ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
همانگونه که در فصل پیشین به آن اشاره کردم، والدینی که میخواهند فرزندانشان اتاق خودشان را تمیز کنند، اغلب به رویکرد قدرت متشبث میشوند چون که این روش «نتیجه میدهد». وقتی از آنها خواستم که بیشتر در این باره توضیح دهند، گفتند، «نتیجه میدهد یعنی اتاق تا هفته بعد تمیز و مرتب باقی میماند.» یا «او میداند که شلخته و ریخته و پاشیده بودن پیامدهای خودش را دارد.»
من درباره یک دختر کلاس ششمی با والدین صحبت کردم که دوست داشت وسایل سایر بچهها را بدزد و به او هشدار داده شده بود که باید دست از دزدی بردارد وگرنه در دردسری بزرگ خواهد افتاد. او در واقع دست از دزدی برداشت، چون دلش نمیخواست که «گرفتار شود». والدین و معلمش از این نتیجه بسیار خوشحال بودند، اما من نبودم. البته که دزدی نکردن بهتر از دزدی کردن است، اما به والدینمان خاطرنشان کردم که معلم و والدین آن دختر فقط روی نصف مشکل او تمرکز کرده بودند. مطمئناً، او متقاعد شده بود که دست از دزدی بردارد، اما دلیلش ـ این که نمیخواسته گرفتار شود ـ بیانگر فقدان کامل همدلی است. او هیچ توجه و نگرانی خاصی به قربانیاش مبذول نمیکرد و من مجبورم که این گونه نتیجهگیری کنم که اگر راهی برای دزدی بدون ترس از گیر افتادن به ذهنش میرسید، مسلماً از برگشتن به نقطه اول و از سرگرفتن دزدی ابایی نداشت.
صفحه 164/ پرورش کودک متفکر (پیش نوجوانی)/ دکتر میرنا شور و رابرتا ایزرائلف/ ترجمه آزیتا زمانی/ انتشارات کتاب ارجمند/ چاپ اول/ سال 1391/ 272 صفحه/ 9500 تومان
نظر شما