به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، سومين نشست از سلسله نشستهاي ايراني اسلامي پيشرفت عصر دیروز (21 آذر) با سخنراني رضا داوري اردكاني برگزار شد.
اين استاد و نويسنده فلسفه با اشاره به نسبت ميان نظر و عمل در ميان يونانيان گفت: هنگام برگزاري جشنهاي پهلواني در كوههاي المپ سه گروه پهلوانان، دستفروشان و تماشاگران به المپ ميروند، اما يونانيان گروه تماشاگران را از دو گروه ديگر برتر ميدانند زيرا معتقدند كه اين گروه در پي نفع و سودي نيستند و بيغرض به جشن ميآيند.
داورياردكاني، سپس با بيان اينكه شرق همواره از نگاه غرب و به صورت ابژكتيو شناخته شده است، گفت: هميشه نگاهي دوستدارانه به يونان كه تمدني غربي است وجود داشته، اما به شرق نگاهي ابژكتيو وجود داشت. عظمت هند و چين و ايران هيچگاه مانند عظمت يونان شناخته نشد، ما نيز از طريق غرب جهان را شناختهايم و اساسا همه چيز را از دريچه اروپا دیدهايم و همه علم ما از اروپاست. درست است كه ما به اروپا علم داديم و علم اسلامي ما در دوره قرون وسطي برتر از علم غرب بود اما اين اروپاييان بودند كه علم را پيش بردند و از آن استفاده كردند.
رييس فرهنگستان علوم، در بخش ديگري از سخنانش گفت: با تاسيس منطق در يونان توسط سقراط و افلاطون و ارسطو ، علم و عمل از هم جدا شدند. ما با علم دو نسبت داريم؛ يك علم دروني و يك علم آموختني. علم اول مالك انسان است و علم دوم علمي است كه آن را مصرف ميكنيم. با وجود اهميتي كه علم نخست دارد ولی ما به علم آموختني بيشتر اهميت ميدهيم و به همين دليل است كه كتابهايي را كه به ما اطلاعات ميدهند بيشتر ميپسنديم.
وي ادامه داد: ارسطو در كتاب مهم و اثرگذار «اخلاق نيكوماخس» فضايل را به چهار قسم نظري، عقلي، اخلاقي و عملي تقسيم كرد. در اينجا عمل به معناي زحمت و كار دستي است. اشكال من به اين دستهبندي اين است كه يك بناي عظيم يا مجسمه زيبا نسبت به كتاب فلسفه در مرتبه پايينتري قرار ميگيرد.
نويسنده كتاب «ما و تاريخ فلسفه اسلامي» افزود: ارسطو اين فضايل را متصل ميداند اما من عقيده او را قبول ندارم زيرا يك فيلسوف لزوما اهل فضيلت و اخلاق نيست. شايد بتوان گفت قصد ارسطو اين بود كه فضيلت اخلاقي و عمل درست با هم متناسبند؛ يعني اگر اين جدايي را در فرد وجود دارد در تاريخ وجود ندارد. ما در اخذ تجدد اين جدايي را داشتيم؛ وقتي مرحوم اميركبير دارالفنون را تاسيس كرد، تنها علوم عملي در آن تدريس شدند كه البته نياز زمانه بودند اما اين روش ثمره خوبي نداشت. علم فقط گفته و زبان نيست، بلكه گوش ميخواهد. اگر كسي طالب علم نباشد، سخن عالم شنيده نميشود. علم كنوني که علم تكنولوژيك است، اخلاقي نيست، بلكه تكنيكي است. ارسطو به علم نظري مطابق با موجود قايل بود، اما علم امروز ما مطابق با موجود نيست.
وي تاكيد كرد: علم و عمل در جهان توسعه نيافته جدا هستند ما تسخير دنيا را به عهده نگرفتيم و بنابراين طريقش را هم ياد نميگيريم. تنها ياد گرفتن روش، مساله را حل نميكند بايد بخواهيم كه مساله را حل كنيم. گفته ميشود كه براي رونق پژوهش در كشور بايد روش تحقيق را به دانشجويان آموخت اما به عقيده من اگر بخواهيم پژوهش كنيم روش آن را نيز ياد ميگيريم، چراكه روش را در عمل بايد ياد گرفت همانطور كه غربيان اينگونهاند.
رييس فرهنگستان علوم با بيان اينكه در جهان توسعهنيافته دانشمند داريم اما تكنولوژي نداريم، گفت: ما، هم علم را ميخريم و هم تكنولوژي را.
داورياردكاني در بخش ديگري از سخنانش گفت: پس از قرون وسطي، سود اصالت پيدا كرد. فرويد به عنوان بزرگترين روانشناس انسان را تمتع ميداند. ماركس نيز با همه عظمت فلسفه، فكر و دانشش بشر را تمتع ميداند.
اين استاد فلسفه ادامه داد: از زمان ظهور فلسفه جديد تا نيمه نخست قرن بيستم دو كتاب اخلاق داريم كه نميتوان به دستورات آن عمل كرد. در قرن بيستم به ويژه نيمه دوم آن بشر با بحران روبهرو شد و به همين دليل فلاسفه به اخلاق پرداختند، اگرنه تجدد اصلا كاري به اخلاق نداشت.
رييس فرهنگستان علوم افزود: كانت به عنوان فيلسوف بزرگ تجدد در كتاب «نقد عقل عملي» اخلاقي را توصيف كرد كه اگر وجود نميداشت غرب نميتوانست دوام داشته باشد اما اين اخلاق عملپذير نيست و نميتوان به دستورالعمل اخلاقي كانت عمل كرد. افلاطون در كتاب «جمهوري» بيان ميكند كه اين كتاب را براي آسمانيان نوشته است شايد كانت نيز دستورالعمل اخلاقي خود را در كتاب «نقد عقل محض» براي آسمانيان نوشته باشد كه نميتوان به آن عمل كرد.
چهارشنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۱ - ۱۰:۴۷
نظر شما