شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۱ - ۱۰:۴۵
«خاطرات یک روزنامه‌فروش» كتاب مي‌شود

«خاطرات يك روزنامه‌فروش» عنوان كتابي است كه به زودي به قلم يكي از قديمي‌ترين روزنامه‌فروشان ايراني منتشر مي‌شود. محمدابراهيم رنجبراميري 86 سال دارد و 76 سال از عمرش را به فروختن روزنامه گذرانده و همچنان به این کار مشغول است. وي معتقد است كه فروختن سيگار و تنقلات‌ در كنار روزنامه‌ها، توهين به مطبوعات است.-

به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، محمدابراهيم رنجبراميري، قديمي‌ترين روزنامه‌فروش ايران است. رنجبر 84 ساله، 76 سال از عمر خود را روزنامه‌فروشي كرده است و نامش در كتاب ركوردهاي گينس به عنوان باسابقه‌ترين روزنامه‌فروش دنيا ثبت شده است.

رنجبر درباره سابقه روزنامه‌فروشي خود به «ایبنا» مي‌گويد: از سال 1316 روزنامه‌فروشي را در لاله‌زار آغاز كردم. همه انواع روزنامه‌ها را مي‌فروختم و دستمزدم روزي يك قِران بود.

وی معتقد است روزنامه‌نگاران قديمي جسورتر از روزنامه‌نگاران جديد بودند و درباره روزنامه‌خوانان این دوران مي‌گويد: جوانان امروزي چندان روزنامه‌خوان نيستند. کسانی که امروزه روزنامه می‌خرند بیشتر دنبال حل جدول آنند و به نظرم اين روزها تعداد چنین افرادی بسیار بالا است. دسته دوم روزنامه‌خوانان هم به دنبال خبرهای حوادثند، در حالی‌که در روزنامه‌های قديم، سیاست در درجه اول اهميت قرار داشت و مردم اخبار سیاسی روزنامه‌ها را به شدت پيگيري مي‌كردند.

رنجبر می‌افزاید: در قديم با اين‌كه جمعيت بسيار كمتر از حالا بود جمعيت روزنامه‌خوان بسيار زيادتر بود، در حالي‌كه امروزه و با اين جمعيت فراوان، بايد روزنامه‌ها تيراژ بالاتري داشته باشند. البته دليل اين كم بودن تيراژ هم وجود اينترنت، ماهواره و تلويزيون است و همان‌طور كه گفتم از همين جمعيت روزنامه‌خوان کمی هم كه داريم، بخش زيادي دنبال آگهي و جدول هستند!

این روزنامه‌فروش پیشکسوت درباره روزنامه‌فروشان قدیم می‌گوید: روزنامه‌فروشان قديمی عاشق كارشان بودند اما امروزه روزنامه‌فروش به معنای گذشته نداریم بلکه دکه‌دار داریم. در قديم روزنامه‌فروشي يك كار تخصصي بود اما امروزه در کنار مطبوعات، سیگار و تنقلات نیز می‌فروشند.

رنجبر از نسل روزنامه‌فروشانی است که روزنامه‌ها را در دست مي‌گرفتند و داد می‌زدند: «روزنامه! روزنامه!...» وی درباره كتاب خاطراتش كه قرار است به زودي منتشر شود، اظهار می‌کند: این کتاب شامل پاورقی‌هایی است که در اطلاعات هفتگی و با همین عنوان منتشر می‌کردم، هنوز هم این پاورقی‌ها را در اطلاعات می‌نویسم.

وی می‌افزاید: خاطراتم را برای دل خودم نوشته‌ام زیرا مي‌خواهم یک يادگاري از من باقی بماند. در آغاز نیز به انتشار این خاطرات فکر نکرده بودم اما بعدها دوستانم پيشنهاد دادند كه آن‌ها را در قالب کتاب منتشر كنم. این کتاب مجوز گرفته است و از سوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي منتشر خواهد شد.

رنجبر عضو خانه مطبوعات كرج نيز هست و در حال حاضر نيز در كرج دكه مطبوعاتي دارد. وی به يكي از خاطره‌هاي دوران روزنامه‌فروشي خود اشاره مي‌كند و مي‌گوید: يك روز روزنامه «مليّون» توزيع نشد. جریان از این قرار بود که در حروف‌چینی سرمقاله، به اشتباه تیتر «شاهي كه بر قلب‌ها حكومت مي‌كند» به صورت «شاهي كه بر فيل‌ها حكومت مي‌كند» درآمده و به همان صورت نیز چاپ شده بود. آن روز روزنامه مليّون توزيع نشد!

این روزنامه‌فروش قدیمی نمايشگاه كتاب را رویداد مهمی می‌داند اما معتقد است به دلیل گرانی کاغذ کتاب‌ها گران است و به همین خاطر مردم قدرت خريد چنداني براي اين كتاب‌هاي گران ندارند.

رنجبر گلایه‌های خود را از دکه‌های مطبوعاتی کنونی چنین بیان می‌کند: روزنامه‌فروشان بايد زير نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي باشند، نه سازمان ميادين و ميوه و تره‌بار! دكه‌ها را تحت عنوان مطبوعات اجاره مي‌دهند اما به سوپرماركت و سیگارفروشي تبديل شده است و از سوی دیگر اگر دكه‌ها، همين تنقلات و سيگار را از روي دكه بردارند، با اين وضعيت روزنامه‌خواني در كشور ورشكست مي‌شود.
 
وی ادامه می‌دهد: به نظر من سيگارفروشي و تنقلات‌فروشي در كنار روزنامه‌ها، توهين به مطبوعات است. روزنامه‌فروشي ديگر يك حرفه نيست و به يك نوع اشتغال كاذب تبدیل شده است، يعني سرمايه‌داران این دکه‌ها را مي‌خرند و به افرادی که توان مالی پایینی دارند، اجاره مي‌دهند، در حالي‌كه روزنامه‌فروش بايد باسواد باشد، چون ممكن است در اثر ناآگاهي و بي‌سوادي كار اشتباه و نسنجیده‌اي انجام دهد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها