چهارشنبه ۳ آبان ۱۳۹۱ - ۱۱:۲۰
ابومحبوب: استبداد «نوذر» جامعه را به سوی آشوب کشید!

احمد ابومحبوب در بیستمین نشست «شاهنامه‌پژوهی» سرای اهل قلم با بیان توضیحاتی درباره داستان نوذر در «شاهنامه» و گرایش او به استبدادی که جامعه را به آشوب کشاند، گفت: دوره نوذر، دوره شکست کامل ایرانیان و تسلط افراسیاب بر ایران است که سبب می‌شود ایران از بزرگی و شکوهی که در دوران منوچهر و فریدون به آن رسیده بود، دور شود.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، بیستمین نشست از سلسله درس‌های «شاهنامه‌پژوهی» عصر دیروز، دوم آبان، ساعت 16 با حضور احمد ابومحبوب، مدرس این دوره و جمعی از علاقه‌مندان به شاهنامه در سرای اهل قلم برگزار شد.

ابومحبوب در آغاز این جلسه توضیحاتی درباره آیین نامگذاری مطرح کرد و گفت: در مساله نام و نامگذاری، شیوه نامگذاری جنبه «مردم‌شناسی» و «هویت نام» جنبه اسطوره‌ای ماجرا است. البته اصل و اساس قضیه خود نام‌ها هستند. نام‌ها در اسطوره‌ها پیش از آن‌که اسم باشند، صفت و ویژگی هستند و ویژگی قهرمان‌ها را نشان می‌دهد؛ برای مثال اسامی زال، رستم و رودابه خصلت و ویژگی‌های روانی و جسمی این شخصیت‌ها را نشان می‌دهند.
 
وی افزود: بنابراین ما با دو مساله روبه‌رو هستیم یکی با شیوه نامگذاری و دیگری بحث «هویت» نام و این مساله که «نام» چیست. از دیدگاه اسطوره‌ای «نام» خود فرد است. اگر برای رستم در «شاهنامه» آیین نامگذاری مطرح نشده، شاید به این دلیل باشد که او حتی پیش از تولد نیز آزمایش خود را پس داده است؛ یعنی رستم چهره دیگر زال یا حتی سام است. او بعدها نیز آزمایش می‌شود. عبور از هفت‌خوان بیانگر نوعی مراحل روانی است.

این پژوهشگر در ادامه جلسه به ارایه توضیحاتی درباره پایان دوران منوچهر در «شاهنامه» و آغاز دوران نوذر پرداخت و اظهار کرد: زمانی‌که دوران منوچهر به پایان رسید، ما به دوران دیگری وارد می‌شویم و به نوعی چرخش اقتصادی و اجتماعی را در آن مشاهد می‌کنیم و آن دوران، دوران نوذر است.

وی افزود: به‌طور کلی در دوران منوچهر تورانیان از مرزهای ایران عقب رانده شدند، اما از لحاظ تاریخ اسطوره‌ای دوران نوذر دوران پرآشوب سیاسی و اجتماعی ایران است و دو حادثه مهم در این دوران اتفاق می‌افتد.

ابومحبوب اشاره‌ای به نخستین حادثه داشت و تشریح کرد: جریان منوچهر که خود یک جریان نو بوده در زمان نوذر به جریانی سنتی و قدیمی تبدیل شده است و نوذر به نوعی سنت‌های قدیمی را برپا نمی‌دارد. نوذر در آغاز به عنوان برگزیده و جانشین منوچهر بر سرکار می‌آید، اما طولی نمی‌کشد که به سوی بیداد می‌رود. حادثه مهمی که در این داستان رخ می‌دهد این است که ایرانیان دسته دسته در حال بازگشت و روی برگرداندن از نوذر هستند و به اصطلاح امروزی به نوعی یک کودتا نزدیک است؛ چراکه نوذر به سوی استبداد رفته و جامعه را به سوی آشوب می‌کشاند. در نهایت نوذر که پایه‌های حکومت خود را سست می‌بیند از سام کمک می‌گیرد. سام مامور می‌شود نوذر را از راه ستم بازدارد، اما همه دخالت‌های سام در این زمینه است.

