب، دستنوشتههایی از خود به جای گذاشته و درباره كتاب نظر داده و گاه اظهارنظرهای انتقادی نوشته است.
كیانفر در ادامه صحبتهایش بار دیگر از سه دوره تاریخی نام برد و ویژگیهای هر یك را برشمرد. و افزود: اولین كتابها توسط مترجمان فرنگی ترجمه میشد و حتما یك ادیب ایرانی، متن ترجمه شده را تحریر و پیرایش میكرد، به همین دلیل است كه نمیتوان تخمین درستی درباره كیفیت توانایی ترجمه مترجمان زد. ترجمهها در این دورهها آزاد و وفاداری به متن مدنظر نبوده است.
خدمات امیركبیر موضوع دیگری بود كه در ادامه بحث، كیانفر بدان پرداخت و گفت: در دوره ناصرالدینشاه، هشت نفر به خارج از كشور فرستاده شدند تا آموزش ببینند و این روند به خوبی ادامه پیدا كرد.
وي در ادامه به عناوین كتابهای ترجمه شده در این دوره اشاره و از سختیهای كار تدوین و تهیه فهرست مثالهایی ذكر كرد و اظهار داشت: برای مثال اغلب این ترجمهها با دو عنوان وجود دارند و به سختی میتوان به اصل آن دست یافت. در این دوره میتوان در ترجمهها كلماتی دید كه معادلی برایشان در فارسی نداشتیم و براي معادل آنها از كلمات غربی استفاده شده است. كلماتی كه حتی با علایم جمع فارسی، جمع بسته میشوند.
كيانفر به مقایسه ترجمههای دوره قاجار و سالهای اخیر اشاره كرد و گفت: حدود پنجاه مترجم در دوره قاجار حضور داشتند كه آثار زیادی را ترجمه كردند و در مقایسه با امروز میتوان گفت كه حداقل از لحاظ كمٌی بسیار بهتر و فعالتر از مترجمان دوره حاضر بودند.
این مصحح متون تاریخی، بعد از بحث مفصلی كه درباره تاریخجه ترجمه در ایران مطرح كرد، درباره ضعفها و قوتهای كار در این حوزه سخن گفت و سپس با اشاره به كتابشناسی دكتر ایرج افشار كتابشناسی سالانه، كتابشناسی ملی و تخصصی را ارایه كرد.
كیانفر یكی از مشكلات مهم را برای تالیف آثار غنی و جامع، ضعف كار گروهی دانست و گفت: ما در كار فردی توفیقات بیشتری كسب كردهایم. برای مثال طبری به تنهایی اثری عظیم خلق و آقابزرگ تهرانی نيز به خوبی كتابشناسی شیعه را تدوین كرده است. با این حال یكی از ویژگیهای بارز این كتاب را تلاش گروهی برای تدوین آن دانست.
بعد از سخنان مفصل كیانفر و پیشنهادهایش برای بهتر شدن كتاب، ناجی نصرآباد نكاتي را درباره اثر مورد بحث مطرح كرد؛ وی در این باره گفت: در سال 1372 طرحی را شروع كردیم به نام فهرست كتابهای ترجمه شده به زبان فارسی. در ابتدا قصد داشتیم هر كتابی را كه ترجمه شده بیاوریم، اما در جستوجوي آنها به ترجمههایی برخوردیم كه هیچگاه منتشر نشده اند.
ناجی نصرآباد فرایند نوشتن این مجموعه را بسیار دشوار و پرزحمت دانست و اظهار كرد: منابع اولیه برای تدوین این كتاب كافی نبود. ما از حدود 300 هزار كتاب فیشبرداری كردیم و این فیشها با فیشهای قدیمی مقایسه شدند اما عناوین بسیاری از كتابها در فیشها موجود نبود و برطرف كردن این مشكل نیازمند تلاش و زمان زیادی بود.
فرشته ناصری نيز یكی دیگر از دستاندركاران تالیف این كتاب در صحبتهایش به مشكلات موجود اشاره كرد و گفت: منابعی كه ما در ابتدا در دست داشتیم نه تنها كافی نبود بلكه اغلب تضادهایی هم با هم داشتند كه كار را سختتر میكردند. در عنوان داستانهای كوتاه، مترجمان گاه عنوان را تغییر میدادند و در عنوانی كه انتخاب كرده بودند گاه هیچ نشانی از داستان وجود نداشت تا بتوانیم به كمك آن به متن اصلی رجوع كنیم و این فرایند بسیار وقتگیر بود.
در این نشست یادی هم از ذبیحالله منصوی، مترجم، شد. ناصری با اشاره به خدماتی كه این مترجم به ادبیات كشور كرده است گفت: وی از متن غیر فارسی كه 30 صفحه بیشتر نبود ترجمهای 600 صفحه ارایه میداد و البته این كار فیشبرداری را دشوار میكرد.
وی در ادامه گلایههایی را از كتابخانه ملی عنوان كرد و افزود: بهتر است مسوولان كتابخانه ملی با ما همكاری بیشتری داشته باشند و بكوشند نواقص كارشان را برطرف كنند.
انتشار این كتاب در دو دوره صورت گرفته و چهار جلد نخست در سالهای گذشته و هشت جلد بعدی آن اخیرا منتشر شده است.
معرفی و نقد دوره هشت جلدی فهرست كتابهای فارسی شده چاپی از سال 1371 تا 1383 از ساعت 16 پنجشنبه در سرای كارنامه نشر نمایشگاه بینالمللی كتاب تهران برگزار شد.
پنجشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۲۰:۰۰
نظر شما