اصغر دادبه، استاد و پژوهشگر فلسفه و عرفان در نشست نقد و بررسی کتاب «دوستی» گفت: متون ادبی ما بیش از متون فلسفیمان حاوی مباحث فلسفیاند و از اسلامیت و ایرانیت بیشتری نیز نسبت به متون فلسفه برخوردارند.-
دادبه با تمجید از مالک حسینی، نویسنده این اثر، گفت: این نویسنده از دو جهت کار ارزشمندي انجام داده است؛ نخست آنکه به موضوع مهمی توجه کرده که هر روز در زندگی با آن مواجهیم و دوم اینکه کتاب را به اختصار نوشته، زیرا دریافت که امروز حرف حساب دو کلمه است و فراغت مردم به اندازهای نیست که کتابهای قطور بخوانند.
وی با مهم دانستن مفهوم دوستی در متون ادبی فارسی گفت: سعدی ششصد و هفت بار واژه «دوست» را غیر از واژه رفیق و یار در غزلیاتش به کار برد. در غزلیات حافظ نیز این واژه 142 بار تکرار شده است که نشاندهنده مهم بودن مفهوم دوستی نزد سعدی است.
دادبه، کمآزاری را مفهوم محوری حکمت ایرانی اسلامی دانست و گفت: عدهای تصور میکنند که ما حکمت اصیل نداریم و همه را از یونانیان گرفتهایم در حالی که متون ادبی ما که مشحون مسایل حکمیاند نشان میدهند که کمآزاری محوریترین بحث در حکمت ایرانی اسلامی است و به این مفهوم بسیار کم در متون فلسفی اشاره شده یا اصلا اشارهای به آن نشده است.
وی تاکید کرد: بخش عمده مسایل فلسفی ما در متون ادبمان وجود دارد و اگر بخواهیم تحقیق جامعی را درباره این مباحث انجام دهیم نه تنها بینیاز از این متون ادبی نخواهیم بود، بلکه نود درصد منابع ما همین متون خواهند بود. حکمت عملی ما بیشتر متاثر از «اخلاق ناصری» است بیشترین تاثیر را از یونانیت گرفته است. هرچند فلاسفه ما اندیشه یونانی را با مفاهیم اسلامی و ایرانی درآمیختند اما با وجود این متون ادبی ما اسلامیت و اصالت بیشتری دارند.
دادبه به جایگاه مفهوم دوستی در حکمت و فلسفه ایران اشاره کرد و گفت: دوستی در فلسفه و حکمت ما ذیل حکمت منزل یا سیاست مدن مطرح شده اما در هیچ یک از این حوزهها بحث کاملی درباره آن وجود ندارد، در حالی که متون ادبی ما مشحون از مفهوم دوستی است، به گونهای که یک فصل کامل از قابوسنامه به دوستی میپردازد.
وی افزود: در واقع ادبای ما به نوعی در برابر غربزدگی آن دوران که سیطره یونانیت بود واکنش نشان دادند، اما نه از سر بیخردی و بیدانشی نسبت به تفکر یونانی، بلکه این واکنش نوعی رویکرد ملی و حتی دینی داشت و از این جهت کار آنان اصالت دارد. آنان قصد نبرد با فکر یونانی را نداشتند بلکه میخواستند اندیشهای ملی را طرح کنند.
دادبه تاکید کرد: ادبیات ما حتی به جزئیات دوستی مانند ضرورت آن، طبقهبندی دوستی، نحوه انتخاب دوست و افزودن به دوستان به حفظ دوستیهای قدیمی نیز پرداخته است.
محمودی، سخنران بعدی نشست بود. وی در ابتدا نکاتی را درباره کتاب متذکر شد و گفت: مخاطبان این اثر متخصصان فلسفهاند، زیرا نویسنده مطالب مهم را به اختصار توضیح داده که فهم آن برای علاقهمند مبتدی به فلسفه دشوار است. همچنین بهتر بود نویسنده کتاب مانند کتاب قبلیاش یک جمعبندی را به پایان اثر اضافه میکرد.
وی افزود: این اثر با همه اختصاری که دارد موضوعاتی را به ذهن میآورد که میتوانند دستمایه نگارش کتاب و مقاله قرار بگیرند. برای نمونه به چند مورد از موضوعات اشاره میکنم. بسیاری از فلاسفه کوشیدند به این سوال پاسخ دهند که آیا میتوان بدون هیچ چشمداشت و منفعتی کسی را دوست داشت؟ از جمله این فلاسفه غزالی است که به اعتقاد وی هر چیز زیبا از به اين دليل که زیباست دوست داشتنی است.
محمودی افزود: مقایسه دوستی نزد آگوستین و غزالی نیز از دیگر موضوعاتی است که نویسنده این اثر به آن توجه کرده است. آگوستین دوستی را موهبت الهی میداند، اما غزالی با وجودی که یک متفکر اشعری است، دوستی را ذاتی و عقلی میداند. در واقع او در مبحث دوستی مانند یک معتزلی تمام عیار فکر میکند.
این محقق ادامه داد: شاعران و عارفان ما تنها به خدا یا معشوق زمینی در بحث دوستی نظر نداشتهاند، بلکه دوست انسانی را نیز مد نظر داشتهاند. از مولانا که مواردی مانند دادن هدیه بیبهانه به دوست، باز شدن نطق هنگام مواجهه با دوست و مکدر نکردن خاطر دوست هنگام ناراحتی را نشانه دوستی انسانی با یک فرد میداند.
نظر شما