گزيدهاي از خاطرات زندانيان سياسي زندانهاي ساواك به كوشش يعقوب لطفي در قالب کتاب «شب را نهايت است» از سوي موزه عبرت منتشر شده است._
اين كتاب شامل 191 خاطره است. نخستين خاطره با عنوان «نصيحت و دستگيري» از كتاب «زندانيان سياسي رژيم پهلوي در كلام امام خميني (ره)» آورده شده و خاطره «پنجاه سال ديكتاتوري پدر و پسر» از کتاب «خاطرات و حكايتها» پايانبخش کتاب است.
در صفحه 54 كتاب و به نقل از مجموعه خاطرات «ديدار در نوفل لوشاتو» آمده است: «شهيد عراقي براي من گفت: «از بندي كه در آن بازداشت شده بودم، از لاي نردهها ضرب و شتم بازداشتشدگان را توسط ازغندي [شکنجهگر ساواک] مشاهده ميكردم. سخت ناراحت شده و به خود ميپيچيدم. بعد ازغندي با آن نخوت و تكبري كه داشت دستور داد كه مرا بياورند به اتاق بازجويي. وقتي من وارد اتاق بازجويي شدم، ازغندي در حضور بازجويان ساواك و چند نفري كه در اتاق بودند، دستش را برد كه بزند توي گوش من. من هم با چالاكي چنان زير كتف ازغندي زدم كه او پرت شد روي زمين. ازغندي به افسر زندان دستور داد دخالت كند. من هم به او تذكر دادم كه حق دخالت ندارد. ازغندي كه عصباني و تحقير شده بود به من گفت: پارتي تو اگر اعليحضرت هم باشد آن قدر تو را در زندان نگه ميدارم كه ريش تو بيايد دم نافت.» شهيد عراقي هم به او ميگويد: «من پارتيام از آن هم بالاتر است.» ازغندي ميگويد: «پارتي تو كيست؟» شهيد عراقي در جواب ميگويد: «پارتي من خداست...»
كتاب «شب را نهايت است» در قطع رقعي و 252 صفحه، با شمارگان 3هزار نسخه و بهاي 40 هزار ريال از سوي موزه عبرت منتشر شده است.
نظر شما