چهارشنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۱:۰۲
فردوسی «رستم» را با رفتارهای متناقض توصیف کرده است

احمد ابومحبوب در سی‌ودومین نشست «شاهنامه‌پژوهی» تاکید کرد فردوسی رستم را به صورت انسانی با رفتارهای متناقض توصیف کرده است. بخشی از تناقض رستم در نحوه برخورد و رفتار او با کی‌کاووس نشان داده می‌شود. همچنین در داستان رستم و سهراب نیز با پرسش‌های عجیبی روبه‌رو هستیم.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، آخرین نشست از سلسله درس‌های «شاهنامه‌پژوهی» سال 91 عصر دیروز (22 اسفند) با حضور احمد ابومحبوب، مدرس این دوره و جمعی از علاقه‌مندان به شاهنامه درباره داستان «نبرد رستم و سهراب» در سرای اهل قلم برگزار شد.

ابومحبوب در آغاز این جلسه گفت: همان‌گونه که سهراب رستم‌نژاد است، اسب سهراب هم رخش‌نژاد است.

وی پرسش‌هایی را درباره این داستان مطرح کرد و توضیح داد: این داستان نشان می‌دهد که رستم حتی از نام پسرش هم آگاهی دارد و می‌داند آن‌که حمله کرده است سهراب نام دارد و حتی در این جریان‌ها احتمال می‌دهد این سهراب فرزند اوست، اما باید دید چرا بازهم با او می‌جنگد. پرسش دیگر این‌که سهراب هم احتمال می‌دهد رستم پدر اوست و نشانه‌هایی را که مادرش به او داده است، می‌بیند، اما بازهم به جنگ رستم می‌رود.

این استاد دانشگاه ادامه داد: پرسش دیگری که در این‌جا مطرح می‌شود، این‌ است که سهراب چرا به ایران آمد و مگرنه آن‌که در جستجوی پدر بوده است، اما چرا مستقیم به سیستان نرفت و به قلب ایران لشکر کشید. همچنین چرا سهراب مهره‌ای را که مادرش به عنوان نشانی از پدر به او می‌دهد، پنهان می‌کند. 

وی در بخش دیگر از سخنانش اشاره‌ای به سیستم سیاسی سنتی ایران داشت و اظهار کرد: در سیستم سیاسی سنتی ایران، شاه با فر ایزدی مرتبط است. از سوی دیگر شاه به عنوان یک شکل کلی از وحدت ملی همواره در ادبیات حماسی ایران مطرح شده است. بنابراین هرگاه شاهی نیست، آشوب به راه می‌افتد و کشور دچار هرج و مرج می‌شود.

ابومحبوب افزود: برهمین اساس به نظر می‌رسد در این سیستم سیاسی، سهراب می‌خواهد نوعی دگرگونی ایجاد کند، اما این دگرگونی از داخل نیست، بلکه نوعی دگرگونی از خارج و دگرگونی تحمیلی است.

وی گفت: سهراب به عنوان نیرویی از توران، یکی از دشمنان ایران و خارج از ایران می‌آید تا کی‌کاووس را از تخت بردارد، کی‌کاووس گرچه بی‌عقل و دانش است، اما به هر روی نماد وحدت ملی است. بنابراین رستم و سهراب می‌توانند به نوعی نشان‌دهنده جریان‌های قدیم و سنتی و ارتباط آن‌ها با جریان‌های جدید و ناپایدار باشند.

وی در ادامه ضمن قرائت ابیات دیگری از این داستان توضیحاتی درباره مسایل عنوان شده در این اشعار مطرح کرد.

این شاهنامه‌پژوه به برگشت رستم برای جنگ با سهراب اشاره و تشریح کرد: برگشت او برای اثبات نترسیدنش بوده است. دو نکته‌ای که باید در تحلیل این داستان در نظر گرفت، یکی بحث ترس از دشمن است که رستم آن‌را ننگ به شمار می‌آورد و دیگری پشت کردن به شاه است. پشت کردن به شاه نتیجه‌اش شکست ایران و نابودی ایران به دست سهراب است.

