گفتوگو بهمناسبت شهادت محمدتقیخان امیرکبیر
آجدانی: تاریخنگاری امیرکبیر دچار سطحینگری و سیاستزدگی شده است
چهارشنبه (20 دیماه) برابر با شهادت میرزا تقیخان امیرکبیر است. لطفالله آجدانی، تاریخنگار و مولف کتابهای تاریخی میگوید: کتابهایی که درباره امیرکبیر نوشته شده، هر کدام از زاویهای به وی پرداختهاند اما بهدلیل نسبی بودن درک از تاریخ این دیدگاهها همراه با سیاستزدگی و سطحینگریاند.-
لطفالله آجدانی در پاسخ به این سوال که آیا کتابهایی که درباره امیرکبیر تدوین شدهاند، به تمام وجوه شخصیتی وی پرداختهاند، گفت: هر کتابی که درباره شخصیت یا موضوعی نوشته میشود، طبیعی است که نمیتواند همه وجوه مساله یا شخص را بررسی کند. اگر چنین بود دیگر ضرورتی به ادامه تحقیقات و نوشتن کتابهای جدید درباره آن موضوع و شخصیت احساس نمیشد. از این رو باید به صراحت گفت در هیچ کدام از کتابهای تاکنون منتشر شده درباره امیرکبیر و حتی در آثاری که در آینده نوشته خواهد شد، نمیتوان و نباید انتظار داشت با کتابی روبهرو شویم که همه وجوه شخصیتی وی را به خوبی و تمام و کمال بررسی کرده باشد.
این پژوهشگر تاریخ ادامه داد: درک و دریافتهای تاریخی نسبیاند و تنها در پرتو اسناد و مدارک نویافته و به کارگیری روششناسی کارآمدتر در تحقیق و نیز توانمندیهای علمی بیشتر میتوان برخی از زاویههای گوناگون از شخصیتی تاریخی مانند امیرکبیر را بیش از پیش درک کرد.
این مدرس دانشگاه افزود: نوشتههای فریدون آدمیت درباره امیرکبیر از بهترین تحقیقاتی که تاکنون منتشر شده است. البته تلاشهایی از سوی برخی از نویسندگان مانند محمدعلی کاتوزیان و عباس امانت نیز در نواندیشی درباره امیرکبیر انجام شده که مجموعهای از درستاندیشیها و غلط اندیشیهاست، بهویژه در کتاب «قبله عالم» عباس امانت که در بخشهایی از کتاب به امیرکبیر پرداخته و برخی وجوه این شخصیت تاریخی را به شیوهای جدید و عالمانه ترسیم کرده نيز از بدخوانیهای اساسی دربارهاين شخصيت دور نمانده است.
آجدانی در پاسخ به این سوال که آیا نقطههایی از زندگی، افکار و عملکرد امیرکبیر وجود دارد که پنهان مانده باشد، گفت: بهطور قطع، نه فقط درباره امیرکبیر، بلکه درباره همه شخصیتها و موضوعهای تاریخی، نقطهها و نکتههایی وجود دارد که مغفول مانده یا به خوبی دیده نشده، مبهم و مخدوش است.
نویسنده کتاب «روشنفکران ایران در عصر مشروطیت» ادامه داد: مسوولیت یک تاریخنگار و توانایی او، پیدا کردن همین وجوه پنهان، بدخوانیهای تاریخی و پرداختن به آنهاست. در علوم نظری بهویژه تاریخپژوهی، از هر مسالهای میتوان چند دیدگاه مختلف و مجهول را کشف کرد، پس همیشه دلیلی برای یافتههای جدید وجود دارد و همین یافتهها دلیلی بر وجود بخشهای مغفول و قابل کشف در تاریخ و تاریخنگاری است.
این تاریخپژوه بیان کرد: بهعنوان مثال از خصلت کاریزماتیک امیرکبیر و نیز قاطعیت رفتاری او، به خصلتهای شبهاستبدادی یاد شده است، چنانکه نویسندگانی چون کاتوزیان و صادق زیباکلام بسیار بر این نکته تاکید کردهاند که امیرکبیر اگر در زمان دیگری مانند زمان رضاشاه زندگی میکرد، رضاشاه دیگری میشد که از خصلتهای مستبدانه و دیکتاتورانه برخوردار بود. در حالیکه در این ادعا و تصویری که از امیرکبیر ارایه شده است، ایرادهای اساسی و تردیدهای جدی وجود دارد.
وی در ادامه گفت: میان اقتدارطلبی امیرکبیر که از نوع قدرتی مشروع در چارچوب قانون بود با نوع قدرتطلبی غیرقانونی یا فراقانونی که از خصلتهای یک مستبد و دیکتاتور حکومتی است تفاوت چشمگیری دیده میشود. همچنین برخی سادهاندیشیهای همراه با رویکرد ایدئولوژیک، مانند آنچه عباس امانت در کتاب «قبله عالم» در نگاه و داوریهایش درباره امیرکبیر نوشته، نمونه دیگری از این بدخوانیهای تاریخی بهشمار میرود که نیازمند بازنگری نقادانه است.
نویسنده کتاب «اندیشههای سیاسی در عصر مشروطیت ایران» افزود: هر تاریخنگار براساس دادهها و یافتههایی با توجه به زاویه دیدی که دارد به نتیجهای متفاوت و متضاد با نتایج دیگران میرسد، در همینحال این ناکامی نیز دیده شده که پژوهشگر با قرارگرفتن در زاویه دیدی نامناسب به نتایج نادرستی دست یافته است.
آجدانی در پایان گفت: بهطور کلی بازسازی کامل واقعیتی تاریخی به سبب آنکه امکان بازسازی مکان و زمان تاریخی میسر نیست، ناممکن است. تنها کسانی چنین ادعای غیرعلمی و گزافی میکنند که در دام ایدئولوژیزدگی و سیاستزدگی گرفتارند. این گروه از تاریخنگاران، تاریخ نمینویسند، بلکه تاریخ میسازند. به نظر میرسد بسیاری از کتابهای تاریخی مانند برخی کتابهایی که درباره امیرکبیر تدوین شدهاند نیز دچار همین مسالهاند.
نظر شما