وی افزود: شهيد اميرخاني پس از تاسيس اين انجمن به همراه دوستانش، آموزش چريكي ديد و با جنبش آزاديبخش «مورو» همكاري كرد. با اوجگيري انقلاب اسلامي در ايران، او براي كمك به پيروزي انقلاب، از طريق كشور پاكستان به واردات اسحله و توزيع آن ميان مردم انقلابي پرداخت و نيز در راهاندازي پادگانهاي مردمي عليه نيروهاي شاه نقش مهمي را ايفا كرد.
امجدي با بيان اينكه محمود اميرخاني با نخستين گروههاي اعزامي به جبهههای جنگ تحميلي عراق علیه ایران همراه شد و در عمليات «مسلمابن عقيل» به شهادت رسيد، درباره دليل پرداختنش به سرگذشت اين شهيد دفاع مقدس اظهار كرد: خراساني بودن شهيد اميرخاني نخستين دليلم براي پرداختن به سرگذشت او بود. با توجه به اينكه خودم اهل خراسان هستم، در جريان فعاليتهاي شهيد اميرخاني در دوران پيش از وقوع انقلاب اسلامي بودم و با تحقيقاتي كه انجام دادم به ظرفيتهاي داستاني در زندگي او پي بردم.
اين نويسنده جانباز انقلاب اسلامي، فعاليت اميرخاني در قالب گروههاي دانشجويي در خارج از كشور، براي سرنگوني نظام پهلوی را دليل ديگر پرداختنش به سرگذشت او عنوان كرد و گفت: به دليل وقوع جنگ تحميلي عراق علیه ایران در فاصله اندكي پس از تاسيس انقلاب اسلامي، تفكرات شهيدان انقلاب اسلامي در محاق قرار گرفت و توجه كمتري به نقل خاطرات و تلاشهاي شهيدان مبارز خارج از كشور براي پيروزي انقلاب اسلامي شده است. اين عامل مهمترين انگيزه من در نوشتن سرگذشت اين مبارز انقلاب اسلامي و شهيد جنگ تحميلي عراق علیه ایران بود.
وي با بيان اينكه براي اعتبار بخشي بيشتر به مطالب كتاب «چشم بيدار» سفر به كشور فيليپين ضروري بود، گفت: اگر تمهيدات اين سفر فراهم ميشد، واقعيتهاي بيشتري از زندگي اين شهيد نمايان ميشد و اين كتاب ميتوانست منبع مناسبي براي ساخت فيلم از شخصيت و شيوه مبارزه شهيد اميرخاني باشد.
نويسنده كتاب «چشم بيدار» درباره منابعي كه براي نگاشتن اين كتاب به آنها مراجعه كرده است، توضيح داد: براي تاليف اين كتاب با خانواده اين شهيد ساعتها گفتوگو كردم و نيز با ارسال ايميل به يكي از دوستان نزديك شهيد اميرخاني كه خارج از كشورمان زندگي ميكند، او را به مشهد دعوت كردم و خاطرات او را هم در تحقيقاتم مورد توجه قرار دادم.
اين نویسنده حوزه انقلاب اسلامي از فاصله سي و چند سالهاي كه ميان روزهاي وقوع انقلاب اسلامي و نقل خاطرات افراد آن زمان اتفاق افتاده است به عنوان يكي از دشواريهاي انجام تحقيقاتش ياد كرد و افزود: در هنگام انجام پژوهش بارها مجبور به مرور خاطرات شخصيام از روزهاي انقلاب به همراه فرد راوي خاطرات شهيد اميرخاني ميشدم تا از اين رهگذر بتوانم فقط خاطراتي را در كتاب نقل كنم كه از اعتبار بالايي برخوردارند.
بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس استان خراسان ديگر منبعي بود كه جليل امجدي براي تاليف اين نوشتار به آن دسترسي داشت. وي معتقد است: اين مركز داراي آرشيو بسيار با ارزشي است و توانستم بيشتر اطلاعات و خاطرات زمان جنگ شهيد اميرخاني را از آن گردآوري كنم. اما متاسفانه اين منبع ارزشمند از مصاحبهها و گزارشهاي غير تخصصي رنج ميبرد. من براي تاليف اين اثر فقط به مصاحبه و گزارشهاي بنياد حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس استان خراسان اكتفا نكردم و با بسياري از دوستان اين شهيد نيز به گفتوگو نشستم.
نويسنده كتاب «زهرايي كه من ميشناسم» با بيان اينكه فقط نام خود شهيد و افراد تاثيرگذار زندگي وي در كتاب واقعي است، درباره دليل بهرهگيري از نام مستعار براي ديگر شخصيتهاي اين نوشتار گفت: يكي از مسایلی كه پس از نقل خاطرات و سرگذشت شهيدان رخ ميدهد، مشكلاتي است كه با ذكر نام حقيقي افراد براي راويان اثر پديد ميآيد. بنابراين نويسنده اين آثار ميكوشد تا آنجا كه ممكن است از ذكر نام نزديكان شهيد پرهيز كند تا آنها كمتر با اين مشكل مواجه شوند.
کتاب «چشم بيدار» به تازگي از سوی نشر شاهد در قطع رقعی و 166 صفحه با شمارگان 3 هزار نسخه و بهاي 20 هزار ریال منتشر شده است.
نظر شما