سیاوش جمادی در نشست «بررسی وضعیت ترجمه فلسفی در ایران» گفت: من دورادور دست تمام مترجمان را میبوسم. متون ترجمهای ما درست و غلط را با هم دارند، اما هیچ قوه دستوری نمیتواند وضعیت ترجمه را از بالا بهبود ببخشد، بلکه گفتوگوهای مترجمان است که این بهبود را حاصل میکند، بهبودی که صبورانه به دست میآید./
جمادی در این نشست گفت: ما ناگزیر از مواجهه با غرب بودیم. نخستین تماس ما با غرب نیز به واسطه توپ و تجهیزات بود نه با ترجمه فلسفه، زیرا ما به این ابزارها نیاز داشتیم.
وی درباره ترجمه گفت: ترجمه تنها انتقال مکانیکی واژه به واژه نیست، بلکه راهی است برای تفکر در جایی که امکانات تفکر مسدود است.
جمادی در پاسخ به سوال دبیر جلسه مبنی بر اینکه ضرورت ترجمه را چه کسانی در جامعه ایران تعیین میکنند، گفت: من نمیتوانم از قول مترجمان دیگر صحبت کنم، اما هر مترجمی یک ضرورت را تشخیص میدهد. برای مثال مترجمانی که به بررسی اندیشه چپ علاقهمندند کتابهای آگامبن، آدورنو، ژیژک و هورکهایمر را ترجمه میکنند.
وی تاکید کرد: ضرورت ترجمه از آسمان نمیآید و هرگز یک هیات بالاسری نمیتواند این ضرورت را تعیین کند. ضرورت ترجمه را روح هر یک از مترجمان احساس میکند.
جمادی ادامه داد: شاید این سوال پیش آید که برای مثال کتابی را که آدورنو در آلمان دهه 20 و 30 میلادی نوشت به چه کار امروز ما میآید؟ فلسفه نه دین است، نه کلام و نه عرفان، بلکه فلسفه، تفکر است و تفکر فلسفی ملتزم به توجیه فکری هر جمله است. من به این امید هایدگر ترجمه نمیکنم که خوانده و فهمیده شود و تکانهای ایجاد کند. اینکه من هایدگر را ترجمه کردهام به این معنا نیست که با خط به خط «هستی و زمان» او موافقم. ترجمه متون فلسفی فارغ از صحت محتوای آن، تفکر و پرسشگری را به مخاطب میآموزد.
وی افزود: سنت فلسفی غرب بر پایه خودانتقادی شکل گرفته است، به همین دلیل ترجمه متون فلسفه غرب به طور ناخواسته، پرسشگری و نحوه تفکر انتقادی را به ما میآموزد.
جمادی یادآوری کرد: ما هنوز در موقعیتی قرار نگرفتهایم که بتوانیم بر اساس آن ضرورتهایمان را در ترجمه متون فلسفی مشخص کنیم. با وجود این، من دورادور دست تمام مترجمان را میبوسم. متون ترجمهای ما درست و غلط را با هم دارند، اما هیچ قوه دستوری نمیتواند وضعیت ترجمه را از بالا بهبود ببخشد، بلکه رابطه بینالاذهانی مترجمان و گفتوگوها و جدلهای آنان است که به بهبود این وضعیت کمک میکند. فرآیند ترجمه صبورانه و گام به گام بهبود مییابد.
سپس رحمتی گفت: ترجمه یک عمل خلاق است، زیرا مترجم نه تنها در عرصه ترجمه متن، بلکه در انتخاب متن مناسب برای ترجمه نیز باید خلاقیت به خرح دهد. با وجود همه نقدهایی که به جریان ترجمه و بیبرنامگی آن وجود دارد، معتقدم بخش زیادی از آنچه جامعه ما امروز در حوزه فلسفه دارد، مرهون کار همین مترجمان است.
وی حمایت نکردن از ترجمه را سبب نگارش پایاننامههای ضعیف در دانشگاهها دانست و گفت: نگاه بدبینانه ما به ترجمه یکی از علل حمایت نشدن از این جریان است. همین حمایت نکردنها سبب میشود که ما در بسیاری از حوزههای فلسفی متون دست اول نداشته باشیم و به همین دلیل است که پایاننامههای بیمایه و کمعمق توسط دانشجویان ما نوشته میشوند.
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی ترجمه را مقدمهای برای تالیف دانست و گفت: اگر میخواهیم مولف خوب داشته باشیم باید متنخوان و مترجم خوب تربیت کنیم. مترجمان نیز باید به صورت تخصصی عمل کنند، زیرا کار ترجمه دستکم به اندازه تالیف دشوار است. یک مترجم خوب باید بتواند از موقعیت فعلی خود منتزع شود و سنت فکری و اجتماعی نویسنده را درک کند تا بتواند ترجمه خوبی ارایه دهد.
رجمتی تاکید کرد: من در کل نگاه خوشبینانهای به جریان ترجمه دارم.
سپس جمادی، ترجمه متون فلسفی را در میان قشر روشنفکر غیرآکادمیک قویتر دانست و گفت: علاقه به فلسفیدن و پرسش فلسفی در بیرون از دانشگاهها چشمگیرتر بوده است، زیرا در درون دانشگاهها همه تلاشها به سوی مدرک گرفتن معطوف است.
رحمتی نیز با این نظر که جریان ترجمه در حوزههای غیرآکادمیک قویتر است، گفت: بیشترین و بهترین آثار را نیز موسسه هاي خصوصی ترحمه کردهاند، اما با وجود این نباید تلاش دانشگاهیان را نیز ندیده بگیریم.
نظر شما