وی افزود: شاه سمبل وحدت ملی و ملیت در «شاهنامه» است. علت این‌که سهراب در این جنگ کشته می‌شود همین مساله است. رستم با سهراب می‌جنگد تا ترس از دشمن را نشان ندهد و به شاه پشت نکرده باشد؛ چراکه این‌دو از ننگ‌های غیرقابل بخشش است. 

ابومحبوب تاکید کرد: از سوی دیگر فراموش نکنیم که رستم از سوی فردوسی به صورت انسانی با رفتارهای متناقض تصویر شده است. در این‌جا تناقض رستم در نحوه برخورد و رفتار او با کی‌کاووس نشان داده می‌شود. همچنین در تمام این داستان با پرسش‌های عجیبی روبه‌رو هستیم.

وی توضیح داد: دلیل برگشت رستم همان سیاست سنتی ایرانی است که مبتنی بر قدرت و فره است؛ فره ایزدی که از طریق قدرت و عدالت به دست می‌آید. بنابراین باتوجه به این سیاست می‌توان به برخی پرسش‌های این داستان پاسخ داد.

این پژوهشگر در ادامه به نشانه‌های اسطوره‌ای سهراب در شاهنامه اشاره کرد و گفت: سهراب از دیدگاه اسطوره‌ای ایرانی یک نماد اهریمنی است در مقابل رستم که چهره‌ای اهورایی دارد.چهره رستم در این رزم چهره میترایی و در دیگر رزم‌ها گاهی چهره خدای آب‌ها و باران‌ها است.

وی توضیح داد: همچنین سهراب در زمان جنگ با رستم 12 سال داشته است و این عدد 12 نماد چرخه زمان و سمبل زروان، خدای زمان است. خدای زمان به صورت شیر وحشی نشان داده شده که در دوره‌های بعدی شکل اهریمنی گرفته است. بنابراین در این داستان خدای زمان در مقابل رستم قرار گرفته است.

ابومحبوب در ادامه به اضطراب و دلهره رستم در این جنگ اشاره کرد که به صورت خشم ناخودآگاه در او خودش را نشان می‌دهد و افزود: رستم در تنگنای روانی قرار گرفته است و باید حالت روانشناسی رستم بررسی شد؛ چراکه بسیاری از این داستان‌ها از نظر روانشناختی قابل بحث هستند.

وی در بخش دیگر به ارایه توضیحاتی درباره درفش‌ها پرداخت و اظهار کرد: هر پهلوانی یک درفش دارد و هر درفش نشان‌دهنده یک ایالت است. درفش رستم، درفشی سبز همراه با پیکر اژدها است. درفش کی‌کاووس درفشی هفت رنگ با هفت سراپرده است.

این نویسنده ادامه داد: براساس تقدس میترایی عدد هفت، در ایران باستان هفت خانواده شاهی وجود داشته و هریک یکی از بخش‌های لشکر را اداره می‌کردند. بنابراین به نوعی فضای اجتماعی جامعه درباری در این هفت سراپرده نشانه‌گذاری شده است.

وی در بخش دیگر توضیحاتش گفت: عشق در ایران کهن و در فلسفه ایرانی نشانه خرد است. در دوران اسلامی و در فلسفه اسلامی عشق و عقل از یکدیگر جدا هستند، اما در فلسفه ایرانی این دو با هم می‌پیوندند.

ابومحبوب در پایان تاکید کرد: در این داستان به نوعی حالت روانشناختی فریب خود را هم می‌توان دید. سهراب در جستجوی چیزی است که از آن رنج می‌برد و آن‌را ندارد یا به عبارت دیگر در جستجوی نوعی هویت است.

سلسله نشست‌های «شاهنامه‌پژوهی» در سال آینده با داستان «سیاوش» آغاز می‌شود.

سی‌و‌دومین نشست از مجموعه درس‌های «شاهنامه‌پژوهی» سه‌شنبه (22 اسفند) از ساعت 16 تا 17 و 30 دقیقه در سرای اهل قلم، واقع در خیابان انقلاب، خیابان فلسطین جنوبی، کوچه خواجه‌نصیر، شماره دو برگزار شد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط