شنبه ۹ شهریور ۱۳۹۲ - ۰۹:۳۶
خونجی، سومین قله منطق جهان اسلام بعد از ابن‌سینا و فارابی

دکتر اسدالله فلاحی،‌ عضو هیات علمی موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران،‌ با اشاره به نوآوری‌های ابوعبداللَّه افضل‌الدين طبيب خونجي از حكيمان نامدار قرن هفتم هجري، این دانشمند را سومین قله منطق در جهان اسلام بعد از بوعلی و فارابی دانست.-

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)،  کتاب دکتر اسدالله فلاحی، استادیار گروه منطق موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران،‌ علاوه بر ارایه طرح پژوهشی با عنوان بررسی و نقد نوآوری‌های خونجی به زبان منطق جدید،‌ به‌تازگی در کتابی را به نام منطق خونجی منتشر شده است.

در این راستا و برای بررسی ابعاد مختلف این اثر پژوهشی با دکتر اسدالله فلاحی‌ گفت‌‌وگویی انجام شده است که حاصل آن را می‌خوانید.


 برای آشنایی خوانندگان ما کمی درباره خونجی بگویید.

افضل‌الدین محمدبن نام‌آور خونَجی (م. 646 ق.) پس از فارابی (م. 339 ق.) و ابن‌سینا (م. 428 ق.) سومین قله منطق در جهان اسلام به حساب می‌آید. خونجی بیشترین تاثیر را پس از آن دو  اندیشمند بر منطق ارسطویی بر جای گذاشت و نوآوری‌های متعددی را در حوزه علوم عقلی به ثبت رساند. 

ظاهرا بیشترین نوآوری خونجی در حوزه منطق است، به‌شکلی که حتی منطق سینوی را به دو دوره پیشاخونجی و پساخونجی تقسیم کرده‌اند؟

بله.‌ همان‌طور که اشاره کردید، نوآوری‌های منطقی خونجی چنان فراوان است که می‌توان منطق سینوی را به دو دوره پیشاخونجی و پساخونجی تقسیم کرد. در دوره نخست، بیشتر منطق‌دانان در جهان اسلام به تکرار سخنان ابن‌سینا و شرح آموزه‌های او می‌پرداخته‌اند اما در دوره دوم، آموزه‌های خونجی و پیروانش بود که مورد شرح و نقد و تکرار قرار می‌گرفت. 

چند نمونه از نوآوری‌های خونجی بیان کنید.

به عنوان مثال، در بحث تفصیلی خونجی می‌توان از قضایای حقیقیه و خارجیه، بیان روابط پیچیده میان این قضایا، کشف موجبه سالبه المحمول و موجبه سالبه الموضوع، کشف گزاره‌های همیشه صادق و همیشه کاذب، بحث تفصیلی از عکس نقیض، یافتن عکس‌های مستوی و عکس‌های نقیض اتفاقی، نزدیک شدن به پارادوکس‌های استلزام مادی، نام برد. البته با وجود این نوآوری‌ها،‌ خونجی در همه این موضوعات نیز کامیاب نبوده است و هنگامی که نوآوری‌های او را به زبان منطق جدید ترجمه می‌کنیم، می‌بینیم که بسیاری از خطاهای ریز و درشت در استنتاج‌های او رخنه کرده‌اند، مانند خلط استلزام مادی و ربطی، نوسان در تحلیل قضایای حقیقیه به صورت شرطی و به صورت ساده، خلط گزاره‌های با و بدون تعهد وجودی.

نوآوری‌های خونجی در منطق جدید تا چه اندازه می‌تواند موثر باشد؟

اساسا یکی از رویکردهای این پژوهش نیز همین مولفه است.‌ در واقع، به‌کارگیری منطق جدید در ارزیابی نوآوری‌های خونجی می‌تواند گامی در راستای منطق تطبیقی و شناساندن سهم منطق‌دانان مسلمان در پیشرفت این علم به جهان غرب و نشان دادن توانمندی‌های منطق جدید در تحلیل مسایل منطقی‌ـ‌فلسفی به اندیشمندان کشورمان باشد.

 آیا اندیشه‌های منطق‌دانان مسلمان در کشورهای غربی با اقبال مواجه شده است.‌ به بیان بهتر، آیا کتابی در این راستا در غرب نوشته شده است؟

بله، در میان منطق‌دانان معاصر غربی «نیکلاس رشر» نخستین کسی است که به صورت‌بندی اندیشه‌های منطق‌دانان مسلمان پرداخته و کتاب‌ها و مقاله‌هایی را در این زمینه به نگارش درآورده است. پس از او، ویلفرید هاجز، الن باک، تونی استریت، هنریک لِیْگرلوند، پل تام و دیگران به پژوهش در آثار ابن‌سینا و پیروانش پرداخته‌اند و چند آثار تطبیقی را در این زمینه به نگارش درآورده‌اند. 

این روند در کشور خودمان چه وضعیتی دارد؟

در کشور ما نیز بحث‌های تطبیقی به ویژه تطبیق منطق قدیم و جدید، سال‌های بسیاری است که رونق گرفته و نویسندگان بسیاری به سود منطق جدید یا در دفاع از منطق قدیم به نگارش پرداخته‌اند که در این میان، مطالعه تطبیقی منطق‌دانان مسلمان با هم و ارزیابی ربط و نسبت گرایش‌ها و دوران‌های منطق سینوی کمتر صورت پذیرفته است.
 
کمی فضای بحث را تغییر دهیم.‌ آیا اصلا تا به امروز در حوزه منطق خونجی کتابی نوشته شده است؟


بله، در سال 1389 خالد الرویهب، پژوهشگری از دانشگاه هاروارد، کشف‌الاسرار خونجی را تصحیح و تحقیق کرده و مقدمه‌ای مبسوط بر آن نگاشته و در ایران منتشر ساخته است (مقدمه مصحح بر کشف الاسرار عن غوامض الافکار اثر افضل الدین خونَجی، ترجمه مقدمه از سید محمود یوسف‌ثانی، تهران، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و موسسه مطالعات اسلامی دانشگاه آزاد برلین‌ـ‌آلمان) که بخش کوچکی از آن به نوآوری‌های خونجی در این کتاب پرداخته است. البته من نیز جز این اثر،‌ پیش‌تر نیز مقاله‌ای درباره قضایای حقیقیه و خارجیه نگاشتم که در نشریه فلسفه دانشگاه تهران منتشر شد که عنوان آن قضایای حقیقیه و خارجیه نزد خونَج بود.

بازگردیم به کتاب شما و مباحث طرح شده در آن.‌ ساختار  این کتاب، بخش‌ها و فصل‌های آن به چه صورت است؟

این کتاب در چهار بخش کلی سامان یافته است که بخش نخست آن  «قضایای حقیقیه و خارجیه»،‌ بخش دوم «گزاره‌های همیشه‌صادق» ،‌ بخش سوم «موجهات» و بخش چهارم «عکس مستوی» عنوان دارد.
این چهار بخش، هرچند به ظاهر از یکدیگر جدا به نظر می‌رسند اما در حقیقت، ادامه یکدیگرند و بحث قضایای حقیقیه و خارجیه مانند نخ تسبیح این سه بخش را به هم پیوند می‌دهد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها

اخبار مرتبط