وی توضیح داد: در تاریخ اسطوره‌ای ایران زال و سام نقش‌های بسیار مهمی برعهده دارند. در این‌جا سام به سرکوبی جامعه نمی‌پردازد بلکه نوذر شاه را به راه باز می‌گرداند و جامعه تاحدی با این کار آرام می‌شود. بنابراین نخستین حادثه گرایش به بیداد در شیوه حکومت نوذر و حادثه دوم حمله توران به ایران است. دوره نوذر در واقع دوره شکست کامل ایرانیان و تسلط افراسیاب بر ایران است. این دوره نوذر، دوران فروریزی بزرگی و شکوهی است که ایران در دوران منوچهر و فریدون به آن رسیده بود. نوذر در این داستان به دست افراسیاب کشته می‌شود و این بزرگترین خفت برای ایرانیان بوده است، که شاه ایران به دست شاه دشمن کشته شود. همچنین مرگ سام در دوران نوذر اتفاق می‌افتد. این قضیه سبب می‌شود افراسیاب بتواند به ایران لشکرکشی کند.

این استاد دانشگاه در بخش دیگر از سخنانش گفت: در ادامه این داستان به انداختن سه تیر در سه محل از سوی زال اشاره شده و عدد سه در این‌جا یک نماد اسطوره‌ای است. زال در نبردها پیروز می‌شود و سیستان و زابلستان و بخش‌هایی از ایران را از دست افراسیاب و تورانیان نجات می‌دهد. در ابیات این داستان با عنصر «ظهور» روبه‌رو هستیم. در این کلمه مفهوم نجات و همچنین مفهومی از آسمان دیده می‌شود.

وی افزود: به عبارت دیگر گویی این سه تیر از آسمان فرود آمده‌اند. عدد سه در حقیقت نشانه نوعی نظام فکری و روحی است که با خدا، جهان و انسان ارتباط دارد. به عبارت دیگر عدد سه نشان‌دهنده وحدت این سه عنصر است و در حقیقت زال نماد این وحدت است.

ابومحبوب با تاکید بر این موضوع که نجات انسان در تفکرات عرفانی و اسطوره‌ای در وحدت این سه نیرو یا عنصر است و پیوند آن‌ها با یکدیگر نماینده کمال و نهایت ظهور و تجلی است، اظهار کرد: براساس همین پیوند اسطوره‌ای خدا، جهان و انسان است که قهرمانان و پهلوانان اسطوره‌ای چهره ایزدانه پیدا می‌کنند یا خدایان در چهره‌های انسانی ظهور می‌یابند. این مساله همان سه جنبه‌ای بودن برخی از شخصیت‌های اسطوره‌ای و داستانی در «شاهنامه» است، مانند شاه، کاهن و پیامبر، این سنت شاهی اسطوره‌ای ایران ما است. شاه اداره انسان‌ها را برعهده دارد پس با خدا در ارتباط است، کاهن با کیهان و یعنی همان جهان ارتباط دارد. پیامبر نیز همان انسان است.

وی به‌طور کلی عدد «سه» را عددی مقدس و نمادی آسمانی معرفی و تشریح کرد: عدد سه از نظر جنسیت اسطوره‌ای مذکر است. آسمان همان مذکر است و بنابراین، این سه تیر، نماد سه تیر آسمانی هستند. از سوی دیگر سه تیری که زال انداخته است از نظر اسطوره‌ای به نوعی بر ایجاد یک نوع دگرگونی یا تحول و در واقع مرگ تورانیان هم دلالت دارد. در شاهنامه عدد سه گاهی به اشکال گوناگون تکرار می‌شود.


وی همچنین توضیحاتی درباره رهایی سیستان و زابلستان از دست تورانیان توسط زال ارایه کرد و گفت: در این ماجرا به نوعی نبرد اهریمن و اهورا را می‌بینیم و زال به عنوان نماد تجلی اهورا سبب نجات زابلستان و سیستان می‌شود.

این نویسنده ادامه داد: پس از کشته شدن نوذر، از آن‌جا که کسی جانشین آن نبوده است، ایران دوباره دچار آشوب می‌شود. در اسطوره‌های ایران بی‌شاهی عامل آشوب است، اما دوران زال، دوران صلح و آرامش است.

وی در پایان یادآور شد: حادثه نمادین این دوران اتفاق هشت سال خشکسالی است که هم تورانیان و هم ایرانیان خشم خدایان را  عامل آن می‌دانند و از آن پس تصمیم به صلح می‌گیرند، ولی از آن‌جا که افراسیاب اشغالگر ایران است، فقط اجازه می‌دهد مرز ایران و توران دوباره توسط زال تعیین شود.

بیستمین نشست از مجموعه درس‌های «شاهنامه‌پژوهی» سه‌شنبه (دو آبان) از ساعت 16 تا 17 و 30 دقیقه در سرای اهل قلم، واقع در خیابان انقلاب، خیابان فلسطین جنوبی، کوچه خواجه‌نصیر، شماره دو برگزار شد.



نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها