مهدی غبرایی، در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، با بیان این مطلب که در سالهای اخیر نابسامانیهایی در حوزه فرهنگ دیده شدهاست اظهار کرد: از میان آثاری که در این سالها ترجمه کردهام هنوز 10 رمان مجوز انتشار نگرفتهاند. برخی از آنها بدون پاسخ ماندهاند، بعضی گم شدهاند و آثار دیگری هم هستند که پیشنهاد شده بخش زیادی از آن حذف شود و من تن به این کار نمیدهم.
وی به برخی آثارش که هنوز امکان انتشار نیافتهاند اشاره کرد و گفت: دو رمان همینگوی هستند که ترجمه آنها به پایان رسیده، ولی از آنها ایرادهایی زیادی گرفته شده است. یکی از آنها رمانی است که در ایران با عنوان «زنگها برای که به صدا در میآید» معروف شده و من عنوان جدیدی را برای آن برگزیدهام که معتقدم صحیحتر است. این کتاب را با عنوان «این ناقوس مرگ کیست» به ارشاد فرستادهام که به آن مجوز ندادند؛ در حالی که پیشتر این کتاب با ترجمههای مختلف چاپ شده بود.
غبرایی درباره نام انتخابی خود بر این رمان توضیح داد: دلیل انتخابم این است که در دو مراسم شادمانی یا عزاداری در فرهنگ غرب ناقوسی به صدا در میآید و این کتاب روایت ناقوس مرگی است که برای یک فرد، به عنوان نماینده انسانها، نواخته میشود و از یکی از اشعار جان دان، شاعر انگلیسی الهام گرفته شده است.
مترجم آثار موراکامی افزود: اثر دیگر ترجمه شده از همینگوی «داشتن و نداشتن» اوست که به همراه «این ناقوس مرگ کیست» هنوز منتشر نشدهاند و از من خواسته شده بخشی از آنها را حذف کنم. این کتابها چندین بار ترجمه شدهاند و من نمیتوانم قسمتی از آن را حذف کنم و رضایت ندارم که این آثار «کلاسیک نو» در ترجمه از دست بروند.
غبرایی از کتاب «عشق بزرگ» نیز به عنوان یکی دیگر از آثار منتشر نشدهاش نام برد و درباره کتاب توضیح داد: این کتاب را یکی از همکاران لنین نوشته و موضوع کتاب روایت عشق لنین به خانمی است. از من خواسته شده داستانهایی از کتاب را حذف کنم که من قبول نکردم.
«آوازهای شبانه» ایشی گورو، دو رمان از موراکامی به نامهای «تعقیب گوسفند وحشی» و «جنگل نروژی» و همچنین کتاب «تقویت اروپایی» رومن گاری نیز آثار مطرح دیگری هستند که غبرایی ترجمه آنها را به پایان رسانده ولی این کتابها مجوز انتشار دریافت نکردهاند.
غبرایی با بیان اینکه چهار کتاب را نیز برای تجدید چاپ فرستاده، گفت: راینر ماریا ریلکه، شاعر آلمانی، کتاب منثوری به نام «دفترهای مالده لائوریس بریگه» دارد که به ارشاد فرستاده شده اما این کتاب گم شده است. نویسنده در این اثر نگاهی عرفانی به جهان دارد و بحث مرگ، زندگی، عشق و بازگشت به زادبوم را مطرح میکند و مطلقا چیزی ندارد که لازم باشد حذف شود.
وی با انتقاد از وضعیت سالهای اخیر حوزه فرهنگ کشور گفت: 32 سال است در حوزه ترجمه کار میکنم، چند وزیر، معاون و مدیر کل آمده و بسیاری از آنها گمان میکنند برای همیشه در این مقام میمانند، در حالی که در هر دورهای شاهد تغییرشان هستیم.
غبرایی با بیان اینکه مطالعه کتاب تاکنون کسی را به سمت فساد نکشانده افزود: ادبیات به غنای زبان و بالارفتن فهم، درک و فرهنگ کمک میکند و نویسندگان و مترجمان در حال خدمت به جامعه هستند. منٌتی بر کسی نیست، من با عشق کار میکنم و این حرفه را خودم برگزیدهام. من معنای مجوز را درک نمیکنم، ملت خودشان تشخیص میدهند و حذف برخی کلمات از کتاب و نیاوردن فصلی از آن با وجود فیلمها و آثاری که دسترسی به آنها آسان است نمیتواند فرهنگساز باشد.
مترجم رمان «بادبادکباز» درباره ویژگیهایی که مدیران فرهنگی باید داشته باشند، گفت: انتخاب این افراد مسالهای اساسی در دولت جدید است. به عقیده من کسی که به اندازه کافی فیلم ندیده و کتاب نخوانده نمیتواند نظارتی بر اهالی هنر داشته باشد. همانند شعارهایی که دکتر روحانی دادهاند، باید عقلانیت حاکم شود تا شاهد روال منطقیتری بر امور باشیم.
غبرایی، به گفته خودش، آدم خوشبینی است و آینده روشنی را برای جهان تصور میکند. وی درباره وضعیت آینده فرهنگ کشور گفت: با وجود همه مشکلات و کشتارهایی که در جهان هر روزه پیش میآید به آینده جهان خوشبینم. امیدوارم دولت جدید کشور خودمان به شعارهایش عمل کند، مسوولیت را به افرادی آشنا به امور بدهد و گروهی را سرکار بیاورد که پاسخگو باشد. وزارت فرهنگ و ارشاد با هیچ وزارتخانهای قابل قیاس نیست و افرادی حساس و خادم فرهنگ با آن سرو کار دارند پس باید زبان خاص آنها را درک کرد.
این مترجم ادبی تاثیر منفی مجوز نگرفتن کتابها را بر جوانان فعال قابل توجه دانست و گفت: وقتی فرد جوانی کتابی را به پایان میرساند و نمیتواند آن را چاپ کند، دلسرد میشود. برای ما مترجمان و نویسندگان قدیمی که جانمان از این همه جراحت زخم خورده و عمر خود را در این راه گذاشتهایم موضوع متفاوت است و تاکنون دوام آوردهایم. کسی که در آغاز راه و تنها منبع درآمدش ترجمه و تالیف کتاب باشد ممکن است خیلی زود ناامید شود.
غبرایی در سال 1324 در لنگرود به دنیا آمد و مدرک کارشناسی خود را در سال 1347 از دانشگاه تهران در رشته علوم سیاسی گرفت. وی از سال ۱۳۶۰ بهطور حرفهای کار ترجمه ادبی را آغاز کرد و تاکنون آثار زیادی از نویسندگان مختلف را به فارسی برگردانده است.
«کوری» اثر ژوزه ساراماگو، «خانهای برای آقای بیسواس» نوشته وی. اس. نایپل، «دل سگ» اثر میخائیل بولگاکف، «لیدی ال» از رومن گاری، «بادبادکباز» نوشته خالد حسینی، «موجها» از «ویرجینیا وولف»، «عشق و مرگ در کشوری گرمسیر» نوشته: شیوا نی پُل، «سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا»، «چاقوی شکاری»، «پس از تاریکی»، «گربههای آدمخوار» و «کافکا در کرانه» آثاری از هاروکی موراکامی برخی از کتابهایی هستند که غبرایی به فارسی ترجمه کرده است.
سهشنبه ۲۲ مرداد ۱۳۹۲ - ۰۸:۲۰
نظر شما