ايبنا - خواندن يك صفحه از يك كتاب را ميتوان چند گونه تعبيركرد؛ چيدن شاخه گلي از يك باغ، چشيدن جرعهاي از اكسير دانايي، لحظهاي همدلي با اهل دل، استشمام رايحهاي ناب، توصيه يك دوست براي دوستي با دوستي مهربان و...
در زمانی که شایعه شد ممکن است بعضی از نزدیکان درجه یک امام را بربایند و از این کار استفاده سیاسی کنند مسئولین محترم چند جلسه تشکیل داده و تصویب کردند که برای خانم محافظ قرار بدهند اما ایشان زیر بار این تصمیم نمیرفت. وقتی مسئولین حفاظت خطرات گوناگون عدم همراهی یک محافظ را برای خانم به مرحوم حاج سید احمد خمینی توضیح دادند، ایشان گفتند: اگر برای خانم احساس خطر میکنید خودتان مسئله را به ایشان بگویید. ایشان میگفت من این مسئله را خدمت خانم نگفتم تا مبادا خدای نکرده از من ناراحت شوند.
ایشان در آن محیط بسته و حفاظت شده خیلی خودمانی به بیت رفت و آمد میکرد تا جایی که اگر پاسدری که سرپرست نگهبانی نشسته بود و خانم از جلوی او رد میشد، میپرسیدی این خانم را که از جلویت رد شد شناختی؟ میگفت:نه، لابد یکی از ملاقاتکنندگان امام بود!
صفحه69/تشنه و دریا(خاطرات یکی از پاسداران بیت امام،محمدتقی رضایی کوپایی)/دکتر غلامعلی رجائی/موسسه چاپ و نشر عروج/چاپ اول/ سال1392/ 266صفحه/14000تومان
نظر شما